جنگ، جهنم است. اما این جهنم برای کسانی که از فروش اسلحه سود میبرند نهتنها جهنم نیست که یک کسبوکار بزرگ است. این کسبوکار برای گردانندگانش سودهای مالی فراوانی بههمراه دارد. قاچاق و فروش اسلحه حتی در شرایط بحرانی اقتصادی جهان یکی از پررونقترین کسبوکارها است.
بازار جهانی اسلحه را میتوان به سه بخش تقسیمبندی کرد: اول خرید مجاز و قانونی اسلحه که دولتها سلاح را بهصورت کاملا قانونی از شرکتهای تولیدکننده میخرند. دوم فروش اسلحه در بازار سیاه و سوم یک گروه بهظاهر قانونی اما در باطن غیرقانونی (خاکستری) که در آن دولتها، نهادهای نظامی و آژانسهای اطلاعاتی در کنار رهبران مشکوک و فاسد قرار میگیرند تا دست به ترور و براندازی حکومتها بزنند.
در روز دوم مارس سال 2012 روزنامه گاردین گزارش داد که فروش سلاح و تجهیزات نظامی در سال 2010 به 400 میلیارد دلار افزایش یافت و 10 شرکت بزرگ تولیدکننده سلاح 56 درصد کل فروش اسلحه را در اختیار
داشتند. یکی از بازیگران مهم در این بازار آمریکا است که نقشی اساسی در بمباران کشورهای گوناگون جهان با سلاحهای مرگبار دارد. بنابراین آمریکاییها حضور پررنگی در این بازار نیم تریلیون دلاری دارند.
در سال 2010 با وجود رکود بازار، آمریکاییها سهم خود را در بازار به 53 درصد افزایش دادند. این کشور فرستادن سلاح به 62 کشور مختلف جهان را نیز در کارنامه خود دارد. براساس آماری که یک موسسه سوئدی منتشر کرده، از 20 شرکت فروشنده سلاح در جهان 16 شرکت آمریکایی هستند. بزرگترین کشورهای فروشنده سلاح در جهان روسیه، آلمان، فرانسه، بریتانیا و چین هستند. این کشورها همراه با آمریکا 80 درصد کل بازار اسلحه را در اختیار دارند.
طبیعتا سلاحهای فروخته شده، خریدار هم دارند. فرانس پرس در سال 2012 تحلیلی از این خریداران ارائه داد. بر این اساس، هند با فاصله نخستین واردکننده سلاح است و پس از آن کشورهای کرهجنوبی، پاکستان، چین و سنگاپور قرار دارند. این پنج کشور در مجموع 30 درصد کل واردات اسلحه را در اختیار دارند.
پس از اینکه معمر قذافی، رهبر لیبی، سلاحهای کشتار جمعی در کشورش را در سال 2003 تسلیم کرد، کشورهای بریتانیا، فرانسه و آمریکا شروع به فروش میلیاردها دلار اسلحه به این کشور کردند. در همان زمان، شورشیان ضدقذافی یک بازار سیاه از سلاحهای دارای فناوری پیشرفته درست کردند. درسال 2011، همانطور که همه میدانند همین کشورها جنگی را علیه قذافی به راه انداختند که سرانجام به مرگ او و 20 هزار لیبیایی دیگر انجامید.
تجارت سلاح سودآورترین کسبوکار در دنیا است. بازار سیاه اسلحه در سایه به کار خود ادامه میدهد اما میزان پول بهدست آمده از آن واقعا حیرتآور است. اکنون بهترین مقصد در بازار سیاه سلاح کشورهای آفریقایی هستند چون بسیاری از کشورهای آفریقایی خواهان بهدست آوردن سلاحهای بیشتر هستند.تجارت غیرقانونی اسلحههای کوچک در حالحاضر 10 تا 20 درصد تجارت اسلحه در جهان را تشکیل میدهد.
همچنین در فاصله سالهای 2011 تا 2012 بازار سلاحهای گرم غیرقانونی از نظر قیمت سهبرابر رشد را تجربه کرد. بخش دیگری از تجارت غیرقانونی اسلحه، تجارت سلاحهای کوچک است که عملا جان شهروندان در کشورهای گوناگون را تهدید میکند. این امر اکنون به معضلی برای جامعه جهانی تبدیل شده است.
هزینه این سلاحها در مقایسه با زندگی افراد بسیار زیاد است. تردیدی نیست که این سلاحهای کوچک در جنگهای بزرگ هم قابلیت استفاده دارند. از این سلاحها در جنگهای مدرن بهطورگسترده استفاده میشود و درگیریها و شورشها نیز از حضور این سلاحها بینصیب نمیمانند.
در سال 2001 سازمان ملل از اعضای خود خواست تا گزارشی از آمار و ارقام این سلاحها در کشور خود ارائه دهند. این کشورها توافق کردند تا یک استراتژی معقول و کارگر برای کاهش حجم تجارت این نوع اسلحه بهکارگیرند. تا سال 2002 روی هم رفته 152 گزارش ارائه میشد اما این رقم بهتدریج کاهش یافت، طوریکه در سال 2013 تعداد کشورهای ارائهدهنده این گزارش به 37 کشور کاهش یافت.
کاهش تمایل کشورها برای ارائه گزارش نشان میدهد تجارت اسلحه چه سبک و چه سنگین از تجارتهای مورد علاقه کشورها است. کشورهای فعال در این حوزه البته ترجیح میدهند کمتر علنی دراینباره آماری ارائه کنند و فعالیت خود را در بازار سیاه ادامه دهند. جنگهایی که در جهان راه میافتد باید از نظر سلاح تامین باشد و چه بازاری پرسودتر از بازار سیاه اسلحه که بتواند سلاح مورد نیاز برای این جنگها را تامین کند.