بازار سهام به کدام سو میرود؟ این پرسشی است که این روزها به دغدغه همه اهالی بازار تبدیل شده است و میتوان در تحلیلهای حاصل از رایزنیهای مدیران بورسی و تحلیلگران و کارشناسان این دغدغه مشترک را دید. نمایشگاه مطبوعات امسال فرصت و مجالی بود تا این دغدغه را با حضور برخی از مدیران کارگزاریها و شرکتهای سرمایهگذاری در میان بگذاریم. حافظ عزیزی نقش، مدیر گروه تحلیل کارگزاری اردیبهشت ایرانیان، نوید خاندوزی مدیر سرمایهگذاری بیمه کوثر و علی ابتهاج، مدیر تحلیل و مطالعات کارگزاریانصار (پارسگستر سابق)، با شرکت در میزگرد «بورس، امروز و فردای پس از تحریم» به بررسی وضعیت بازار سهام و چالشها و فرصتهای پیش روی آن پرداختند.
وضعیت بازار سرمایه را چگونه ارزیابی میکنید و چه ریسکهایی بازار سرمایه را تهدید میکند؟
حافظ عزیزی نقش: چند ریسک بازار را تهدید میکند و چند فرصت در بازار وجود دارد. یکی از فرصتهای موجود توافق برجام است که در حال اجرایی شدن است و آینده خوبی را برای کشور و اقتصاد و در نهایت برای بازار سرمایه ترسیم میکند. در دوران تحریم اتصال شبکه بانکی، خرید مواد اولیه و تعاملاتی که با کشورهای خارجی داشتیم دچار اختلال بود و این فعالیت بنگاههای اقتصادی را کمرنگ کرد و هزینه تولید و بهای تمام شده را افزایش داد اما چیزی که در پیش رو داریم این است که در دوران پسا تحریم هزینه حمل کمتری خواهیم پرداخت، روابط بانکی آسانتر و گستردهتر خواهد شد و میتوانیم از اعتبارات بینالمللی استفاده کنیم و با مبالغ کمی گشایش اعتبار انجام دهیم.
در شرایط عادی در دنیا مرسوم است که 10 درصد مواد اولیه را نقدی و 90 درصد مابقی را به صورت اعتباری تهیه میکنند. این در حالی است که ما در دوران تحریم خرید مواد اولیه را به صورت 100 درصد نقدی تهیه میکردیم. این مسئله برای شرکتها ایجاد هزینه مالی میکرد و بهای تمام شده افزایش مییافت و حاشیه سود را کاهش میداد و منجر به افت قیمت سهم میشد. این شرایط پس از این بهتر خواهد شد و اگر از دید میانمدت و بلندمدت بنگریم افق اقتصاد کشور و افق فعالیتهای اقتصادی روشن خواهد بود. البته اقتصاد کشور با چالشهایی مواجه است و خواهد بود و لازمه رفع این چالشها گذر زمان، صبر و حوصله، مدیریت کارآمد، سیاستهای درست اقتصادی، منابع، سپردهگذاری خارجی و انگیزه برای اینکه بخشخصوصی نقش پر رنگتری در فعالیتهای اقتصادی داشته باشند، است.
