برخی از فعالان بازار سهام معتقدند با وجود مسائل به وجود آمده در این بازار و ریزش پیدرپی شاخص کل بر فرض حل مسائلی چون نرخ خوراک پتروشیمیها و بهره مالکانه معادن و. . . باز هم وضعیت بازار سهام تغییر بنیادینی نخواهد کرد. این دسته از تحلیلگران اعتقاد دارند تا زمانی که سیاست انقباضی در بازار پولی و مالی اصلاح نشود و نرخ سود بانکی به سمت منطقی شدن حرکت نکند نمیتوان از بازار سهام انتظار رشد بادوام داشت. با ارشاد کوششی معاون اقتصادی و سرمایهگذاری کارگزاری بانک اقتصاد نوین در این باره به گفتوگو نشستیم.
چرا تاکنون اقدام اساسی و موثری برای بهبود بازار سرمایه صورت نگرفته است؟
کشورها از نظر سیستم مالی در دنیا عملا به دو دسته تقسیم میشوند. بعضی از کشورها بر محور بازار سرمایه حرکت میکنند و بعضی از کشورها بانک پایه هستند. عمدتا کشورهایی که توسعهیافتهاند، بازار سرمایه را پایه تامین مالی قرار دادهاند و سایر کشورها بانک پایهاند. البته درمیان کشورهای توسعهیافته نیز کشورهایی مانند ژاپن وجود دارد که بانک پایه هستند. ایران نیز یکی از کشورهایی است که عملا بانک پایه است، ولی در سالهای اخیر تلاش بر این بوده که به سمت توسعه بازار سرمایه پیش برود و بازار سرمایه جایگاه بهتری در کشورمان پیدا کند هرچند هنوز جایگاهی را که باید و شاید پیدا نکرده است. باوجود اعتقاد بسیاری از افراد مبنی بر اینکه بازار سهام، دماسنج اقتصادی کشور است، من درخصوص کشورهایی که اقتصاد دولتی دارند همچون ایران، به این موضوع چندان معتقد نیستم. اگر به سالهای گذشته بازگردیم، خواهیم دید دورهای که اوج تورم و عدم انضباط مالی را داشتیم و از نظر رشد اقتصادی با مشکل مواجه بودیم، بورس ما رشد بالایی داشت. در حال حاضر، نیز اگرچه دردوران رکود بهسر میبریم لذا سیاستها بر پایه این بوده که در درجه اول تورم کنترل شود بنابراین بازار سرمایه ما تاکنون برای دولتمردان چندان حائز اهمیت نبوده و دارای اولویت پایینتری است. هرچند این نگاه ممکن است در آینده تغییر کند.
هدف اصلی دولت یازدهم این بود که به یک انضباط مالی برسد و سیاستهای پولی و مالی انقباضی را در پیش گرفت که تاکنون هم از این نظر بسیار موفق عمل کرده و تا زمانی که سیاستهای پولی و مالی ما انقباضی باشند، بورس ما وضعیت بهتری پیدا نخواهد کرد و نهتنها بورس بلکه سایر بازارها نیز تداوم رکود خواهند داشت و همانطور که میبینیم همچنان که بورس در رکود است، بازار مسکن، طلا و ارز هم راکد است و معاملات زیادی انجام نمیشود.
تا زمانی که دولت سیاستهایش را از انقباضی به انبساطی تغییر ندهد وضعیت بازارها به همین شکل باقی خواهد ماند. بازار سرمایه نیز به دلیل ریسک ذاتی که وجود دارد، دارای نوسان بیشتری نسبت به سایر بازارهاست و این نوسانات بالا این بازار را نسبت به بازار مسکن یا خودرو بیشتر تحت تاثیر قرار داده است و تا زمانی که این روند ادامه داشته باشد وضعیت بازارها تغییری نخواهد کرد. البته به نظر من تا اوایل زمستان سیاستهای انقباضی باید تغییر کند، زیرا رکود تا حدی میتواند در اقتصاد کشور ادامه پیدا کند و با توجه به اینکه پس از انقلاب چنین رکودی را تاکنون تجربه نکردهایم ممکن است تداوم این رکود به فروپاشی نظام مالی منتج شود.
