یک سوال این است که چرا در کشور ما دیوار تعرفهها نسبت به سایر کشورها بلندتر است؟ سوال دیگر این است که با وجود ارزان بودن سوخت و وجود نیروی تحصیلکرده جوان، چرا در کشور ما قیمت تمام شده کالا نسبت به سایر کشورها بالاتر است؟ همچنین یک سوال دیگر این است؛ در شرایطی که در کشور ما دیوار تعرفهها بلندتر از سایر کشورها است آیا میتوانیم یک کشور صادراتی باشیم؟ مسلما اینچنین نیست و کشوری که دیوار تعرفهای بلندی دارد، طبعا کالایی برای صادرات ندارد، مگر برخی از کالاهای خاص مانند زعفران و پسته. گ
اما بهطور کلی یکی از عوامل عمده قیمت بالای تمام شده کالاها که بهعنوان تیغ دو لبه عمل میکند، تعرفهها و نحوه وصول تعرفهها از یک سو و نحوه هزینه کردن تعرفهها از سوی دیگر است. زمانی که دولت از کالاهای واسطهای و مواد اولیه تعرفه دریافت میکند، تعرفه موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی نسبت به دنیا میشود و همین افزایش قیمت باعث میشود کالایی که در داخل کشور تولید میشود، به همان نسبت گرانتر عرضه شود.
درنتیجه تعرفه از جیب مصرفکننده به نفع دولت و نه به نفع تولیدکننده خارج میشود، زیرا مصرفکننده کالای گران وارداتی و تولیدی را مصرف میکند و از آنجا که خود مصرفکننده از عوامل تولید کالا و خدمات در کشور است، به این ترتیب قیمت تمام شده کالا و خدمات افزایش پیدا میکند. در نتیجه تعرفه واردات در قیمت تمام شده کالای داخلی اثر میگذارد که تولیدکننده باید آن را تولید کند. یعنی این موضوع به نفع تولیدکننده نمیشود و بخش تولید را تقویت نمیکند و این بخش را با مشکلات بیشتری مواجه میکند، در عین حال مصرفکنندگان نیز با مشکلاتی مواجه میشوند.
در واقع تعرفه زمانی اثربخش است که آن را از کالای وارداتی دریافت کنیم و به صنایعی بدهیم که این کالا را در داخل تولید میکنند تا این صنایع بتوانند با یک فرصت زمانی چند ساله خود را به سطح دنیا برسانند و شرایطی به وجود بیاید که تعرفهای وجود نداشته باشد و در عین حال بتوانیم صادرکننده باشیم.
تا زمانی که تعرفه به نفع خزانه دریافت میشود، معنا و مفهوم آن این است که به قیمت کالاهای تولید داخل و قیمت کالاهای وارداتی افزوده میشود و این موضوع به ضرر مصرفکننده و حتی به زیان تولیدکننده خواهد بود. این در حالی است که اگر در حال حاضر تعرفه دریافت نشود، اکثر قریب به اتفاق تولیدات کشور زمین میخورند و در عین حال اینگونه دریافت تعرفه هم هیچ سودی برای تولید و اقتصاد کشور ندارد.
اقدامی که در مورد وضع تعرفه سنگین بر واردات خودرو و افزایش آن در سالهای اخیر انجام شده است، نشان میدهد که تعرفهها کمکی به تولید در کشور و به مصرفکنندگان نکرده و فقط به خزانه دولت کمک کرده و به نوعی به درآمدهای دولت افزوده است. در واقع به این شکل که دولت تعرفه دریافت میکند و نحوه واریز این تعرفهها به خزانه و هزینهکرد آن توسط دولت، به نوعی مالیاتی است که از محل واردات دریافت میکند و در مقابل قیمت تمام شده کالاهای تولید داخل نیز افزایش پیدا میکند.
اما اعتقادی که برخی کارشناسان و فعالان اقتصادی دارند این است که باید در مورد اعمال تعرفه یک تقسیمبندی داشته باشیم و برای کالاهایی که در داخل کشور تولید میشود و میزان تولید آنها اندک است، تعرفه پایینی را در نظر بگیریم و برای واردات کالاها و محصولاتی که مشابه آن در داخل کشور به وفور تولید میشود، تعرفه بالایی در نظر گرفته شود تا تولیدکنندگان داخلی متحمل ضرر و زیان نشوند. این استدلال کاملا صحیح است و واقعیت این است که در مورد کالاهایی که در داخل کشور تولید نمیشود یا مزیت تولید ندارد، اصلا نباید تعرفه وجود داشته باشد.
اما از کالاهایی که در داخل کشور تولید میشود ولی قیمت تمام شده بالایی دارد و کیفیت آنها قابل مقایسه با کالاهای مشابه تولیدی سایر کشورها نیست، باید تعرفه گرفته شود ولی این تعرفه نباید در خزانه واریز شود، بلکه باید این تعرفه به صنعت مشابه کمک کند تا آن صنعت خود را به جایی برساند که دیگر نیازی به تعرفه گرفتن وجود نداشته باشد.
موضوع دیگر این است که دولت نباید هیچ گونه تعرفهای از واردات مواد اولیه دریافت کند، زیرا مواد اولیه برای بخش تولید، صنعت، کشاورزی و دامداری مورد استفاده قرار میگیرد، بنابراین نباید مشمول هیچ گونه تعرفهای باشد.
در مجموع نباید تعرفه بهعنوان درآمد دولت تلقی شود و اشکالی که در حال حاضر به وجود آمده این است که تفاهم مسالمتآمیز بین بنگاههای تولیدی و دولت به ضرر مصرفکننده و اقتصاد کشور است. دولت علاقهمند است که تعرفه دریافت و به حساب خزانه واریز کند و بنگاههای تولیدی هم تصور میکنند که این موضوع به نفع آنها است در حالی که در درازمدت اینگونه تعرفه گرفتن به نفع دولت و به زیان بنگاههای تولیدی خواهد بود؛ همچنان که تاکنون به همین شکل بوده است.
مدیر عامل ایمان تجارت روشن