من به سالهای آینده امیدوارم و بازار سرمایه را از سال آینده رو به رشد میبینم. البته من رشد شارپی و با شیب تند را پیشبینی نمیکنم اما اینکه بازار از چالشها و معضلاتی که در حال حاضر درگیر آن است به تدریج رهایی پیدا خواهد کرد، این را امری بدیهی میبینم از جمله اینکه نرخ تورم در حال کاهش است که اثراتی در پی خواهد داشت و نرخ سپرده بانکی و نرخ تسهیلات به تبع آن کاهش خواهد یافت. کاهش نرخ بهره باعث کاهش هزینههای مالی شرکتها خواهد شد، گردش کار را تسهیل میکند و میتواند به فضای باز اقتصادی در جامعه کمک زیادی بکند. به هر حال تمهیداتی که دولتمردان برای شرایط اقتصاد کشور در حال تدارک هستند، تمهیداتی است که نتیجه بخش خواهد بود منتهی مستلزم صبر و زمان است. به هر حال این مشکلات در بستر اقتصادی اعم از اینکه رکود در رأس آن است یک روزه بهوجود نیامده. ما سالیان سال در چنبره این مشکلات گرفتار بودیم که اقتصاد ما را به شرایط رکودی امروز سوق داده است. برون رفت از این اوضاع هم به راحتی نخواهد بود. نیاز به صبر، حوصله، تلاش و تغییر شرایط دارد. سیاستهای اقتصادی دولت باید ازسیاستهای انقباضی به سیاستهای انبساطی تغییر کند. به نظر من محور سیاستهای انقباضی دولت بر مبنای کاهش نرخ تورم بود که به آن اهداف رسیده و توانستیم نرخ تورم را کاهش دهیم. منتهی از آنجا که اقتصاد از لحاظ ساختاری و زیر بنایی هنوز اصلاح نشده اقتصاد و بنگاههای اقتصادی ما درگیر مسائلی همچون رکود هستند که امیدواریم از سال آینده گشایشی ایجاد شود و بتوانیم از رکود خارج شویم.
در مجموع نسبت به اوضاع اقتصادی، بازار سرمایه و همچنین خروج از رکود خوشبین هستم. مضاف بر اینکه این چالشها صرفا برای ایران نیست و اقتصاد جهانی در رکود به سر میبرد. این اصطلاحا حالت نیمه بحرانی است که در سطح جهان هست و کشورهای اروپایی و آمریکایی و آسیایی همه درگیر این معضلات هستند؛ مخصوصا کشور ما و کشورهای نفتخیز که اقتصاد تک پایه و نفت محور دارند. ما در شرایطی به سر میبریم که نفت 45دلار است در حالی که در دولت قبلی قیمت نفت 90 دلار بود و این یعنی افت بیش از 50 درصدی قیمت نفت. بنابراین دولت تحت فشار است و یکی از سالهای بسیار سخت را پشت سر میگذارد. به هر حال این شرایط را باید تحمل کرد و چاره دیگری نداریم. قیمت کالا در تمام دنیا پایین آمده است و مواد معدنی، محصولات شیمیایی، انواع و اقسام کالاها در جهان کاهش یافته و اکثر شرکتهای معدنی یا پتروشیمی با کاهش سود آوری همراه بودهاند.
علی ابتهاج: چیزی که مسلم است این است که در حال حاضر تمام اتفاقات منفی از جمله افت قیمت جهانی، بحران چین که بحث کالاها را با مشکل مواجه کرد، . تحریمها که به نقطه عملی خود دارد میرسد و ورود سرمایه خارجی همچنین بحث نرخ خوراک، بهره مالکانه و کاهش بودجه خصوصا بودجه عمرانی در بازار ایجاد شده وکم کم باید منتظر سیگنالهای مثبت باشیم. یعنی بازار کاملا تخلیه شده و قیمتها به آن نقطه رسیدند و از این به بعد به محض اینکه سیگنالهای مثبتی اتفاق بیفتد بازار حرکت خواهد کرد.
