مدیران امروزه میتوانند با استفاده از پرداخت دستمزد و حقالزحمه، یک اهرم مدیریتی قدرتمند را برای خود ایجاد کنند و بهشدت بر عملکرد کارکنان خود تاثیرگذار باشند، چون مقوله دستمزد را میتوان بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین موضوعات در مقوله انگیزش افراد تعریف کرد و با اینکه موضوعات دیگر در مقوله انگیزش افراد در سازمانهای مدرن امروز مورد نظر بسیاری از کارشناسان حوزه منابع انسانی قرار میگیرد، اما با این حال دریافت حقالزحمه بهعنوان ابتداییترین مقوله در انگیزش افراد اثرگذار است و مانند نیازی ابتدایی تلقی میشود که اگر به آن پاسخی داده نشود، قطعا نمیتوان عملکرد مثبتی را در کارکنان سازمان شاهد بود. انگیزه مالی را میتوان بیشترین و ابتداییترین انگیزه هر فرد در سازمان دانست و در سازمانهای داخلی از همین طریق میتوان به کارکنان انگیزه فراوانی بخشید.
اهرمهای مدیریتی متفاوت سازمانهای داخلی
در سازمانهای معتبر دنیا ارتقای شغلی، کسب تجربه و. . . عوامل اصلی ایجاد انگیزه در افراد یک سازمان است و مدیران این ابزارها را بهعنوان اهرم مدیریتی تلقی میکنند. در برخی سازمانها نیز ممکن است مرخصی، استراحت و... اهرم مدیریتی مدیر یک سازمان باشد، اما در ایران معمولا به دلیل نبود امنیت شغلی، کارکنان به حداقل حقوق خود اکتفا میکنند و مدیران سازمانهای داخلی هم در راستای انگیزه بخشیدن به کارکنان همین ابزار را مورد استفاده قرار میدهند. البته سازمانهای داخلی مدرنی نیز در داخل کشور وجود دارند که از موارد دیگری در راستای اهرمهای مدیریتی استفاده میکنند. با این حال، همواره بیشتر سازمانهای ایرانی همچنان حقالزحمه را بهعنوان اهرمی برای مدیریت سازمان تلقی میکنند.
دریافت دستمزد؛ حداقل مطالبه کارمندان
از طرفی در هرم سلسله مراتبط نیازهای مازلو نیازهای فیزیولوژیکی مانند غذا، سلامت و. . . در کف مطالبات هر فردی قرار میگیرد که اگر به آن نیازها پاسخ درستی داده نشود، قطعا نمیتوان شاهد شکوفایی فرد در سازمان بود و مسائل مالی را نیز میتوان جزو همین نیازهای فیزیولوژی تعریف کرد؛ نیازهایی که به بهترین شکل باید به آنها رسیدگی شود و در این زمینه هرگز نمیتوان با کارمندان شوخی کرد!
مهیا بودن بسترهای اقتصادی
در کشورهای پیشرفته معمولا سازمانها از متدهای دیگر در راستای این موضوع استفاده میکنند. بهعنوان نمونه در بعضی از سازمانهای معتبر، کارمندان میتوانند به جای حقوق و پاداش یا هر نوع مقوله مالی، مرخصی تشویقی دریافت کنند و این موضوع را مدیران این سازمانها بهعنوان اهرم مدیریتی برای خود یاد میکنند و اتفاقا بیشتر کارمندان نیز از این موضوع استقبال میکنند؛ چون حقوق دریافتی آنها و داشتن سرویسهای بیمهای در حدی است که کارکنان ترسی از آینده نداشته باشند و فقط به فکر کسب درآمد بیشتر نباشند و داشتن امنیت شغلی و مهیا بودن بسترهای اقتصادی این فرصت را به کارکنان میدهد که از این مرخصیهای تشویقی استفاده کنند و مدیران این سازمانها میتوانند از این موضوع بهرههای زیادی در حوزه مدیریت سازمان ببرند.
افزایش دستمزد؛ عاملی برای حفظ کارمندان
به صورت کلی در بیشتر سیستمهای کشورهای غربی، موضوع حقوق و دستمزد عامل جذب کارکنان است اما عاملی برای نگهداشتن کارکنان محسوب نمیشود. چندی پیش موسسه گالوپ گزارشی را منتشر کرد که براساس آن موضوع بستههای جبران خدمات عاملی است که در نگهداشتن کارمندان تاثیر بالایی دارد، البته این موضوع در خصوص کشورهای توسعهیافته رخ میدهد، جایی که افراد از کف سلسله مراتب نیازها، که فیزیولوژیک است فاصله گرفتهاند و حقوق و موضوعات مادی برای کارکنانی که هنوز در رتبههای پایین سلسله مراتب نیازهای مازلو هستند، کاملا انگیزاننده است. هرزبرگ هم موضوع حقوق و دستمزد را موضوعی بهداشتی میداند تا انگیزشی، یعنی بودنش ایجاد انگیزه نمیکند، اما نبود و ناقص بودن آن حتما ایجاد نارضایتی میکند.
از طرفی حداقل حقوق ماهانه یک کارگر در ایران که از سوی وزارت کار تعیین شده است، برابر با 780هزار تومان است. با در نظر گرفتن 44 ساعت کار هفتگی و در نتیجه 2294 ساعت کار سالانه، متوسط ساعت کاری کارگران 191 ساعت در ماه میشود. با در نظر گرفتن حقوق ماهانه 780 هزار تومان و متوسط کار ماهانه 191ساعت یک کارگر ایرانی، درآمد او معادل 4هزار تومان به ازای هر ساعت کار خواهد بود که تنها در سطحی کمی بالاتر از کشور مکزیک قرار دارد. این آمار نشان میدهد که در حال حاضر چون حقوق و حقالزحمه در ایران بسیار پایین است، از همین موضوع مدیران سازمانهای مختلف استفاده میکنند و اهرم مدیریتی برای آنها در یک سازمان است. در این میان وضعیت نامناسب مشاغل و آمارهای بیکاری باعث شده بسیاری از کارمندان در برخی سازمانها با حداقل حقوق مشغول به فعالیت شوند و کارمندان ترجیح میدهند حقوق آنها افزایش پیدا کند و همین موضوع باعث شده به مسائل دیگر فکر نکنند.
بسیاری از مدیران این موقعیت را برای خود و سازمان مثبت تلقی و برای مدیریت و انگیزه دادن به کارمندان خود به افزایش حقوق بسنده میکنند، اما واقعیت این است که در درازمدت این عوامل باعث دلزدگی کارمندان میشود و حتی بسیاری از کارمندان به دلیل پایین بودن حقوق خود از سازمان خارج میشوند. به نظر اکثر کارشناسان بهتر آن است در کنار افزایش حقوق و مقوله حقالزحمه به مسائل دیگر کارمندان هم توجه شود. سازمانها میتوانند با استفاده از ارزیابی عملکرد کارکنان، به آنها خدماتی ارائه دهند که همین موضوع باعث انگیزه بیشتر کارکنان میشود و اهرم مناسبتری را در اختیار مدیران قرار میدهد.