به نظر شما علت افت شدید شاخص کل چیست؟
پس از توافق سیاسی بسیاری از افراد انتظار داشتند بازار سهام با رشد مواجه شود و رکود ادامه پیدا نکند ولی عملا اخبار خوب به لحاظ سیاسی کافی نیست و باید دید آیا پس از توافق تصمیمات دولت نیز تغییری میکند یا خیر؟ به نظر من با وجود سیاست انقباضی هر اتفاقی هم که بیفتد موثر نخواهد بود. بهعنوان مثال، اگر تحریمها برداشته شود و پول هم وارد کشور شود تا زمانی که دلارهای دراختیار دولت به ریال تبدیل نشود اثرگذاری نخواهد داشت بنابراین تا زمانی که سیاستهای انقباضی تبدیل به انبساطی نشود، بازار دلیلی برای تغییر روند فعلی خود نخواهد داشت. به این نکته باید اشاره کنم که یکی از پیشنیازهای تغییر سیاستهای پولی، کاهش نرخ جریمه اضافه برداشت بانکهاست. از طرف دیگر در حال حاضر بازارهای جهانی با رکود مواجه هستند و قیمت نفت افت داشته است. عدهای پیشبینی کردهاند که ممکن است اقتصاد چین وارد بحرانی مشابه بحران سالهای 2008-2007 شده و در دنیا فراگیر شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد میتواند بر اقتصاد کشور ما نیز تاثیر منفی بگذارد. علاوه بر اینها بدهی دولت به پیمانکاران بخشخصوصی است که بالغ بر 500 هزار میلیارد تومان است، یعنی حدود 22 برابر بودجه عمرانی کشور در سال 94. درصورتیکه دولت نتواند این بدهیها را تسویه کند نمیتوانیم انتظاری برای رفع مشکلات بازار داشته باشیم. در حال حاضر، به محض اینکه بورس کمی رونق بگیرد اغلب سهامداران، خصوصا حقوقیها فروشنده خواهند شد. البته حقوقیها هدفشان این نیست که از بازار نوسان بگیرند بلکه هدفشان این است که مشکلات نقدینگیشان را پوشش دهند و مخارج جاری را پرداخت کنید. حتی بسیاری از شرکتها سود سهامدارانشان را نتوانستند بپردازند. تمام این عوامل و عوامل دیگر دست به دست هم داده و موجب افت شاخص شده است.
آیا افت شاخص کل همچنان ادامهدار خواهد بود؟
به نظر من بازار طی چند ماه آینده نوسانهایی خواهد داشت و منفی باقی نخواهد ماند. در حال حاضر با توجه به اینکه اواخرماه شهریور و سال مالی شرکتهای کارگزاری و سال مالی شرکتهاست، اعتبارها صفر شده و مجددا به شرکتها اعتبار اعطا میشود. به نظر من از مهر ماه نوسان مثبت خواهیم داشت و این روند پایان خواهد یافت. اما به لحاظ تکنیکی این نوسان هدفمند نیست و تحت تئوریهای تصادفی است که بیش از یک یا دو هفته دوام نخواهد داشت و مجددا اصلاح خواهد شد. به نظر من اگر شرایط به همین صورت ادامه پیدا کند. کف تشکیل شده در 62 هزار حفظ خواهد شد و بعید میدانم شاخص بیشتر از این منفی شود.
عدم تعادل میان بازار پول و سرمایه باعث شده بسیاری از سهامداران انگیزه کافی برای سرمایهگذاری در بورس را از دست بدهند. برای اینکه این تعادل میان بازار پول و سرمایه برقرار شود چه اقداماتی باید صورت بگیرد و این کار مستلزم چه شرایطی است؟
همانطور که عرض کردم سیاست دولت تاکنون سیاست انقباضی بوده، از اینرو از ابزارهای انقباضی بهره گرفته. مثلا مالیاتها را افزایش داده و نرخ جریمه اضافه برداشت بانکها را افزایش داده است. هنگامی که از شرکتها مالیات بیشتری گرفته شود و نرخ بهره بالا رود و رکود هم در بازارها حکمفرما باشد چه انتظاری وجود دارد که سودآوری بیشتر شود؟ تا زمانی که این سیاست ادامه داشته باشد این امر امکانپذیر نخواهد بود. اما انتظار میرود تا اواخر پاییز یا اوایل زمستان سیاست دولت تغییر کند. زیرا صنایع بیش از این پتانسیل تحمل رکود را ندارند.
