جری سِینفیلد، کمدین آمریکایی میگوید: «برای اینکه کمدین شوی باید چهار مرحله را پشت سر بگذاری؛ اول دوستانت را میخندانی، بعد غریبهها را میخندانی، در مرحله بعد برای خنداندن غریبهها پول میگیری و در مرحله آخر دیگر به جایی میرسی که مردم از مدل حرف زدن و تکهکلامهای تو الگوبرداری میکنند.»
جری سینفیلد که در اواخر دهه 80 میلادی با سیتکامی برگرفته از نام فامیل خودش بهعنوان کمدین به آمریکاییها (و نزدیک به دو دهه بعد به ما) معرفی شد، میتواند به راحتی در مرحله سوم توقف کند و باکش هم نباشد، دستکم به لحاظ مالی.
چرا که او حتی با گذشت سالها از سریال «سینفلد» هنوز یکی از معروفترین و پردرآمدترین کمدینهای آمریکا است. او با برنامهای جمعوجور که به گفته نشریه فوربس «چیز خاصی هم نیست» از ژوئن 2014 تا ژوئن 2015، 36میلیون دلار درآمد داشته است. جری سینفیلد در این برنامه مثل بسیاری از برنامههای کمدی آمریکایی روی یک سن میایستد، یک میکروفن دارد و تعدادی تماشاچی که باید برایشان برنامه اجرا کند و آنها را بخنداند.
کاری که سابقا در نمایشهای روحوضی ایرانی انجام شد؛ آنچه آمریکاییها «استندآپ کمدی» (کمدی صحنه، شوی کمدی تکنفره یا کمدی سرپایی) مینامند و از دهه 70 در این کشور باب شده است. این جنس کمدی با همین نام در ایران به تازگی با برنامه خندوانه بر سر زبانها افتاده است؛ برنامهای که توانست با اضافه کردن آیتمهای اینچنینی مخاطب بیشتری را به خود جذب کند.
تعدادی چهره نامآشنا و نوپای کمدین را به برنامهاش دعوت کرد، مسابقهای میان آنها راه انداخت و به این ترتیب تعداد مخاطبانش را افزایش داد؛ حالا این چهرهها در رسانههای مجازی و بعضا چاپی بهعنوان کمدین شناخته میشوند و برای اجرای برنامه به شبکههای دیگر دعوت میشوند؛ مسیری که پیش از این مجریهای تلویزیون با ساخت برنامههای گفتوگومحور (که در آمریکا به «تاک شو» معروف است) پیمودند، نمونهاش همین مجری که این روزها یکی از سوژههای داغ فضای مجازی شده است.
با این وجود آیا مردم مهمانان برنامه خندوانه را بهعنوان کمدین استندآپ میشناسند؟ آیا برنامههایی چون برنامه خندوانه با الگوبرداری از نمونههای استاندارد جهانی میتواند استندآپ کمدی را بهعنوان یک شغل در جامعه جا بیندازد؟ آیا برای جمعیت چندهزار نفری متقاضیان ورود به مدیوم تصویر یک فرصت شغلی جدید به وجود میآید؟ اصلا آیا کمدینهای برنامه خندوانه برای اجرای یک استندآپ دستمزد مشخصی دریافت میکنند؟ آیا این روزها استندآپ کمدی در رده مشاغل قرار دارد؟
در آمریکا اجرای کمدی تکنفره یک شغل به حساب میآید؛ شغلی پرطرفدار و پردرآمد که به لطف اینترنت و پایگاههایی چون یوتیوب نسبت به روزهای اولش در دهه 70 میلادی محبوبتر هم شده است. آمریکاییها در آن دوره متاثر از تغییرات فرهنگی دهه 60، جنسی بیپرواتر، ریتیمکتر و راحتتر از کمدی را با نمایشهای تکنفره خود به وجود آوردند و به گفته خودشان کمدی را دوباره زنده کردند.
یک باشگاه کمدی به وجود آمد که اعضایش در جاهای مختلف شوی کمدی اجرا میکردند. اعضای این باشگاه به هم نزدیک شدند، کار یکدیگر را مشاهده کردند و به این شکل توانستند محتوای برنامه خود را بسنجند. آن باشگاه کمدی تبدیل به جایی برای پرورش این جنس از کمدینها شد اما دستمزدی هم به آنها نمیداد.
