محمدرضا نعمت زاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت، هفته گذشته پیشنهاد تازهای را برای راهاندازی طرحهایی با ریسک بالا ارائه داد؛ پیشنهادی که نیاز به کمک بانکها دارد اما به اعتقاد فعالان حوزه تولید موانع بسیاری برای اجرای این طرح پیشرو است. وزیر صنعت از شورای پول و اعتبار درخواست کرده منابع بانکهای توسعه را برای مشارکت در پروژهها افزایش دهد تا این بانکها در پروژههای صنعتی و معدنی که دارای ریسک بالا هستند مشارکت کرده و پس از راهاندازی طرح، آن را به بخشخصوصی واگذار کنند. در حقیقت وزیر صنعت از ایدهای سخن گفته که چندین سال است در کشورهای توسعهیافته تحت عنوان «استارتاپ» شکل گرفته و تجربه بسیار موفقی هم بوده است. اما با توجه به فضای کسبوکار جاری در کشور و شرایط بانکها که خود وزیر صنعت نیز بارها از کمبود منابع آنها سخن گفته، این پرسش مطرح میشود که آیا چنین ایدهای در شرایط فعلی اقتصادی ایران نیز میتواند به همان اندازه موفق باشد که در سایر نقاط دنیا بوده است؟
محمدرضا مرتضوی، دبیر خانه صنعت و معدن ایران، در گفتوگو با «فرصت امروز» در پاسخ به این پرسش بیان میکند: «بانکهای توسعهای در همه جای دنیا در طرحهای نو با ریسک بالا سرمایهگذاری میکنند و زمانیکه این ایده نو به مرحله عمل میرسد، آن را به بورس واگذار میکنند. این همان اتفاقی است که درباره ایدههای شرکت اپل میافتد. آقای نعمتزاده از موضوعی سخن گفته که در همه جای دنیا اتفاق میافتد. طبیعتا در ایران نیز بانکهایی نظیر بانک صنعت و معدن و کشاورزی میتوانند با افزایش سرمایه در این طرحها سرمایهگذاری کنند اما باید این نکته را مدنظر داشت که همیشه این طرحها به نتیجه نمیرسند.» او با اشاره به بالا بودن درصد سود تسهیلات، اظهار میکند: «هیچکس نمیتواند با بهره بالای 20 درصد یک طرح نو را به ثمر برساند در حقیقت چنین بهرهای در همان ابتدا این ایدهها را میخورد.»
احمد پورفلاح، عضو اتاق بازرگانی نیز در این زمینه به «فرصت امروز» میگوید: «موضوع بالا بردن سرمایه بانکهای توسعهای را حدود چهار سال پیش در اتاق بازرگانی مطرح کردیم اما واقعیت این است که در آنزمان مشکل واحدهای تولیدی صرفا نقدینگی بود و نگران بازار نبودند و تحریمها خودش را به این شیوه نشان نداده بود، بنابراین این راهکار میتوانست در آنزمان به شکل یک مسکن فوری برای تولید باشد. البته در این زمان هم بیان کردن این چنین پیشنهاداتی بسیار خوب است اما موضوع اینجاست که بارها درباره حمایت از واحدهای صنعتی بهویژه واحدهای کوچک صحبت شده اما هیچکدام عملیاتی نشده است.» او ادامه میدهد: «برای عملیاتی کردن چنین ایدهای ابتدا باید دید که سیستم پولی و بانکی ما چنین توانی را دارد؟ به اعتقاد من در حال حاضر چنین چشماندازی وجود ندارد.»
طرحهای نو در صورت اجرایی شدن میتوانند ثروت فراوانی را در پی داشته باشند اما نباید فراموش کرد که این ثروت طبیعتا نمیتواند در اقتصادی شکل بگیرد که رتبه فضای کسبوکارش سه رقمی است. بنابراین اکنون این پرسش مطرح است که موانع سر راه پیشنهاد آقای وزیر و ایدههای نوکدامند؟ مرتضوی در این زمینه معتقد است: «نامساعد بودن فضای کسبوکار مهمترین و اصلیترین مانع است. بهبود فضای کسبوکار ناشی از تغییر نگرش به تولید و تغییر نگرش حکومت به حکمرانی است. از نظر علمی حاکمیت باید شرایطی را به وجود آورد که تودههای علمی بتوانند از منابع کشور به یک نسبت برای توسعه بهره ببرند. نخستین کاری که باید صورت بگیرد این است که خود حاکمیت کسبوکار نکند. نکته دیگر این است که طولانی بودن پروسه راهاندازی یک کسبوکار و بوروکراسی عریض و طویل اداری، بسیاری را همان ابتدای کار پشیمان میکند.»
پورفلاح نیز با اعتقاد بر اینکه شرایط پولی و بانکی ما برای اجرای چنین ایدهای آماده نیست، تصریح میکند: «بیان کردن چنین وعدههایی فقط واحدهای تولیدی ما را متوقع میکند. بهتر است زمانیکه این ایدهها اجرا شده و به بانکها نیز ابلاغ شد، درباره آنها حرف زده شود. ایتدا باید برای بانکها روشن کرد که اگر افزایش سرمایهای صورت گرفت، صرفا تسهیلات را به واحدهای زیرمجموعه خودشان ندهند. نکته دیگر این است که امروز فقط مشکل ما نقدینگی نیست، بلکه رکودی که در بازار حاکم شده بزرگترین مشکل است.»
نامساعد بودن فضای کسبوکار که در دلش موانع بسیاری را بر سر راه تولید قرار داده، در حال حاضر جدیترین مانع سر راه هر نوع پیشنهادی برای بهبود شرایط تولید است. مانعی جدی که تا زمان هموار نشدنش بسیاری از ایدههای خوب برای توسعه و رشد اقتصادی را در خلأ نگه میدارد.