«با وجود میلیاردها تن ذخایر شناخته شده معدنی در ایران، هنوز سهم بخش معدن در تولید ناخالص داخلی کمتر از یک درصد است.» این جمله در گزارش دفتر مطالعات انرژی، صنعت و معدن به چشم میخورد که در چند روز گذشته منتشر شد.
با توجه به منابع عظیم معدنی که در کشور ما وجود دارد، سهم کمتر از یک درصد برای بخش معدن در تولید ناخالص ملی، بسیار ناچیز به نظر میرسد. این موضوع در حالی مطرح میشود که بخش معدن در کشورهای معدنی پیشرفته دارای ذخایر همسان با ایران، سهم بیشتری از تولید ناخالص ملی را در اختیار دارند. همین مقایسه این پرسش را مطرح میکند که چه عواملی میتواند مانع از توسعه بخش معدن در کشور ما شده باشد؟
گزارش منتشر شده از سوی دفتر مطالعات انرژی، صنعت و معدن عواملی همچون فقدان زیربناهای فیزیکی، کمبود منافع برای تحقیق و توسعه، ریسک بالای اکتشاف و بهرهبرداری در بخش معدن به دلیل نبود اطلاعات پایه زمینشناسی قابل اتکا، زمانبربودن اکتشاف معدنی و کند بودن بازگشت سرمایه، ناکافی بودن استانداردهای تولید و مصرف موادمعدنی، ضـعـف در بـهـرهگـیری از فناوریهای پیشرفته، افزایش محدودیتهای بینالمللی و تاثیر آن بر دریافت دانش فنی و تجهیزات تولیدی از خارج کشور، پایین بودن عمر مفید تجهیزات معدنی، نداشتن نظام جامع آماری و اطلاعات معدنی، ضعف در زیرساختهای حملونقل، تاکید بر فرآوری مواد اولیه بهصورت دستوری بدون توجه به مقتضیات اقتصادی و بازار جهانی، پایین بودن تکنولوژی اکتشاف و استخراج در ایران، عدم پذیرش پروانه بهرهبرداری معدن بهعنوان وثیقه بانکی و غیره را از نظر فعالان بخش معدن برای توسعه نیافتگی این بخش برشمرده است.
بازدهی سرمایه بخش معدن بالاست
یکی از دلایلی که در گزارش یاد شده به آن اشاره شده است، پایین بودن بازدهی سرمایه و طولانیبودن مدت زمان بازگشت سرمایه در بخش معدن است. موضوعی که معدنکاران خیلی به آن اعتقاد ندارند.
کـامـران وکـیل، عضو اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان مواد معدنی در گفتوگو با «فرصت امروز»، بیان میکند: «بازدهی سرمایه در بخش معدن، تقریبا از تمام بخشهای اقتصادی بیشتر است. ما در اقتصاد هیچ بخشی را نداریم که بازدهیاش بالای 100درصد باشد. بخش معدن یکی از پربازدهترین بخشهای اقتصادی است.»
او این موضوع را که سهم معدن در تولید ناخالص ملی کمتر از یک درصد است، رد میکند و میگوید: «سهم بخش معدن در تولید ملی بیش از 30 درصد است، به این دلیل گفته میشود کمتر از یک درصد که فقط خود فعالیت در داخل معدن در نظر گرفته میشود، در حالیکه باید صنایعی که سرمعدن نصب میشوند نیز در نظر گرفته شوند. مثلا کارخانه سیمان اگر 15کیلومتر از معدن فاصله داشته باشد، توجیه اقتصادی ندارد یا کارخانه سنگ و سرامیک نیز همین شرایط را دارد.»
وکیل اظهار میکند: «صنایعی که شعاع اقتصادی آنها زیر 100 کیلومتر است و باید در دل معدن شکل بگیرند نباید جدا شوند. اگر سهم این صنایع در سهم معدن در تولید ناخالص ملی محاسبه شود، سهم بخش معدن حدود 30 درصد خواهد بود.»
رضا خندان، کارشناس بـخـش مـعـدن نیز به «فرصتامروز» میگوید: «اینکه بگوییم بازدهی سرمایه در بخش معدن پایین است، درست نیست. سودآوری بخش معدن بسیار بالاست، کما اینکه آثار آن را در سالهای گذشته در حوزه سنگ آهن و سرب و روی مشاهده کردهایم.»
در گزارش یادشده آمده است که روند سرمایهگذاری و موجودی سرمایه در بخش معدن و سایر بخشهای عمده اقتصادی بررسی و ملاحظه شد که این بخش ضمن اینکه نسبت به سایر بخشهای اقتصادی در جذب
سرمایهگذاریها و انباشت سرمایه بسیار ضعیف عمل کرده است، بلکه در استفاده از منابع سرمایهای موجود هم کارآیی و اثربخشی لازم را نداشته است. از طرف دیگر ضمن اینکه نرخ بازدهی سرمایه در این بخش نسبت به سایر بخشها پایین است، دوره بازگشت آن هم طولانیتر از سایر بخشهاست.
موضوع طولانی بودن مدت زمان بازگشت سرمایه، موضوعی است که از سوی برخی از فعالان این بخش مورد تایید قرار میگیرد و عدهای دیگر آن را رد میکنند.
خندان در این زمینه معتقد است: «زمان بازگشت سرمایه در بخش معدن طولانی است. از سوی دیگر چون امنیت در فضای کسبوکار موجود نیست و هراز چندگاهی دولت با بخشنامههای جدید سیاستهای این بخش را دستخوش تغییر میکند، بخش خصوصی سراغ نرخ بازدهی بالاتر است و نقدفروشی ملاک مهمی بهشمار میرود.»
او با اشاره به ایجاد ارزش افزوده بیشتر در صنایع معدنی از طریق ایجاد کارخانههای فرآوری میگوید: «برای ایجاد این کارخانهها به سرمایه زیادی نیاز است. دولت هماکنون اگر بخواهد طرحهای توسعهای مس و آلومینیوم را راهاندازی کند، به 200 میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد که از پس آن بر نمیآید، بستر برای حضور سرمایهگذار خارجی فراهم نیست و سرمایهگذار داخلی هم امنیت کافی را ندارد، بنابراین بیشتر به فکر نقدفروشی هستند.»
وکیل اما اعتقاد دیگری دارد و در پاسخ به اینکه آیا زمان بازگشت سرمایه در بخش معدن، طولانی است، اظهار میکند: «به نوع معدن بستگی دارد. معادن داریم که به زیرساخت و کارخانه فرآوری احتیاج دارند، طبیعتا زمان بازگشت سرمایه در این بخشها بیشتر است اما در مقابل معادن سنگ آهن یا سنگهای تزئینی بعد از سهماه سرمایه را بازمیگردانند.»
پایین بودن نرخ بازگشت سرمایه در بخش معدن میتواند ناشی از عدم احتساب صنایع معدنی و کل زنجیره ارزش باشد اما با وجود اینکه مسئولان معتقد به سهم پایین بخش معدن در تولید ناخالص ملی هستند نمیتوان نقش این بخش را در شکلگیری بسیاری از صنایع دیگر نادیده گرفت و شاید ضروری باشد که برنامهریزی دقیقتری نسبت به رفع موانع موجود در بخش معدن صورت گیرد.