اگرچه دیدگاه آیزنر که در بخش قبل مورد بررسی قرار رفت بسیار جالب و آگاهی بخش است، با این حال به طور کلی یک دیدگاه سنتی محسوب می شود. شاید بهتر باشد برای درک مفهوم مدرن اهمیت عملی ساختن ایده ها به اظهار نظر لوییس گرسنر نیز توجه کنیم.
گرسنر که در بین سال های 1993 تا 2002 مدیریت برند IBM را در دست داشته است، در مورد اهمیت اجرایی ساختن ایده ها نظری متفاوت با آیزنر دارد: «قصد دارم صحبتم را با ارائه یک سوال شروع کنم، آیا تا به حال تجربه همکاری با مدیران تازه کار را داشته اید؟ اگر چنین تجربه ای را ندارید، باید اعتراف کنم که یکی از خوش شانس ترین افراد روی زمین هستید.این کارآفرینان تازه کار علاقه بسیار زیادی به تغییر اوضاع کاری دارند. جوانانی که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند و می خواهند در عرض یک شب تمام فلسفه شرکت ها را به زباله دان تاریخ منتقل کنند.استدلال آنها نیز براین اساس است که شیوه های مدیریتی نوینی را در دوران تحصیل شان آموخته اند. اگرچه در مقام قضاوت باید گفت که ایده های آنها اغلب جالب است، با این حال لازم است یک نکته مهم را هم مدنظر داشت. در واقع اگر قرار بود هر ایده ای را که به نظر مناسب می رسد، به سرعت اجرایی سازیم، سالانه باید انتظار تغییر و تحولات زیادی در شرکت های مختلف را داشته باشیم.به عنوان یک مدیر، هنگامی که با چنین درخواست هایی مواجه می شوم، پاسخ کوتاهی را گوشزد می کنم؛ ایده شما برای اجرا نیاز به سرمایه اولیه فراوانی دارد و از همه مهم تر ریسک زیادی را نیز به همراه دارد.»
منظور گرسنر از ریسک زیاد این است که ایده پیشنهادی تاکنون در دنیای واقعی مورد آزمایش قرار نگرفته است. شاید این دیدگاه اندکی محافظه کارانه باشد. با این حال اگر توجه اندکی به عواقب شکست برای مدیری مانند گرسنر کنید، به خوبی نگرانی وی را درک خواهید کرد. این مدیر بزرگ تغییر وتحولات را تنها در صورتی ضروری می داند که ابتدا استراتژی قدیمی شرکت کارکرد خود را از دست داده باشد. همچنین در گام دوم، ایده پیشنهادی هم باید حداقل اطمینان را برای مدیران ارشد به ارمغان آورده و آنها را مجاب کند.
آنچه در عمل باید انجام دهید
- همه مردم ایده هایی را در ذهن دارند. با این حال تعداد کمی از آنها به فکر عملی ساختن آن ایده ها هستند. طنز تلخ ماجرا این است که افراد موفق معمولا از هر دو گروه قبلی کمترند.
- برداشتی که خیلی از افراد درمورد کسب و کار در ذهن دارند، تعریفی ساده است. در واقعیت، تجارت مانند رینگ بوکس است. اگر برنامه مبارزه تان را به سرعت عملی نکنید، دست تان برای رقیب رو خواهد شد.