به نظرمن آینده و چشمانداز بازار مثبت است. ضمن اینکه بازار سرمایه و بورس یک بازار پیشرو است و حتما نباید آن اتفاقات انجام و تمام شود تا بازار حرکت کند. به محض اینکه سیگنالها دریافت شود بازار حرکت رو به جلو و مثبت خود را شروع خواهد کرد. مشکل دیگری هم که در بحث سرمایهگذاری در بازار سرمایه داریم بحث فرهنگی است. دید سرمایهگذاری در عموم بسیار کم است و باید روی آن کار شود که مطبوعات و رسانهها نقش مهمی در این مهم دارند. اعتقاد من این است که خود بدنه بازار باید به مطبوعات و رسانههای جمعی کمک کنند که فرهنگسازی صورت بگیرد. ما داریم به سمتی میرویم که تورم کاهش پیدا میکند و واقعی میشود و به صورت عملی از بحرانهای فعلی عبور میکنیم، قطعا آن زمان بازار سرمایه منطقه جذابی برای سرمایهگذاری میشود منتهی باید فرهنگسازی هم صورت بگیرد. سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک برای افرادی که اطلاع ندارند قطعا بسیار مهم است. در آمریکا 60 درصد سرمایههای مردم در بازار سرمایه از طریق صندوقهای سرمایهگذاری مشترک صورت میگیرد.
به هر حال در ایران این درصد بسیار پایین است و حتی اگر تعداد کل کدهای آنلاین فعال را هم در بازار در نظر بگیریم رقم قابل توجهی نیست. ذهن مردم باید آماده شود. در بازار مسکن شاید بسیاری حتی بیشتر از بورس ضرر میکنند اما از آنجا که این ذهنیت محکم بهوجود آمده که ملک بلند مدت است و در نهایت بازار درست میشود، بسیاری از مردم در این بازار سرمایهگذاری میکنند. بازار سرمایه نیز به همین شکل است ولی چون افراد قیمتها را به صورت لحظهای نگاه میکنند، هیجان موجود در بازار حالتی ایجاد میکند که افراد زیان خود را بسیار بزرگتر از آنچه هست میبینند به هر حال فرهنگسازی میتواند بسیار مؤثر باشد. من معتقدم در حال حاضر شرایطی به وجود آمده که با وجود اینکه حجم معاملات در کمترین حالت خود است ولی قیمتها به شدت مستهلک شده و پتانسیلهای زیادی برای حرکت وجود دارد. منتهی باید نقدینگیها به مرور این توجیه را پیدا کنند که با کاهش ریسک به سمت بازار سرمایه بروند. اخیرا حجم بازار بسیار پایین آمده ولی مثبت است. یک علت آن است که فروشنده کم است و به محض اینکه کسی کوچکترین خریدی انجام میدهد بازار مثبت میشود. این یکی از نشانههایی است که اگر در بازار در کوتاه مدت رشد چندانی هم اتفاق نیفتد ولی به راحتی هم پایین نخواهد رفت و کف را شناسایی میکند و با دید بلندمدت بازار سرمایه میتواند بستر مناسبی برای سرمایه گداری باشد.
از دید تکنیکالی شاخص کل را چگونه ارزیابی میکنید؟
علی ابتهاج: در حال حاضر شاخص کل به وضعیتی رسیده است که عمق شدیدی نمیتوان برای آن متصور بود. ممکن است با یک شیبی نوسان کند و حتی گاهی یک low پایینتر بزند ولی به سرعت به همان محدوده بازمی گردد. دید من این است که از یک یا دو ماه گذشته به این طرف که شرایط کمی متوقف شد در بدترین حالت در یک محدوده 6-5 هزار واحدی نوسان کند. با توجه به شرایط پیش رو این دیدگاه نیز وجود دارد که ازاین به بعد تحلیل جایگاه خوبی پیدا میکند و دیگر آن جوعمومی که همه چیز بخواهد مثبت شود یا همه چیز منفی شود بهوجود نخواهد آمد. از این به بعد باید صنایع را شناسایی کرد و در هر صنعت سهام خاصی را که نقاط مشخصتر و مثبتتر دارند شناسایی و در آن سرمایهگذاری کرد.