در سال 1979 کمدینهای آمریکایی (از جمله جی لنو و دیوید لترمن، دو کمدین معروف آمریکا) خسته از کار مجانی دست به اعتصاب شش هفتهای زدند که منجر به تعطیلی باشگاه کمدی شد. در پایان شش هفته توافقی صورت گرفت که براساس آن کمدینها برای هر ساعت اجرا 25 دلار دستمزد بگیرند.
استندآپ کمدی در دهه 80 محبوبتر شد. باشگاههای کمدی که تعدادشان کم بود، در سطح کشور شناخته شدند و بین سالهای 1978 و 1988 بیش از 300 باشگاه کمدی در سرتاسر آمریکا شروع به کار کرد. یک خانم کمدین آمریکایی میگوید: «بعد از دهه 80 وقتی بچهها میگفتند میخواهند در آینده وکیل شوند، پدر و مادرشان بهشان میگفتند که اول یاد بگیر چطور کمدین شوی تا بتوانی روی منبع درآمدش حساب کنی.»
حرفه کمهزینه استندآپ کمدی اما در دهه 90 با یک دوره افول مواجه شد و از سال 2000 به لطف اینترنت دوباره به روزهای اوج خود برگشت؛ البته به شکل مدرن. وبسایتهای زیادی کارشان را به تولید برنامههای کمدی اختصاص دادند. کمدی بداهه به وجود آمده، فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی به کمدینها فرصت ارائه کارشان را دادند و جامعه جدیدی از کمدینها به وجود آمد.
استندآپ کمدی در این دوره جایگاه خود را در جامعه تثبیت کرد و به جنس مشخصی از کمدی، کمی مشابه کمدی دهه 70 رسید و از جریان اصلی دور نشد. کسب درآمد از راه کمدی با اینکه تولیدش هزینه زیادی ندارد، کار چندان آسانی نیست. اما در آمریکا به واسطه شبکه بهم پیوسته باشگاه و برنامههای کمدی و خود کمدینها وجود دارد، کمدینها به اندازه ستارههای هالیوود محبوب هستند و قدرت اجتماعی و اقتصادی بهصورت انحصاری صرفا در اختیار ستارههای سینما نیست.
در این دوره اگر تعداد کمدینها زیاد است، جمعیتی که با گوشیهای هوشمند همراهشان به تماشای اجراهای آنها مینشینند، میلیونی است. اتحادیه کمدینها راههای زیادی را برای درآمدزایی ایجاد کردند.
آمریکا همچنان با تولید برنامههای تلویزیونی و سیتکام یا همان کمدیموقعیتهای محبوب کمدینهای زیادی را وارد بازار کار میکند؛ نمونهاش «برنامه زنده شنبهشب» که از استیو مارتین تا لویی سیکی کمدین را به دنیای سرگرمی معرفی کرده است. هر یک از این کمدینها بعدها برنامههایی مستقل را نویسندگی و کارگردانی کردند و هر کدام در جایگاه خودشان طرفدار و درآمد کافی دارند.
والاستریت ژورنال کار کمدینهای بیشمار آمریکایی را چیزی بیشتر از یک فرمول قدیمی تلویزیونی برای سرگرم کردن مردم نمیداند؛ یک صحنه، یک میکروفن، یک بطری آب و کسی که بتواند به مدت یک ساعت یا بیشتر مردم را بخنداند. اما همین فرمول قدیمی بهظاهر هنوز برای آمریکاییها جذاب است؛ فرمولی که شبکه آمریکایی اچبیاَ توانست سالهای سال با کمک آن مخاطبان پر و پاقرص برنامههایش را حفظ کند و حالا در دوره فناوری تقریبا به همه جای زندگی آمریکاییها و البته جوامع دیگر نفوذ کرده است.
این روزها تکههایی از برنامههای کمدی آمریکایی را میشود در کانالهای تلگرامی، اینستاگرام، فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی و ابزارهای جمعی ارتباطی پیدا کرد؛ بعضیها را حتی با زیرنویس فارسی. امروز کمدینها و علاقهمندان به کمدی درست مثل موزیسینها و علاقهمندان به موسیقی از فناوری و پایگاههای جدید برای ارائه کار و گفتن حرفهای خود استفاده میکنند.
تلگرام پر است از کانالهای جوکهای مکتوب و تصویری؛ کاربران شبکههای اجتماعی روی صفحه توییتر خود جوک مینویسند (ارزشیابی محتوا از حوصله این مقاله خارج است)، انگار طی یک قرار نانوشته همه کمر همت بستهاند که یکدیگر را بخوانند؛ چرا که خنداندن این روزها میفروشد، چه در دنیای مجازی و چه در دنیای واقعی.