نظام تضمین سلامت غذا در کشورهای مختلف به واسطه تبادلات و ارتباطات جوامع، به هم مربوط و قابل درجه بندی به نظامهای ساده تا نظامهای به ظاهر پیچیده می باشد. در نظامهای منسجم مبتنی بر آنالیز جامع ریسکهای غذا، که اکثر آلاینده ها را به خوبی رصد و مدیریت می کنند، نظام تولید، عرضه و مصرف محصولات ارگانیک، با ساختارسازی اعتمادآور، درصد قابل توجهی از این جوامع را پوشش می دهد.
در حالی که در جوامعی که نظام تضمین سلامت غذا بصورت سنتی یا ساده اداره می شود، نه تولید ارگانیک مطرح است و نه مصرف و اگر هست، در سطح برداشت از اراضی طبیعی و جنگلی و عمدتا با گواهی خارجی است. از اینرو سطح نظم در تولید، عرضه و مصرف محصولات ارگانیک در جوامع مختلف، شاخصی برای ایمنی و سلامت غذا نیز می تواند بشمار آید.
آنالیز (تجزیه و تحلیل) ریسک در قالب فرمتهای توافق شده بین المللی به مدیریت ریسک، ارزیابی ریسک و اثر متقابل و ارتباطات در این زمینه اگر تفکیک شود، هر یک نیز جزئی تر تقسیم می شود. ارزیابی ریسک به تشخیص خطر، مشخصات خطر و تشخیص ریسک تقسیم می شود و ارزیابی میزان در معرض قرارگیری نیز به تشخیص ریسک کمک می کند. مدیریت ریسک نیز به فعالیتهای اولیه در این زمینه، ارزیابی فعالیتها، اجرای مراحل و مونیتورینگ و مرور تصمیمهای اتخاذ شده و اثر آنها بر فعالیتهای اولیه تقسیم می شود.
این شیوه و رویه عالمانه و توافق شده بین المللی اگر بصورت هماهنگ و منسجم مبنای ساختارسازی لازم برای رعایت موازین در صادرات مواد غذائی، در واردات مواد غذائی و همچنین در تولید و مصرف و بازرگانی داخلی و خارجی قرار گیرد. نظم و نظام لازم و کافی برای تضمین ایمنی غذا در کشور و منطقه تبیین خواهد شد.
مذاکرات برای بازرگانان و اطاق های بازرگانی سهل تر و بهانه جوئی طرفهای مقابل کمتر می گردد. گمرکات کشور و نمایندگی سازمان-ها و وزارتخانه های مربوط نیز بطور متقابل اصول غیر قابل خدشه ای را ملاک و شاخص قرار خواهند داد. مذاکرات در جلسات و کمسیونهای مربوط بین المللی (از جملهCodex Alimentarius Commission) به حداکثر نمودن منافع ملی به شیوه منطقی می تواند منجر شود، نه اینکه سخت گیرانه ترین معیارهای طرف مقابل با حاشیه امن غیر لازم را سد صادرات خود قرار دهیم. مذاکره در این عرصه، توانمندی ذاتی را می طلبد که در درون اجلاسهای علمی ملی، منطقه ای رشد می یابد.
برای مثال مقایسه میزان حد مجاز یکی از آلاینده ها در بادام زمینی آمریکا که مصرف بیشتری از پسته ایران دارد، نتیجه فوق را تایید و میزان ضرر ملی و صادرکنندگانی که حاضر نیستند پایه های علمی آنالیز ریسک جامع منسجم و نه موردی (مثلا برای آفلاتوکسین) را بپذیرند و حتی در سرمایه گذاری برای آن مشارکت کنند، قابل تخمین خواهد بود.
رویکرد علمی، جامع و هماهنگ می تواند ظرف چند سال ساختار مناسب علمی و بهره ور برای حل اساسی این گونهمشکلات متنوع و مزمن یا دفاع در برابر چنین تهدیدات و مانورهائی را ارائه نماید و حتی در منطقه و سطوح بالاتر اثرگذار باشد و منافع کشورهای هم استاندارد یا مشترک المنافع را حفظ نماید.
وجود چنین ساختار علمی، بهره ور و اثرگذار در یک کشور یا گروه کشورها خود شاخص پیشرفت کشورها شده است. راه درمان اساسی این تهدیدات به ظاهر متنوع و منفک که جنبه هائی از آن در وزارتخانه های متنوع پخش شده است در گرو شناخت اصولی و علمی از ضرورت ایمنی غذائی و سلامت غذا و جنبه های علمی، فنی و حقوقی مدیریت ریسک در محصولات غذائی و کشاورزی است.