با توجه به اینکه سیاستهای دولت انقباضی است و تغییری نکرده به نظر شما آیا سرمایهگذاران خارجی برای ورود به بازار سرمایه انگیزهای خواهند داشت؟
به نظرمن سرمایهگذار خارجی صددرصد خواهد آمد لذا ما باید شرایط را مهیا کنیم. به نظر من سرمایهگذار خارجی بیشترعلاقه دارد که واردکننده محصولات باشد و از این طریق سود ببرد. حال اگر دولت در این زمینه سیاستهای مناسبی را اتخاذ کند و در مرحله بعدی سرمایهگذاری وارد شود که تکنولوژی بیاورد، میتواند بسیار موثر باشد. ممکن است همان سرمایهگذار بعدها سهام شرکتها را بهصورت کنترلی بخرد. سرمایهگذار خارجی به هیچ عنوان علاقه ندارد، 5 درصد یا دو درصد از سهام یک شرکت را خریداری کند زیرا اثر تعیینکنندهای نمیتواند داشته باشد. پس در مرحله دوم سهامداری خواهد آمد که تکنولوژی را بیاورد و بهصورت کنترلی سهامدار باشد. عدهای از سرمایهگذاران خارجی هم ممکن است با عنوان صندوقهای سرمایهگذاری و صندوقهای پوششی وارد شوند که ممکن است بتوانند بازار را کمی تکان دهند و آن هم زمانی مهیا خواهد شد که مشکلاتشان حل شود. در حال حاضر، سرمایهگذاران خارجی درخصوص گشایش حسابهای بانکی در داخل کشور با مشکل مواجهاند.
درخصوص ورود سرمایهگذار خارجی به بازار سرمایه ایران به نظر شما چه موانعی وجود دارد که باید رفع شود؟
یکی از موانعی که وجود دارد بحث نحوه انتقال پول است که در حال حاضر صرافیها این کار را انجام میدهند و این روشی نیست که سرمایهگذار خارجی میخواهد پول را وارد کند و از این روش راضی باشد. بحث دیگر تضمین مالکیت سرمایهگذار است. عموما سرمایهگذار خارجی چیزی بهعنوان شرکت سپردهگذاری و تسویه وجوه ما را قبول نمیکند و انتظار تضمین بینالمللی دارد. در دنیا عموما نهادهای مالی خاصی مانند بعضی از بانکهای سرمایهگذاری و مجموع نهادهای مالی معتبر مالکیت سهامداران را تضمین میکنند. به نظر من شرکت سپردهگذاری ما باید خود را با یکی از این نهادها مرتبط و متصل کند که از طریق آن بتواند به سرمایهگذار خارجی تضمین بدهد. بحث دیگر موضوع استانداردهای حسابداری بینالمللی است. استانداردهای حسابداری ما خیلی به استانداردهای بینالمللی شباهت دارد ولی در برخی موارد مانند صورت جریان وجوه نقد متفاوت است. صورت جریان وجوه نقد در کشور ما پنج بخشی اعلام میشود ولی در سایر کشورها سه بخشی است. سهامدار خارجی میخواهد صورتهای مالی را تحلیل کند پس نیاز به این دارد که صورتهای مالی به زبان انگلیسی تبدیل شود و مشابه با صورتهای مالی بینالمللی باشد تا قابل تحلیل شود که در این زمینهها نیزکمی ضعف داریم. همچنین ضعف دیگر درخصوص پروسههای اداری و دریافت کد معاملاتی است که باید بهبود یافته و کوتاهتر شود.
آیا در بازارهای سرمایه کشورهای دیگر هم این رکود و شرایط بحرانی که در بازار سرمایه کشور ما حاکم است وجود دارد یا این شرایط مختص بازار سرمایه ماست؟
این رکودی که در بازار ایران به وجود آمده طی یک و نیم تا دو سال گذشته بوده ولی رکودی که در بازارهای جهانی بهوجود آمده شدت زیادی ندارد و در سه ماه اخیرایجاد شده است. حتی پیشبینیهایی هم وجود دارد که شاید اقتصاد جهان دوباره وارد رکود شود. اقتصاد ما با توجه به اینکه توافق انجام شده و تحریمها برداشته میشود، باوجود اینکه ممکن است رکودی اتفاق بیفتد درصورتیکه سیاستگذاری درستی انجام شود پتانسیل زیادی دارد که بهعنوان یک بازار بکر مورد استفاده قرار بگیرد و از آن رکود جهانی در امان باشد. همانطور که میبینیم قیمت نفت با کاهش مواجه بوده، درحالیکه تولید و فروش نفت ما افزایش یافته است. اگر بتوانیم در کنار آن جذب سرمایهگذار خارجی داشته باشیم، این امر میتواند بسیار موثر باشد و این به تصمیمات سیاستگذاران در کشور بستگی دارد.
