در باب اهمیت دادن به «احساس مسئولیت اجتماعی» اولین موضوع امر آموزش است که باید مورد توجه قرار گیرد. البته نمیتوان بحث احساس مسئولیت را به حوزههای خصوصی، اجتماعی یا فردی تقسیم کرد، تمام این حوزهها به هم ارتباط دارند. این طور نیست که شخصی در منزل و فضای خصوصی خود احساس مسئولیت اجتماعی داشته باشد و در حوزه اجتماعی و گستردهتر اینطور نباشد.
فردی که در اجتماع از احساس مسئولیت بیبهره است در مسائل شخصیاش نیز همین ویژگی را دارد، فردی که در حوزه شخصی بیمسئولیت باشد نیز در جامعه این ویژگی را دارد. بنابراین به صورت کلی افراد را میتوان به 2 دسته تقسیم کرد؛ افرادی که احساس مسئولیت دارند و افرادی که احساس مسئولیت ندارند.
اینکه بر اساس چه عواملی افراد در این دو گروه جای میگیرند سوال مهمی است که به بحث آموزش از دوران کودکی در مدرسه، نوجوانی در خانواده و جوانی در دانشگاه مربوط میشود. مقداری هم خود جامعه افراد را جهتدهی میکند. بعضی از مسائلی که در جامعه ما رونق گرفته است، مردم را از احساس مسئولیت در قبال جامعه خالی میکند از این رو شرایط اجتماعی و اقتصادی نیز میتواند مؤثر باشد.
به شخصه انسان مسئولیتپذیری هستم و به همین دلیل در سازمانهای مردمنهاد مختلفی حضور دارم. بر همین اساس ارتباط گستردهای با جوانان دارم. من امید زیادی نسبت به بهبود وضعیت اجتماعی دارم و فکر میکنم در هر شرایطی میتوان کاری برای بهتر شدن وضعیت انجام داد، اما در اطرافیان من به خصوص در میان جوانان این احساس چندان وجود پررنگی ندارد. جوانانی هستند که در فعالیتهای اجتماعی شرکت میکنند و بعضا اهداف مالی هم ندارند، اما امید به آینده در ذهن آنها وجود ندارد.
پیش از انقلاب مشکلاتی وجود داشت، اما نسل ما امیدوار بود و در برابر آن مشکلات خاموش نماند. حالا هم مشکلاتی وجود دارد که برای حل آنها باید از نیرو و انگیزه جوانان استفاده کرد، اما متأسفانه جوانان بر اثر دیده نشدن و برخی مسائل حاشیهزا امید و انگیزه خود را از دست دادهاند.
اینکه چرا همنسلان من در شرایط کنونی برای تغییر فضا و انجام کارهای مثبت انگیزه دارند، ولی جوانان از انگیزه و امید بیبهره ماندهاند، موضوعی است که باید مورد بررسی قرار گیرد تا جواب آن مشخص شود. رسیدن به جواب این سوال میتواند زمینهای برای ایجاد انگیزه و امید در نسل جوان باشد.