خشونت خانگی پدیده ای تلخ و دردناک است که در هر گوشه جهان به نحوی رواج دارد و از کشورهای توسعه یافته گرفته تا درحال توسعه با این پدیده اجتماعی مواجه هستند. در اینکه خشونت خانگی به جسم و جان افراد، به ویژه زنان آسیب های جدی وارد می کند و باعث می شود قربانیان زیادی روی دست جامعه بمانند، کوچک ترین تردیدی وجود ندارد، اما یک سوال اساسی در جهان اقتصاد محور امروز وجود دارد و آن اینکه تأثیر خشونت خانگی بر آینده درآمد خانواده ها و بهره وری آنها چگونه است؟
برای پاسخ به این سوال بهترین راه نگاه کردن به نتایج مطالعاتی است که در گوشه و کنار جهان دراین باره انجام می شود. براساس مطالعه امسال مؤسسه جهانی مک کینسی، بیش از 39 میلیون زن متحمل خشونت فیزیکی از سوی شریک زندگی خود می شوند. این خشونت از درگیری های فیزیکی ساده تا ضرب وشتم را شامل می شود. براساس آماری که اداره آمار آمریکا اعلام کرده، 39 میلیون زن یعنی حدود یک سوم جمعیت زنان بالغی که در این کشور زندگی می کنند مورد خشونت قرار می گیرند.
مؤسسه مک کینسی که در اختصار به MGI هم شناخته می شود براساس برآوردهای مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در آمریکا، هزینه های خشونت خانگی علیه زنان از سوی شریک زندگی شان را سالانه 9/4 میلیارد دلار در آمریکا اعلام کرده است.
در بخشی از این گزارش آمده است: «70 درصد این هزینه ها، پولی است که افراد مورد خشونت واقع شده برای درمان خود می پردازند. 15درصد این هزینه نیز به خاطر از دست رفتن بهره وری به وجود می آید و 15 درصد دیگر هم حاصل از درآمدهایی است که زنان در طول عمر خود پس از تحمل خشونت از دست می دهند.»
دراین حال، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در آمریکا در سال 2004 هم یک مطالعه دراین باره انجام داد که هزینه های ناشی از خشونت خانگی را 3/8 میلیارد دلار برآورد کرد. این نشان می دهد که از 12 سال پیش تاکنون این هزینه ها نه تنها کاهش نیافته، بلکه نزدیک به یک میلیارد دلار افزایش داشته است.
براساس مطالعه سال 2004 میلادی، 460 میلیون دلار از این هزینه ها ناشی از تجاوز جنسی، 2/6 میلیون دلار به خاطر آسیب های جسمی، 461 میلیون دلار به دلیل کمین کردن برای آسیب رساندن به زنان و 1/2 میلیارد دلار هزینه زندگی از دست رفته شان پس از خشونت است.
اگرچه معمولا وقتی حرف از خشونت خانگی زده می شود، آسیب، هزینه و معضلات زنان موردتوجه قرار می گیرد، اما واقعیت این است که هزینه های ناشی از خشونت های خانگی هم به زنان و هم به مردان ضررهای اساسی می زند.
در یک مطالعه که سال 2005 انجام شد، میانگین هزینه های پزشکی هر زن قربانی خشونت های فیزیکی خانگی در آمریکا 483 دلار اعلام شد، حال آنکه این هزینه برای مردان 83 دلار بود. هزینه خدمات بهداشتی روانی نیز به ازای هر زن 207 دلار و برای مردان 80 دلار اعلام شد.
اما نکته جالب اینجاست که هزینه های کاهش بهره وری برای زنان و مردان تفاوت فاحشی مثل سایر هزینه ها ندارد. کاهش بهره وری به ازای هر مرد 224 دلار و برای هر زن 257 دلار هزینه دارد.
براساس اعلام مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها، در آمریکا از هر چهار زن بالای 18 سال یک نفر (یعنی 3/22 درصد) و از هر هفت مرد بالای 18 سال یک نفر (14 درصد) قربانی خشونت های شدید فیزیکی از سوی شریک زندگی خود می شوند.
حال خوب است بدانید آمریکا از جمله کشورهایی است که از منظر خشونت خانگی «امن» به شمار می آید؛ کشوری که در مقایسه با برخی کشورهای توسعه یافته و بسیاری از کشورهای فقیر یا درحال توسعه وضعیت بهتر و نرمال تری از لحاظ مبارزه با خشونت جنسی دارد.
در کانادا، استرالیا، برخی کشورهای اسکاندیناوی و بسیاری از کشورهای دیگر هم وضعیت خشونت خانگی اگرچه در مقایسه با سایر کشورها خوب است، اما نیاز به اقدامات فوری دارد.
همه این آمار و ارقام تنها یک نکته را یادآوری می کند و آن اینکه زنان و مردان و به ویژه زنان برای در امان ماندن از هزینه های روانی، اجتماعی و اقتصادی خشونت خانگی نیازمند حمایت هستند.
برای از میان برداشتن یا پیشگیری از خشونت های خانگی نیاز به برنامه های پیشگیرانه یا مداخله گر در همه کشورهای جهان احساس می شود. وقتی در آمریکا که از «امن»ها به شمار می آید، در طول چند سال هزینه ها یک میلیارد دلار افزایش می یابد، پس در کشورهای فقیری چون سومالی وضع بسیار بدتر است و نیاز به برنامه های جدی برای مراقبت از افراد در برابر خشونت های خانگی بیشتر از پیش احساس می شود.