ضعفهای بازار سرمایه ما در مقایسه با بازار سرمایه سایر کشورها چیست؟
یکی از ضعفهای ما این است که به بازارهای جهانی متصل نیستیم. ما باید به بازارهای جهانی وصل شویم. دیگر اینکه به لحاظ ابزارهای مالی شاید تا حدی عقبتر باشیم یکی از ضعفهای بازارسرمایه عدم کارایی آن است. بازار سرمایه ایران درخصوص افزایش سرمایهها و سود سهام دچار ضعفهایی است. بهعنوان مثال، پروسه افزایش سرمایه یک شرکت حدود یک سال به طول میانجامد. اینها مشکلاتی است که در بازارهای خارجی وجود ندارد و یکی از مواردی است که باعث شده بازار ما نسبت به بازارهای دیگر دچار عقبماندگی باشد. همچنین درخصوص پرداخت سود سهام در ایران طبق قانون تجارت شرکتها تا هشت ماه فرصت دارند سود را به سهامداران پرداخت کنند که دورهای طولانی محسوب میشود، همچنین هر شرکت سود را به بانک خاصی میریزد. بحث عدم اتصال به بازارهای جهانی ضعف دیگر بازار سرمایه ما است. هیچ شرکت خارجی در بورس ما پذیرفته نشده و هیچ سهامی از سهام شرکتهای ما نیز در بورسهای خارجی معامله نمیشود. درخصوص ابزارهای مالی نیز تا حدی ضعف داریم البته در بعضی ابزارها معذوریتهای شرعی و اسلامی وجود دارد و آپشنها هنوز راه نیفتاده، البته در چند سال اخیرشاهد رشد این ابزارها بودهایم وبا وجود ابزارهای مالی اسلامی بازار کمی گسترش پیدا کرده و تامین مالی از طریق این ابزارها نسبت به گذشته که فقط از طریق بانکداری بود بسیار بیشتر شده ولی هنوز به جایی که باید نرسیده است. بحث فرهنگسازی در بازارهای ابزارهای مشتقه نیز یکی دیگر از ضعفهای بازار سرمایه است. تنها بازاری که در میان مشتقهها خیلی خوب توانست پا بگیرد آتی سکه بود، درصورتیکه آتی سهام نیزباید فعال شود و این نیاز به فرهنگسازی دارد تا مردم با آن آشنا شوند. در بازارهای جهان بیشترین معاملات روی ابزارهای مشتقهای است که در کنار سهام شرکتها در بازار وجود دارد و خود سهمها گردش چندانی ندارند یا اگر قرار است انجام شود از طریق صندوقهای سرمایهگذاری است. در بازار ما تا این حد به ابزارهای مشتقه توجه نشده است. سهامداران حقیقی نیز به شخصه اقدام به خریدوفروش میکنند و علاقهای به اینکه از طریق صندوقهای سرمایهگذاری خریدوفروش کنند ندارند و برایشان به صرفه نیست. یکی از ضعفهای صندوقهای سرمایهگذاری، نبود انواع صندوقها در بازار سرمایه ایران است. صندوقهای سرمایهگذاری درسایر کشورها بهصورت sector by sector است یعنی برای هر صنعت یک صندوق سرمایهگذاری مجزا وجود دارد یا صندوقهایی هستند که مربوط به سهامهای پرنوسان با ریسک بالا هستند و برخی صندوقها هستند که با سهمهای با ریسک پایین کار میکنند که ما این صندوقها را نداریم و به نظر من جای خالی این صندوقها بهشدت برای سرمایهگذاران در بازار احساس میشود. اگر عملکرد صندوقها را در بازار ایران ببینیم عملا بدتر از شاخص بوده گرچه شاخص کل بورس ما نیز مشکلات خاص خود را دارد. یکی دیگر از ضعفهای بازار ما این است که دیدگاهها هنوز دولتی است و برخی سازمان بورس را که نقش نظارتی دارد مجری تصور میکنند و رکود و ریزش بازار را به این سازمان نسبت میدهند. بحث دیگری که وجود دارد این است که ما بتوانیم در بازار منفی هم سود ببریم. در حال حاضر، سهامداران ما از اینکه در بازار سرمایه فقط زیان کردهاند خسته شدند. شاید اگر ابزارهایی وجود داشت که با کاهش قیمت هم سود میکردیم فعالان بازار سرمایه وضعیت بهتری داشتند. مانند انواع ابزارهای مشتقه، هرچند قراردادهای آتی در بازار سرمایه کشور وجود دارد ولی باید روی آن کار شود و فرهنگسازی صورت بگیرد تا حجم معاملات آن بیشتر شود. به این ترتیب اگر سرمایهگذاران بدانند که در بازار منفی هم میتوانند سود ببرند قطعا نگاه به بازار متفاوت خواهد بود.
