روزها از پی هم خواهند گذشت چه شما برای زندگی و کسبوکارتان برنامهریزی کرده باشید یا خیر. به هر حال این شما هستید که فرصتها را از دست خواهید داد اگر دچار روزمرگی شوید. برای رسیدن به اهداف کسبوکارتان برنامهریزی کنید و کسالت و تنبلی را کنار بگذارید. سازمان دچار روزمرگی، برای آینده چندان برنامهای ندارد، چرا که معتقد است محیط و فعالیتهای تکراری امروزه اهمیت آینده نگری را ندارد. زمانی که احساس میکنید همه چیز یکنواخت شده و دیگر کسبوکارتان مثل سابق رونق ندارد شاید این بهترین زمان است تا در این ورطه تغییراتی ایجاد کنید. به هر حال اگر میخواهید شادی و نشاط کسبوکارتان را افزایش دهید، بهتر است به دنبال تغییراتی باشید که شما را خوشحالتر میکند.
نخستین مسئله و مهمترین مسئله این است که باید هدفی را در آینده کسبوکارتان مشخص و برای رسیدن به آن تلاش کنید اما فراموش نکنید که سنگ بزرگ علامت نزدن است. شاید در ابتدا برای تغییرات در محیط کاری هیجان زیادی داشته باشید اما کمی دست نگه دارید و ترمز را فراموش نکنید. وقتی صحبت از تغییرات به میان میآید، بیشتر ما فکر میکنیم که باید گامهای بزرگی برداریم و یک تغییر اساسی در زندگیمان ایجاد کنیم، درصورتیکه با این نوع طرز فکر خیلی زود انگیزهتان را از دست میدهید.
به این فکر نباشید که همین حالا به نتیجه دلخواهتان برسید، مخصوصا در محیط پیچیده و پویایی که پیشروی سازمانها قرار دارد. بهترین کار این است که اهداف بزرگتان را با مشورت و همفکری صاحبان فن به بخشهای کوچکی تقسیم کنید که قابل دستیابی باشند. بدین ترتیب لقمه بزرگتر از دهانتان برنمیدارید و به رانندگی در جاده موفقیت ادامه میدهید. در همین زمان که اهداف اصلیتان را مشخص میکنید، چشماندازتان را فقط به آینده محدود نکنید. زمان حال را از دست ندهید و موفقیتهای لحظههای فعلی را فدای رویاهای آینده نکنید.
بهترین کار این است که اهدافتان را با تفکر و مشورت ثبت کنید و بهطور دقیق مشخص سازید که برای آینده سازمان خود چه میخواهید، چه احساسی دارید و بعد از اینکه به اهدافتان رسیدید، آیا سازمان تغییری را که به دنبال آن بودید دریافت کرده و آیا سازمان شما از روزمرگی خارج میشود؟ سازمان گرفتار روزمرگی با مرگ خلاقیت مواجه است. تکرار مکررات و پیادهسازی فعالیتهای روزمره و کهنه مانعی برای بروز ایدههای نو خواهد شد و سازمانی که توانایی آفرینش را از دست بدهد به افسردگی و روزمرگی دچار میشود.
یک سازمان برنامهریزی شده، به رفتار و حتی زندگی مدیریت و کارکنان جهت میدهد، برنامهریزی این فرصت را در اختیار سازمان قرار میدهد که بدانید به کجا قرار است بروید و چطور باید به آن جا بروید، در غیراین صورت وقت سازمان، مدیریت و کارکنان را برای کارهایی بیهوده تلف خواهید کرد.
به بیانی دیگر، برنامه سازمان برای افراد مراحل رسیدن به اهداف را نشان خواهد داد. چنانچه تاکنون اهداف پیشرو برای همگان در سازمان غیرممکن و دست نیافتنی مینمود، شاید به این دلیل بوده است که هیچ طرح و برنامهای برای رسیدن به آنها آماده نکردهاید. یک سازمان برنامهریزی شده به دور از روزمرگی خواهد بود و سبب میشود ناخودآگاهتان نیز به خدمت شما درآید.