قطعا در شرایط مختلف بازار جا برای سرمایهگذاری مناسب وجود دارد. من نیز با این نظر موافقم که شاید رشد شارپی نداشته باشیم وحرکت شاخص آهسته و پیوسته خواهد بود. شاید در مقطعی به دلیل اینکه بازار کوچک است در صورتی که پولهای بزرگی وارد بازار شود یا پای سرمایهگذار خارجی به بازار ایران باز شود رشد شارپی داشته باشیم که البته این هم کارآسانی نیست زیرا در صورتی که چیزی مانند بورس ارز برای مدیریت ریسک خارجیها ایجاد نشود منطقا چندان راحت نیست که پولهای خارجی بدون هیچ پشتوانه تضمینی روی نرخ ارز وارد بازار شوند. البته قولهایی در مورد ایجاد بورس ارز از سوی بانک مرکزی و بورس داده شده و صحبت از این است که تا اوایل سال 95 یا نهایتا نیمه 95 این کار انجام شود که قطعا راه بازتر خواهد شد. آن گاه در صورتی که در مقطعی هم پولهای بزرگ وارد بازار شوند شاهد رشد شارپی هم خواهیم بود وچون بازار کوچک است نوسانهایی ایجاد میشود ولی به سرعت به تعادل میرسد بعد عرضههای اولیه میتواند افزایش پیدا کند واین وضعیت را بهبود بخشد.
سرمایه گذاران خارجی برای اینکه سرمایهگذاری کنند تا حد زیادی به مشاوران سرمایهگذاری مراجعه میکنند. آیا ما چنین نهادهایی داریم که بتوانند نیاز سرمایهگذاران خارجی را از نظر تسلط بر قوانین و دیگر مسائل که در سرمایهگذاری با آن مواجه هستند برطرف کند؟
تا جایی که مطلع هستم بسیاری از کارگزاریها و شرکتهای سرمایهگذاری با سرمایه گذاران خارجی مرتبط شدند. منتهی معضلی که وجود دارد قوانین دست و پاگیری است که هنوز وجود دارد و دولت باید این قوانین را تسهیل بخشد. در حال حاضر باز کردن یک حساب برای سرمایهگذار خارجی در کشور ما کار بسیار سختی است و باید مراحل نظارتی زیادی را پشت سر بگذارد که شاید از حوصله بسیاری از افراد خارج باشد. همچنین کد گرفتن در بورس نیز معضل دیگری است. اگر این مسائل حل شود، مضاف بر اینکه ضمانت امنیت سرمایهگذار که بخش عمده آن ارزی است با بورس ارز حل شود میتواند فرآیند سرمایهگذاری خارجی را تسهیل کند و پولهای معمول و کوچک آنها میتواند تأثیرزیادی بر بازار سرمایه ایران داشته باشد و بازار را حرکت بدهد. همچنین ابعاد بازار سرمایه در جهان بسیار بزرگ است. ارزش بازار بورس ما نهایتا چیزی بین 110 تا 120 میلیارد دلاراست. این در حالی است که ارزش بازار تویوتا به تنهایی تقریبا سه برابر بورس ماست. باید توسعه ایجاد شود، در این صورت قطعا میتواند شرایط بسیار مطلوبی برای سرمایهگذاری خارجی ایجاد شود.