نظرتان در مورد کمپین نخریدن خودرو چیست و آیا این کمپین در قیمت سهام شرکتهای خودرویی کشور، اثرات منفی خواهد داشت؟
کمپین نخریدن خودرو کمپینی است که از طریق شبکههای اجتماعی راه افتاده و مردم به دنبال این هستند که ببینند جواب خواهد داد یا خیر. بسیاری از افراد معتقدند پس از این کمپین رکود در بازار اوج گرفته ولی به اعتقاد من این رکود بهتنهایی حاصل کمپین نیست. من معتقدم این رکودی است که در همه بازارها وجود دارد و در بازار خودرو تسری پیدا کرده. همانطور که شاهد هستیم بازارهای خودرو خارجی هم افت پیدا کرده و اگر مقایسه کنید خواهید دید که افت خودروهای خارجی و چینی بسیار بیشتر از خودروهای داخلی بوده است. این نشان میدهد که کمپین آنچنان اثرگذار نبوده زیرا این کمپین میگوید که خودروی صفر داخلی نخرید. وقتی بازار راکد باشد ناخودآگاه به سمت نخریدن سوق پیدا میکنیم. بازار تابع عرضه و تقاضاست. صددرصد کمپین هم تاحدی اثرگذار بوده و تقاضا را مقداری کاهش داده لذا بازار، بهگونهای نبوده که بگوییم اگر کمپین نبود همه خودرو میخریدند و بازار بسیار خوبی داشتیم.
آیا به نظر شما از این گروه حمایتی صورت خواهد گرفت و روند آن تغییر خواهد کرد؟
من فکر میکنم صنعت خودروی ما صنعتی است که نسبت به تکنولوژی روزانه بسیارعقب است و کیفیت پایین است و این باعث شده اعتماد به این صنعت کمتر شود. جدیدا میبینیم که خودروهای چینی وارد شده و عرصه را از خودروی داخلی ما گرفتهاند. طی یک سال و نیم گذشته با توجه به پیشبینیهای مبنی بر انجام توافق، قیمت سهمهای خودرویی بالا رفت. بهعنوان مثال، در مورد پارسخودرو اخبار و شایعاتی به گوش میرسیدکه قرار است یک شرکت خارجی پارسخودرو را بخرد و در تمام این موارد پارسخودرو رشد قیمت داشت، درحالیکه عملا اتفاقی نیفتاده بود و سایر صنایع با افت مواجه بود. به عبارت دیگر، مردم با انتظارات وارد این صنعت شدند و صنعت خودرو رشد پیدا کرد و حالا باید یک اصلاح داشته باشد. به نظر من صنعت خودرو احتمال افت بیشتری دارد. اگر ارزش دفتری آنها را هم ببینیم بهعنوان مثال، پارسخودرو 70-60 تومان است و بهلحاظ عملیاتی زیانده است، پس پتانسیل این را که بخواهد رشد کند، ندارد، مگر اینکه عملا یک رویداد بنیادی حاصل بشود و تغییری در وضعیت این شرکت ایجاد کند. از طرف دیگر شاخصهای تحلیل تکنیکال هم نشان میدهند که احتمال اصلاح قیمتی برای مجموعه شرکتهای صنعت خودرو وجود دارد.