چلنگر است؛ متولد 44 و الان دقیقا شده 50ساله. یک فرد 50ساله چلنگر. شاید این اصطلاح برای اهالی امروز خیلی بیگانه نباشد بهویژه به واسطه آشنایی با مترجم تیم ملی فوتبال اما اینکه هنوز هم کسی چنین شغلی داشته باشد، تا حدود زیادی غریب است. اینکه هنوز هم کسی باشد که بنشیند پای کوره پر از آتش و از صبح تا شب بر سندانی بکوبد تا آهنی سخت چنان نرم شود که به هر شکل دلخواهی درآید. اما خیالتان را راحت کنم که هنوز هم هستند این افراد که نه تنها هنرشان چلنگری است بلکه شغلشان هم چلنگری است و مخارج خانواده خود را از این راه کسب میکنند.
احمد روشنی از این دست افراد است. کسی که تعریفش از چلنگری ساختن نعل و میخ و چکش نیست. بلکه به آن بهعنوان یک هنر نگاه میکند و در این زمینه آثار هنری زیادی هم خلق کرده است. روشنی از سال 70 تاکنون به این کار مشغول است یعنی نزدیک به 25سال و در واقع استاد این حوزه محسوب میشود و اهل ماکو از آذربایجان غربی است. ماحصل گفتههایش را در این گزارش بخوانید.
***
مجسمه حجم میسازد. نه اینکه آموزش آکادمیک دیده باشد یا اینکه مدتزمان طولانی نزد کسی درسی خوانده باشد و کاری کرده باشد. نه. آشنا که شده با این هنر چند صباحی هم نزد تنها استادش آموزش دیده. تنها استاد روشنی هم حاجاسماعیل توکلی مشهور به مشاسماعیل بوده است. میگوید در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به حضورش رسیده و دوره کوتاهی نزدش تلمذ کرده است. روشنی اما چلنگری را به نوعی از مرحله ابتدایی و ساخت ابزار کشاورزی و میخ و داس و چکش عبور داده و به ساخت مجسمههای حجم روی آورده است. تاکنون بیش از 500مجسمه حجم در اشکال گوناگون ساخته است. از حیوانات و پرندگان گرفته تا مفاهیمی از انسانها و طبیعت.
وسایل چلنگری
ابزار کار روشنی تنوع زیادی ندارد. چکش، قلم، دستگاه جوش، دستگاهی برای صافکاری که هزینه خرید این وسایل بین 2 تا 3میلیون تومان است. البته این هزینه برای ابزارهای مدرن و پیشرفته است و با کمتر از این مقدار هم میتوان این وسایل را تهیه کرد. روشنی همچنین اشاره میکند که وسایلی که بهکار میبرند همان وسایلی است که علامتسازان بهکار میبرند و در واقع آنها هم بهتعبیری چلنگر محسوب میشوند.
هزینههای خرید آثار حجم
روشنی میگوید قیمتهای متنوعی روی کارهای حجمش میگذارد. بسته به اینکه کار چه باشد و مدتزمان ساختش چه میزان باشد و ریزهکاریهایش چقدر باشد، قیمتش هم متفاوت خواهد بود. او کارهایش را بین 150هزار تومان تا یک میلیون و 700هزار تومان قیمتگذاری کرده است. اثر 120هزار تومانی هم دارد. این قیمت مربوط به یکی از کوچکترین کارهای او است: آهویی 11 سانتیمتری ساختهام که 120هزار تومان قیمتگذاری شده است. غزالی هم ساختهام که دومتری است و 400هزار تومان قیمتگذاری شده است.
مواد اولیه چلنگری
روشنی در ادامه اشارهای هم دارد به میزان فلزی که برای ساخت آثارش به کار میبرد: مثلا برای ساخت این غزال دومتری 2کیلو فلز مصرف میشود. هزینه خرید هر کیلو ضایعات فلزی هم هزار تومان است. این ضایعات فلزی و آهنی را هم از مکانهایی چون بازار پاسگاه نعمتآباد میخریم. فلزاتی که دورریختنی هستند ولی با مهارت چلنگری روی دیگری به خود میگیرند.
میتوان چند خانواده را با این شغل اداره کرد
اما آیا میتوان روی چلنگری بهعنوان یک شغل حساب کرد. شغلی که هزینههای زندگی را تامین کند و نگرانیای از این بابت وجود نداشته باشد. روشنی نظر مثبتی در این زمینه دارد: با این کار حتی چند خانواده را هم میتوان چرخاند. من خودم روزی هشتساعت کار میکنم. حتی گاه روزی 10ساعت. اگر کسی این کار را یاد بگیرد و به همین میزان وقت بگذارد میتواند ماهانه بین 2تا 3میلیون تومان درآمد داشته باشد که از حقوق بسیاری از ادارات هم بیشتر است. البته اگر زمان بیشتری صرف کند، حتی بیش از این هم میتواند درآمد داشته باشد.
روشنی که خودش کارمند رسمی شهرداری ماکو بوده این شغل دولتی را فدای چلنگری کرده و بعد از اینکه هفتسال در ماکو این کار را انجام داده است، به تهران میآید و این شغل را ادامه میدهد. الان هم تابلوهای برجسته ورودی شهربازی ماکو آثار این هنرمند است.
نگذاریم این هنر فراموش شود
شاید برای خوانندگان هم این سوال ایجاد شده باشد که کجا و چگونه میتوان این هنر را فراگرفت. روشنی میگوید: افراد زیادی از من میخواهند که این هنر را به آنها آموزش بدهم اما هیچ ارگانی تا بهحال حاضر نشده که مکانی را در اختیار من قرار دهد تا آموزش را شروع کنم. وی جای خالی چنین مکانی را حس میکند. زیرا آموزش این هنر مانعی بزرگ برای فراموش کردنش است. هنری که میتواند شغلی آبرومند و ارزشمند باشد و فرصتی برای اشتغال و درآمدزایی.