نوید خاندوزی: یک موضوع که نباید چندان خوشبینانه به آن نگاه کرد موضوع نرخ سود است. بازار در هر صورت به نرخ بازده بدون ریسک توجه میکند و این نرخ بازده بدون ریسک الان 27-26 درصد است و p/e بازار برابر4 میشود. تا زمانی که وضعیت اینچنین است حرکت بازار در این شرایط مانند یک دونده است که وزنه به پایش بستهاند. این وزنه را باید دولت از طریق سیاست گذاریهای قاطع باز کند. در حال حاضر در بدنه دولت، در تیم اقتصادی دولت و حتی بانکها، شاهد نوعی ژست یا نمایش کاهش سود هستیم اما عملا هیچ گونه کاهش سودی رخ نمیدهد. حرکت بازار زمانی است که درک واقعی از چشمانداز کاهش نرخ سود بانکی ایجاد شود. در حال حاضر بازار این چشمانداز را نمیبیند که کاهش واقعی نرخ سود صورت گرفته باشد. تا زمانی که نرخ سود اصلاح نشود بازار حرکت قوی نخواهد داشت زیرا پولهایی که باید بازار را به حرکت در آورد پولهای هوشمندی هستند و میدانند با وجود این مشکلات بانکها گزینه بهتری برای سرمایهگذاری هستند.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که حقوقیهای بازار نباید مانند سرمایه گذاران خرد فکر کنند. درحال حاضر سرمایه گذاران حقوقی عینا رفتار سهامداران خرد را تکرار میکنند. البته نگاهشان نگاه درستی است و نگاه کوتاهمدت است و حرکات کوتاه مدت بازار را مد نظر میگیرنداما با توجه به قیمت سهام و چشمانداز روشنی که در آینده داریم حقوقیهای بازار نباید تنها یک سال پیش رو را در نظر بگیرند وحتی نباید دیدگاه دو ساله داشته باشند چراکه بالاخره ما به آن جایگاه مناسب نرخ سود و تورم میرسیم واین بخشی از برنامه دولت است. کسانی که امروز در شرکتهای معتبرخرید میکنند قطعا در آینده نفع بیشتری خواهند برد. این دید باید در میان حقوقیها نیز تقویت شود. این خوشبینی در بازار وجود دارد ولی به هر حال باید سیاست گذاریهای دولت نیز روشنتر باشد.
با توجه به وضعیت انتظاری که در آن قرار داریم و اینکه سرمایه گذاران اعتمادشان را نسبت به بازار از دست دادهاند، آیا این امکان وجود دارد که به نحوی بتوان درصدی از بازدهی را در بازار سرمایه تضمین کرد تا سرمایه گذاران به جای سپردهگذاری در بانکها به سرمایهگذاری دربازار سرمایه ترغیب شوند؟
نوید خاندوزی: تضمین سود چه از نظر بانک و چه صندوق از نظر شرع و عرف مشکل دارد. به نظر من باید برای هر پروژه سرمایه گذاری، سرمایه تأمین شود و دولت ابزارهای مختلفی تأمین کند. اگر میخواهد از سرمایههای خارجی استفاده کند باید زیرساخت آن را فراهم کند واگر قصد دارد از سرمایههای داخلی مردم استفاده کند باید اعتماد را ایجاد کند. اینکه دولت نرخ سود را بالا ببرد و بعد سرمایهها را جذب کند و چالهای را پر کند شاید در کوتاه مدت جواب بدهد اما در بلند مدت دچار بحران خواهد شد. راه این نیست. روش درست این است که دولت منطقی و عقلانی به موضوع نگاه کند.
الان دیدگاه دولت دیدگاه پروژهای است و همه چیز به پروژه بعد از برجام گره خورده است و تکیه دولت به سرمایههای خارجی است. ما یک کشور نفتی هستیم و یکچهارم از درآمد دولت کاهش پیدا کرده است. ما به بورس خوشبینیم اما باید این مسائل را نیز مد نظر داشته باشیم. دولت، دولت بدهکار و بیپولی است و هیچ دورهای نبوده که بودجهها انقباضی باشد و بازار سرمایه رشد کرده باشد. به نظر من اگر بخواهیم تحرک ایجاد شود سرمایهها نباید دربانکها قفل شود. این پول باید با نرخ سود کم در جریان باشد که هزینههای مالی کاهش یابد و صرف پروژهها شود. بازار بورس هم در آن شرایط رونق خواهد گرفت. با نرخ سود بالا ما فقط در کوتاه مدت به اقتصاد مسکن زدهایم.