آنالیز ریسک، بصورت ژورنالیستی روزی به سموم شیمیائی، سالی به بیش بود کود شیمیائی در محصولات غذائی، مدتی به فلزات سنگین، گاهی به آنتی بیوکها، آلاینده های میکروبی و توکسینها در محصولات دامی و هر از چندگاهی به ریسک فرآورده های جدید همچون نانو و تراریخته ها توجه ندارد. بلکه بصورت علمی حتی با بعد رسانه ای در قالب «ارتباطات در ریسک» توجه دارد.
برای تبیین درجات نظم و نظام در مقوله تولید و عرضه محصولات ارگانیک، نگاهی به تجارب کشورها و اتحادیه های منطقه ای روشنگر خواهد بود. برای مثال ممکن است عده ای به تولید و عرضه محصولات ارگانیک بصورت محدود و برای گروه های خاص در داخل یا عمدتا برای صادرات مشغول شده باشند که الزاما نشانگر یک نظم و نظام تولید و عرضه محصولات ارگانیک نیست.
گاه علیرغم تولید محصولات گواهی شده براساس سخت ترین استانداردها یا محصولات ارگانیک در برخی کشورهای آفریقائی، کلیات امر حاکی از نظم و نظام در تولید و عرضه محصولات ارگانیک در آنها نیست و از طرف دیگر نظام سلامت غذا قابل قبول نیز در آنها استقرار ندارد. این ضعف ساختاری ضمن تضعیف اثرگذاری این گونهکشورها و گروه کشورها در تبیین استانداردهای توافق شده بین المللی، در سبک جدید جدالهای محلی، گروهی تا بین المللی، فرصت انتفاع اقتصادی را به حریف های فرصت طلب یا حداقل مانورهای اقتصادی و سیاسی آنها داده است.
میزان نظم و نظام در یک کشور یا منطقه، در زمینه تولید و عرضه محصولات کشاورزی ارگانیک به عنوان شاخصی گویا برای میزان اهتمام مردم، تشکلهای مردمی و نهادهای مسئول دولتی و غیردولتی در خصوص انسجام و نظام ایمنی غذا فرض شده است. این ارتباط آنقدر روشن می نماید که عکس رابطه نیز قابل دفاع می باشد.
بهرحال تبیین و ارتقاء نظم و نظام اصولی در کشورهای منطقه در ارتباط با تولید و عرضه محصولات ارگانیک منافع متعددی را در بر خواهد داشت که حداقل آن اثبات امکان تولید بدون سم شیمیائی و کود شیمیائی به خصوص برای کسانی است که عملا بی-نظمی و آلاینده ها را طالبند؛ از طرفی این نوشتار تاکید دارد که تبیین نظام منسجم ایمنی غذا براساس کنترل علمی ریسکهای متنوع و تهدیدات امنیتی، امنیت خلل ناپذیری را تبیین می نماید.
برنامه های حول توسعه نظام تولید ارگانیک (در حد درصدی از تولیدات کشورها) باید اهدافی همچون تبیین اصولی نظام تولید ارگانیک در کشور و بالمآل در هر منطقه و ایجاد تصویر روشن از تولید ارگانیک، رفع تصورات اشتباه و جلوگیری از خلط مباحث و افراط و تفریط ها در زمینه تولید ارگانیک، حرکت بسمت تولید ارگانیک و تن دادن به ضوابط آن و بهره برداری از منافع آن و تبدیل شدن به کشوری شاخص در این عرصه و قبول مسئولتهای منطقه ای توام با ایجاد عزم ملی و قبول قواعد و انضباط های مربوط و تعیین محدوده تولید ارگانیک از عرصه دشتهای کشور گرفته تا کشاورزی های فشرده در گلخانه ها، مرغداری ها، دامپروری های صنعتی و تا کارخانه های تولید محصولات ارگانیک و از جهت دیگر تا کشاورزی معیشتی، دامپروری عشایری و تعریف نیازها برای رسیدن به درصد مناسبی از تولید کشور در گام چند ساله مناسب مدنظر داشته باشد.
موارد فوق در گرو تنظیم مقررات و قوانین اولیه و ثانویه این حرکت و تثبیت ساختارهای ضروری براساس موازین بین المللی و مطابق شرایط هر کشور و منطقه است. از جمله تخصیص یارانه های لازم برای تولیدکنندگانی که این مسیر حقوقی را پذیرفته اند و گواهی لازم را اخذ کرده اند و آلودگی را به کشور خود در مسیر تولید تحمیل نکرده اند.
