فستفودها یکی از پرطرفدارترین غذاها در کل دنیا هستند که مردم سراسر جهان بهخاطرشان حاضرند حتی ساعتها در صف بمانند. برای فستفودخورها شاید چندان مهم نباشد که این خوشمزههای دوستداشتنی از کجا آمدهاند، چقدر برای صاحبانشان درآمد دارند و اوضاع کارکنانشان چگونه است.آنها همین که سیبزمینی سرخ شده را با سس زیاد بخورند یا پیتزا را با ولع گاز بزنند برایشان کافی است.
اقتصاد فستفودها که از نظر ارزش غذایی از بسیاری از انواع غذاها پایینتر هستند، اما داستان پرپیچوخمی است که از جنبههای گوناگون میتوان به آن نگاه کرد. بهترین شروع اما این است که بدانیم فستفودها کی و کجا متولد شدند.
آغاز فستفود
برخی میگویند تاریخچه فستفودها به سال 1912 در آمریکا برمیگردد که رستوران Automat در نیویورک راهاندازی شد. آن زمان کسی نمیدانست که رستوارن Automat قرار است سنگبنای فستفودهای امروزی باشد. این رستوران در ابتدا یک کافهتریا بود که غذاهای آماده را از پشت شیشه رستوران به مشتریها میداد.
رستوران Automat کمکم پرطرفدار شد و در سراسر آمریکا شعبههای گوناگون راهاندازی کرد. در دهههای 20 و 30 میلادی این رستوران و غذاهایش طرفداران بیشماری پیدا کرد. شعار این رستوران زنجیرهای که آن زمان غذاهای بیرونبر در آمریکا میفروخت این بود: «زحمت مادرتان را کمتر کنید» .
محبوبیت فستفودهایی که به شکل امروزی فعالیت میکردند، در دهه 50 میلادی در آمریکا به اوج رسید. این مسیر از آن زمان ادامه پیدا کرد و حالا در سراسر دنیا این فستفودها هستند که با طعمهای خاص خود پادشاهی میکنند.
فستفودهای پولساز
در سالهای اخیر این صنعت پویایی زیادی داشته و تغییرات فراوانی بهخود دیده است. تنوع در انواع فستفودها و گوناگونی منوی غذایی از جمله مهمترین تغییرات این صنعت بوده است.
در کل دنیا، فستفودها سودی معادل 570میلیارد دلار دارند که این رقم از ارزش اقتصادی بسیاری از کشورها بیشتر است. در آمریکا سود فستفودها در سال 2015 به رقم خیرهکننده 200میلیارد دلار رسید.
پیشبینی میشود این صنعت رشد سالانه 5/2درصدی را در سالهای آینده رقم بزند. این رقم کمتر از میانگین درازمدت است اما در مقایسه با رکود سالهای اخیر پیشرفت را نشان میدهد.
سود هنگفت برای صاحبان
فستفودها که این روزها توجه زیادی به سلیقه غذایی مشتریان خود نشان داده و تلاش میکنند در مسیر رضایت مشتری گام بردارند، سود فراوانی را نیز نصیب صاحبانشان میکنند.
فستفودهای بزرگ دنیا برای اینکه سود خود را به حداکثر برسانند، سیستم فرانشیز را پیاده میکنند. در این سیستم به شرکتها اجازه داده میشود کنترل کل فرآیند تولید را در دست داشته و بهاینترتیب بازگشت سرمایهشان با نرخ بالا تضمین میشود. این درحالی است که صاحبان فستفودهای کوچکتر با این روش میتوانند به بهترین نیروی کار با دستمزد پایین دسترسی پیدا کنند. برای کارگران این یعنی کارفرماها اغلب صاحبان کسبوکار و صاحبان فرانشیزی هستند که هنگام درخواست حقوق بیشتر از سوی کارگران اظهار فقر و نداری میکنند.
پیتزا هات، یکی از معروفترین برندهای دنیا در صنعت فستفود است. شرکت مادر این برند یعنی Yum! Brands, Inc در سال 2003 تنها در آمریکا توانست درآمد ناحالص 5/6میلیارد دلار را بهدست آورد و سود شعبههای این برند در آمریکا در همان زمان 812میلیون دلار شد.
در شش ماهه نخست سال 2004 نیز این برند موفق شد 537 شعبه جدید راهاندازی کند. درآمد مدیرعامل شرکت Yum! Brands, Inc در سال 2002 رقم خیرهکننده 996هزار و 154 دلار بود اما این همه درآمد او نبود چون در همان سال با مزایایی که دریافت کرد به درآمد 8میلیون دلاری تنها برای یک سال رسید. حالا در نظر بگیرید که این رقم مربوط به 14 سال پیش است.