علی ابتهاج: اینکه سرمایهها را در حسابی با سود تضمین شده سپرده کنیم انگیزه را برای سرمایهگذاری از بین میبرد و اگر این اتفاق بیفتد هیچ صنعت و اشتغال و تولیدی رشد معقول و منطقی پیدا نمیکند. ماهیت سرمایهگذاری این است که ریسکی پذیرفته شود وبه ازای آن یک سود مطلوب ایجاد شود.
با توجه به اینکه قدرت خریدوجود ندارد تسهیلات 25 میلیونی خودرو چه تأثیری درروند این صنعت خواهد داشت؟
حافظ عزیزی نقش: در تمام دنیابخش عمدهای از خریدها را اعتبار و وام تشکیل میدهد. به طوری که میتوان با 10 درصد یا 20 درصد نقد کالاها وحتی مسکن را تهیه کرد. درآمد و پس انداز مردم به گونهای نیست که بتوانند کالایی مانند خودرو را نقدا خریدار کنند. بنابراین صددرصد این شرایطی که در نظر گرفتند نتیجه خواهد داد. زیرا بخشی از تقاضا را پوشش میدهد. در واقع این کارسمت تقاضا را تحریک میکند. در اصل این منابع مورد نیاز را باید بانکها و دولت تأمین کنند ولی از آنجا که در شرایط فعلی دولت و بانکها تحت فشار هستند نتوانستند این کار را انجام بدهند. ولی این حرکت هر چند که خیلی ضعیف است ولی اگر به ازای هر خودرو تقسیم شود میتواند موجودی انبارها را پوشش دهد.
در واقع این تمهیدات برای این بوده که شرکتهای تولیدکننده خودروهای موجود در انبارهای خود راعرضه کنند و گرهای هر چند کوچک از تولید کنندگان باز شود و گردش ایجاد شود. همیشه برای خودرو متقاضی هست. ولی متقاضی نقد نیست. این شرایط اعتباری و تسهیلاتی اگر ادامه داشته باشد یا شرکتهای تولیدکننده بتوانند این تسهیلات را در اختیار مصرفکننده قرار دهند این باعث میشود که گردش کار صورت بگیرد و شرکتها محصولاتشان را بفروشند.
امروزه یکی از بزرگترین مشکلات بنگاههای اقتصادی مشکل فروش محصولات است. سیاست دولت نیز به این سمت حرکت میکند که طرف تقاضا را تقویت کند و ما چارهای جز این هم نداریم. در ایران به صورت واقعی خصوصیسازی صورت نگرفته است. بسیاری از کارخانجات و شرکتها در اختیار دولت است. بنابراین یکی از راهها این میتواند باشد که دولت اموالش را بفروشد وبا فروش این اموال، اوراق بدهی منتشر کند. در تمام دولتها از طریق فروش اوراق گرهای از گرههای اقتصاد را باز میکنند. ادامه اعطای تسهیلات نیز میتواند تقاضا را تقویت کند و از مشکلات فروش تولیدکنندگان به مقدار قابل توجهی کاسته شود.
در حال حاضر چه صنایعی جزو صنایع پر پتانسیل در بازار محسوب میشوند؟
ما در برخی صنایع مانند نفت و گاز، دارو و سیمان دارای مزیت نسبی هستیم و اگر سرمایهگذاری بیشتری صورت بگیرد و اگر بتوانیم بازارهای صادراتی را جذب کنیم و بازارهای هدف بیشتری را تعریف کنیم این بازارها مقاصد خوبی برای فروش محصولات ما هستند. در حال حاضر در دنیا بخش قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی صرف و روانه بازارهای صادراتی میشود. ما طرف صادراتمان ضعیف است و سرمایه کافی نداریم در حالی که بازدهی مطلوب سرمایهگذاری داریم. به نظر من این صنایع دارای پتانسیل وفرصت سرمایهگذاری و ارز آوری هستند و میتوانند بازارهای هدف صادراتی خوبی برای ما باشند بهخصوص محصولات پتروشیمی که بازدهی بالایی دارند و میتوانند یکی از اهداف سرمایهگذاری چه داخلی و چه خارجی باشند.