تولیدکننده ای که قبول کرده است چنین نظاماتی را بپذیرد و مشغله بیشتری داشته باشد و حتی شغل ایجاد نماید مستحق یارانه می باشد کما اینکه کشاورز آلمانی ارگانیک حداقل 125 یورو در هکتار از یارانه صرفا به خاطر کشاورزی ارگانیک استفاده می نماید (البته به ایالت ها، مناطق و بعبارتی استانها نیز اجازه افزایش سی درصدی یارانه را حسب شرایط و تصمیمات منطقه ای داده اند). شایسته است با توجه به عدم استفاده از کود و سم شیمیایی و احیانا استفاده از نهاده های مناسب برای کشاورزی ارگانیک با محاسبه هزینه های ملی مترتب بر استفاده کود و سم شیمیایی و مخاطرات آن، یارانه مناسب در اختیار این گونهکشاورزان قرار گیرد.
راهبرد توسعه کشاورزی ارگانیک و توسعه تولید ارگانیک به نقطه عطفی رسیده است که با همت و هماهنگی جمعی می تواند شتاب گیرد و تولید ارگانیک در درصدی از محصولات تولیدی در زمان مناسب مانند یک یا چند برنامه پنجساله می تواند افق مناسبی برای تنظیم انتظارات، اعتبارات و اختیارات باشد. و در مراحل بعد، ایفای نقش اخلاقی برای گسترش این حرکت تجربه شده می تواند به گسترش سریعتر نظام تولید ارگانیک بیانجامد.
اگر ظرفیت سازی-های مراحل قبل پایان یافته باشد و امکان بهره برداری از آنها برای آموزشهای منطقه ای و پیگیری های بین المللی فراهم باشد و تحقیقات پیشرو و تامین کننده نیازهای روز پایه ریزی شده باشد؛ برای مثال پژوهشکده منطقه ای تولید ارگانیک می تواند به عنوان مغز متفکر این حرکت از مرحله نخست پایه ریزی شده باشد تا در این مرحله، شکوفا و ضامن حرکت در سطح وسیع خیل علاقمندان و واحدهای اجرائی باشد و نسخه به روز و اخلاقی نظام تولید ارگانیک را نه تنها برای بخشی از جهان بلکه برای جهان تشنه عدالت و انصاف به ارمغان بیاورد.
از تجارب خوب و بد ترکیه، مصر، امارات، عربستان و لبنان می توان درس هائی گرفت و حافظ جایگاه خاص و انگیزه-های اصولی این حرکت در کشور و منطقه باشیم. تجارب تلخ مصر در هتک اعتماد عمومی و بین المللی در این خصوص و سوء استفاده رقبا را تجربه نکنیم.
آیا بدون ساختارسازی، حرکت منظم و منسجم در این زمینه که به طبیعت و اخلاق ما گره خورده است ممکن است؟ آیا بدون اطاق فکر واقعی برای این جنبشهای تجربه شده ادامه کار اصولی خواهد بود؟ سهم کشور ما از حدود 43 میلیون هکتار کشاورزی ارگانیک و حدود 40 میلیون هکتار اراضی طبیعی ارگانیک در جهان چقدر است؟ متاسفانه نه تنها در حد متوسط جهانی نیستیم، حتی ساختارهای لازم آنرا نیز فراهم نکرده ایم.
از طرفی برنامه راهبردی کشاورزی ارگانیک که در اسفند 90 ابلاغ شده است، با افق تحقیق و توسعه در راستای تبدیل حداقل 1 درصد محصولات خام و همچنین فرآورده های گیاهی و دامی به ارگانیک، حداقل در حد متوسط جهانی، ورای نظام فعلی ایمنی غذا را هدف گرفته است؛ که البته خود منوط به سرمایه گذاری منسجم مادی و معنوی در این عرصه است؛ در غیر اینصورت خلط مباحث و هزینه کرد اعتبارات محدود برای مسیرهای غیر ضرور یا بدون ارزش افزوده، اعتماد عمومی را خدشه دار خواهد نمود. بنظر می رسد ارکان جامعه از مرحله ضرورت ایجاد نظم و نظامی منسجم و علمی برای تضمین ایمنی غذا عبور کرده باشد.
قطب علمی کشاورزی ارگانیک، موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورز، تهران، ایران