در اینجا ببینیمشان
کمبود فروشگاههای صنایعدستی در بازار از جمله مسائلی است که کمتر مورد توجه مسئولان قرار گرفته است. درست مانند کتابفروشی که بهندرت میتوان در هر خیابانی نشانی از آنها گرفت. البته تعداد اغذیهفروشیها روزبهروز افزایش مییابد. سالم و ناسالمش را کاری نداریم اما آنچه مورد سوال است کمبود فروشگاههای صنایعدستی است. بههمین دلیل هم هست که نمایشگاهها و گالریها به مهمترین مراکز عرضه، خریدوفروش صنایعدستی و آثار هنری تبدیل شدهاند. این نکته را روشنی هم تایید میکند و میگوید: برای بهنمایش گذاشتن آثارم باید در نمایشگاهها و گالریها حضور داشته باشم. میگوید استقبال مردم هم خوب است و معمولا خرید هم میکنند.
دوستدار محیطزیست
نمیدانم شما هم تا اینجای بحث به این نکته توجه کردهاید یا نه؟ نکتهای به نام دورریزهایی که به اثری هنری تبدیل میشوند. وقتی روشنی میگوید برای خرید مواد اولیهاش که همان آهنآلات و فلزات اسقاطی است به بازار پاسگاه نعمتآباد میرود، یعنی در واقع فلزاتی غیربازیافتی را که آلودهکننده محیط هستند، خریداری کرده و به اثری هنری تبدیل میکند و از این طریق کمک زیادی به محیطزیست میکند.
***
چلنگری؛ هنر آهنکوبی
کوبیدن بر آهن و نرم کردن آن من را به یاد آن بیت شاهنامه میاندازد که رستم خطاب به همرزمش میگوید: چنانت بکوبم به گرز گران/ که آهن کوبند آهنگران. علاوه بر اشاره به مفهوم آهنگری در این بیت، دریافت دیگری نیز میتوان داشت و آن اشاره به پیشینه این هنر و قدمت آن در ایران است. اما این آهنگری شاخه ملایمتری هم داشته که امروزه به آن چلنگری میگویند. در واقع چلنگری یعنی آهنگری سبک؛ این واژه همچنین به محلی گفته میشود که در آن اشیای سبکوزنی مانند میخطویله، میخ سرکج، نیمذرع بزازی، انبر و سیخ و سهپایه آهنی، زنجیر و سیخانک، قلم، سنبه، منقل آهنی، چفتوریزه، تملیک، اسکنه، مقار، درفش، جوالدوز و امثال اینها میسازند. چلنگرها معمولا تنها و بدون شاگرد کار میکردهاند.
از جمله کارهای دیگر این چلنگران، ساختن انواع نعل بود. از نعلهای کوچک مانند نعل الاغ یا پاشنه کفش و گیوه و میخهای مربوطه و نعلهای سوراخدار میخخور تا نعلهای سهپایه مانند نعلهای بیسوراخ که به کار جادو و خرافات میآمد. برای انجام کار چلنگری فلز بریده شده یا قطع شده به شکل موردنظر را در کوره نهاده تا داغ و کمی نرم شود. سپس تکه آهن را با انبر گرفته و روی سندان میگذارند و با چکش روی آن میکوبند تا شکل افزار مورد نظر را بگیرد. در صورت لزوم بارها تکه فلز را در کوره مینهند تا دوباره نرم شده و روی آن میکوبند تا بالاخره به شکل مورد نظر و دلخواه در بیاید. برای محکمتر شدن قطعه فلز آن را در حالی که داغ است در آب مینهند و به اصطلاح آن را آبدیده میکنند.
چلنگری بهعنوان هنر شكل دادن به فلز، روزگاری نه چندان دور، رونق قابل توجهی داشته که نسل امروز با آن غریبهاند و شاید اصلا این حرفه را در زمره مشاغل امروزی قرار نمیدهند. آهنگران قدیمی با استفاده از وسایلی ساده نظیر دم و انبر و چکش به تولید ابزارآلات مورد نیاز مردم چون قپان، قندچین، انبر و ابزار طلاسازی میپردازند و شاغلان به حرفه را چلنگری مینامیدند. چیلان به معنی آلات و ادواتی است که از آهن میسازند مانند زنجیر، حلقههای کوچک، یراق و. . . و چلنگری یعنی آهنگری سبک و محلی که در آن اشیایی همانند قپان، قندچین و اشیای سبکوزنی مانند میخ طویله، میخ سرکج، نیمذرع بزازی، انبر و سیخ و سهپایه آهنی، زنجیر و سیخانک، قلم، سنبه، منقل آهنی، چفت و ریزه، تملیک، اسکنه، مغار، درفش، جوالدوز و امثال اینها میسازند.
حتی تا حدود 50سال پیش نیز کارگاههای چلنگری در روستاها از جایگاه مناسبی برخوردار بوده ولی از این دوره به بعد به علت گسترش شهرها و جایگزینی صنایع نوین، رو به کاستی میگذارد. بهطوریکه مثلا در روستاهای یزد که از استانهای مهم چلنگری محسوب میشده است، هماکنون تعداد کارگاههای قدیمی آهنگری باقیمانده حدود 18 کارگاه فعال است. این وضعیت در مورد سایر استانها هم صادق است و این هنر کمکم روبه فراموشی نهاده است. در حالی که میتواند شغلی با درآمد مناسب باشد.