مدیریت رسانه چه در فضای چاپی و چه در فضای وب را باید از سه منظر مورد بررسی قرار داد. این موارد عبارتند از:
1- اصلاح حقوقی: در دنیا عنوان صاحب امتیاز وجود نداشته و به آن ناشر میگویند. همچنین عنوان مدیرمسئول نیز وجود ندارد که به جای آن سردبیر کل و سپس سردبیر اجرایی تعریف شده است. اما آنچه در ایران مطرح میشود، عناوین صاحب امتیاز و مدیرمسئول بوده و دیگران_ سردبیر_ غیرمسئول هستند.
این مسئله فضا را برای افراد غیرحرفهای به رسانه باز کرده است. افرادی که دغدغه آنها رسانه و اطلاعرسانی نیست، بلکه دروازه خبر و بر خلاف جریان اطلاعرسانی بوده و تنها به دنبال اعمال سیاستهای ویژه خود هستند. واژههایی به نام ناشر و سردبیر کل به جای صاحب امتیاز و مدیرمسئول موجب میشود تا راه برای نیروهای شایسته و روزنامهنگار در عرصه مدیریت رسانه باز کند.
2- احراز صلاحیت: بر این اساس هر کسی که دارای سرمایه است میتواند آن را در عرصه رسانه هزینه کند؛ و البته باید از آن استقبال کرد، چرا که به اقتصاد رسانه کمک میکند. اما باید آن فرد در جایگاه ناشر یا سردبیر کل نیز احراز صلاحیت صورت گیرد. تحت هیچ شرایطی ناشر نمیتواند در کار تخصصی سردبیر دخالت کند. احراز صلاحیت باید هم در مورد ناشر، هم سردبیر کل و هم سردبیر اجرایی انجام شود. نمیتوان در مقام اجرا در فعالیتهای روزنامهنگاری دخالت کرد.
این در حالی است که مدیران ما حاضر نیستند روزنامهنگاری را بهعنوان یک تخصص قبول کنند. باید دانست که ذات کار رسانه آزادی بیان است. این مسئله ربطی به سیاست ندارد.
3- پذیرش قواعد کار حرفهای: بدین مفهوم که فردی که مدیر یک رسانه شده و کوچکترین سررشتهای از رسانه ندارد، بداند که روزنامهنگاری از یک قواعد حرفهای پیروی میکند و اگر نمیداند باید به او آموخت. حضور این افراد هم خلاف و هم خطاست. بنابراین باید قواعد کار حرفهای به رسمیت شناخته شود. کسانی که وارد رسانه میشوند باید روزنامهنگار باشند. باید با آنها مصاحبه شود. باید دارای گرید و پروانه باشند.
قواعد کار حرفهای روزنامهنگاری نیز، مطرح کردن دیدگاه مخالف، رویکردی روزنامهنگاری تحلیلی، به روز بودن و فهم پدیدههاست. موارد گفته شده پایههای ساختاری است که تکلیف مدیریت رسانه در ایران را مشخص میکند. این موارد به ضرر کسی نیست و همه در راستای ایجاد فضای علمیتر است.