اگر این پول همین الان خرج افزایش حقوق کارکنان 61 فروشگاه این برند در غرب واشنگتن شود، هر یک از کارکنان بابت هر ساعت کار میتوانند بیش از 15 دلار حقوق بگیرند. همچنین سود 812میلیون دلاری این شرکت در آمریکا برای تامین حقوق 100هزار کارگر فستفود کافی است. از طرف دیگر فستفودهای زنجیرهای سالانه حدود 3میلیون دلار برای تبلیغات تلویزیونی هزینه میکنند که با این مبلغ میتوان به 75هزار کارگر 40 هزار دلار داد تا آنها خرج ساخت بیمارستان، مدرسه یا هر فعالیت مفید دیگری برای جامعه کنند.
کارگرانی با جیب خالی
صنعت فستفود حدود 3/5کارگر در آمریکا دارد و به آنها کمترین حقوق ممکن را در مقایسه با سایر صنایع پرداخت میکند. تنها گروهی که در آمریکا کمتر از کارگران فستفود حقوق میگیرند، کارگران مهاجر مزارع هستند.
در آمریکا بیش از 200هزار فستفود وجود دارد. برآوردها نشان میدهد 50میلیون آمریکایی روزانه یک وعده فستفود میخورند. این صنعت بیش از 4میلیون کارمند دارد و رستورانهای فرانشیزی در سال 2015 توانستند 200هزار شغل در آمریکا ایجادکنند.
مشتریان این فستفودها بیشتر از همه به مزه، قیمت و کیفیت توجه میکنند درحالیکه از جیب خالی کارگران این صنعت خبر ندارند. کارگران فستفود در آمریکا در مجموع بیش از 47میلیارد دلار حقوق میگیرند که نسبت به تعدادشان مبلغ کمی است.
چالشهای پیش روی صنعت فست فود
صنعت فستفود با همه سودی که برای صاحبانش دارد و لذتی که نصیب مشتریان میکند با چالشهای اساسی روبهرو است. چالشهای این بخش را میتوان به چهار دسته تقسیمبندی کرد: منوهای پرضرر، شرایط سخت کاری و درآمدهای کم، تنزل فرهنگی، از دست دادن گاهبهگاه و سریع شغل.
منوهای پرضرر
در کل فستفودها به غذاهای ناسالم مشهور هستند، درحالیکه مشتریان چه در آمریکا و چه در سایر نقاط دنیا همچنان با علاقه به خرید و خوردن این غذاهای فرآوریشده ادامه میدهند. البته فستفودها در سالهای اخیر کمابیش تلاش کردهاند که فاکتورهای سلامت را بیشتر درنظربگیرند تا بتوانند به فروش خود ادامه داده و رکود سالهای اخیر ادامه نیابد.
شرایط سخت کاری
شاغلان در فستفودها درکل دستمزد کمی میگیرند؛ آنقدر کم که یک مطالعه اخیرا نشان داد بیش از 50درصد کارمندان فستفودهای شاخص دنیا به برنامههای کمکی دولتی تکیه داشته باشند.
در چند سال اخیر کارمندان فستفودها در آمریکا اعتراضهایی در این زمینه کردهاند که برخی از آنها موفق و برخی ناموفق بودهاند. صنعت فستفود نیروی انسانی زیادی دارد و کارفرمایان برای تامین نیاز مالی آنها باید بودجه زیادی بگذارند که البته این کار را نمیکنند. آنها بیشتر به فکر تبلیغات تلویزیونی و سود خود هستند.
تنزل فرهنگی
اثر فرهنگی فستفودهایی که از یک کشور به یک کشور دیگر میروند، بحرانی است که در بحبوحه مسائل اقتصادی این صنعت گم میشود. مثلا حضور برند مکزیکی Taco Bell در آمریکا باعث نفرت بسیاری از آمریکاییها از مکزیک شده است.
از دست دادن گاهبهگاه و سریع شغل
صنعت رستورانداری و فستفود ازجمله صنایعی است که رشد سریعی را تجربه میکند. به دلیل همین سرعت در رشد سهم بزرگی از بازار دارد. داشتن سهم بزرگ در بازار قاعدتا یعنی این صنعت باید شغل زیادی را ایجاد کند. اشتغالزایی این صنعت رقم بزرگی است اما مشکل اصلی آنجاست که این مشاغل معمولا موقت هستند و نیروی انسانی بهسرعت در این صنعت جابهجا میشوند.
در کل فستفود بهعنوان صنعت بزرگ و پرقدرت این روزهای جهان اگر بخواهد به همان روند سریع ادامه دهد چارهای ندارد جز اینکه بر این چالشها غلبه کرده و بتواند نیاز مالی نیروی انسانی را تامین کند.