نوید خاندوزی: ما باید در میان صنایع بازار به دنبال صنایعی باشیم که مشکل فروش ندارند یا در آینده مشکل فروش نخواهند داشت. سیمان فولاد و فلزات در حال حاضر با مشکل فروش مواجه هستند ولی ممکن است بعدها این مشکل رفع شود. صنایع پتروشیمی کمتر مشکل فروش دارند. همچنین باید توجه داشته باشیم که چه صنایعی صادرات محور و ارز آورند. از آنجا که قیمت ارز در حال افزایش است و دولت قیمت دلار را به اندازه تورم افزایش میدهد این صنایع میتوانند گزینههای خوبی برای سرمایهگذاری باشند. علاوه بر اینها صنایعی که به نوعی پولشان را از جریانهای بازارهای جهانی تأمین نمیکنند و با مبادلات داخلی سر و کار دارند مانند صنعت دارو، انفورماتیک و حمل و نقل میتوانند مناسب باشند. به نظر من اگرنگاهی کلی به بازار داشته باشیم شایدصنعت خودرو صنعت خوب و پر معاملهای باشد یا صنعت ساختمان صنعت لیدری باشد اما این صنایع شرایط بنیادی برای اینکه رشد بنیادی و بلند مدتی داشته باشند ندارند. نوع دیگری از صنایع وجود دارد که اصطلاحا به آن صنعت بخشنامهای میگویند؛ یعنی با تصمیم دولت این صنایع تغییر میکنند. صنعت پالایشگاهی ما به این شکل است و با یک بخشنامه سود شرکتها تا حد زیادی تغییر میکند.
به نظر من صنایعی مانند پتروشیمی و دارو گزینههای بهتری هستند. صنایع سیمان و فولاد و سنگ آهن تا چند سال آینده چشمانداز چندان مثبتی ندارند اما قیمتها به جایی رسیده که این صنایع را توجیه میکند و تمام اخبار منفی در آن لحاظ شده و میتواند برای افرادی که دیدگاه حداقل چهار ساله دارند مناسب باشد. در صنعت بانک نیز دولت مداخلههای زیادی دارد و باید دید پس از برجام چه اتفاقی خواهد افتاد و با این وجود بانکها نیز با توجه به شرایط فعلی میتوانند یکی از صنایع خوب باشند.
علی ابتهاج: اگر از لحاظ نموداری بررسی کنیم یک همپوشانی برای شاخص وجود دارد. اگر نگاهی به شاخص صنایع داشته باشیم، صنعت دارو و صنعت انفورماتیک جزو صنایع برتری هستند که نه تنها قیمت آنها از زمان افت بازار که دی ماه 92 بود بیشتر شده است بلکه همچنان روند صعودی خود را حفظ کردهاند. تنها صنعتی که در دوران برجام با گروههای دیگرحرکت کرد و روند نزولی خود را شکست و همچنان حفظ کرده و دوباره گارد صعودی به خود گرفته صنعت پتروشیمی است.
صنایع سیمان، فلزات اساسی مانند فولاد و سنگ آهن در حال حاضر از لحاظ اخبار منفی مستهلک شده و با افت بسیار شدیدی همراه بوده است ودارای قیمتهای بسیار جذابی است. اگر کمی با دید بلند مدتتر بنگریم خواهیم دید که به محض شروع سیگنالهای برگشتی بهخصوص در مورد قیمتهای جهانی برای سنگ آهنیها و فلزات و همچنین سیگنالهای بودجهای و افزایش طرحهای عمرانی دولت، تأثیر آن را براین صنایع خواهیم دید و شاید روی سیمانیها زودتر تأثیر بگذارد. قیمتها به نقاط حمایتی خیلی پایین وخاص خود رسیدهاند ولی باید منتظر باشیم سیگنالهای بنیادی صادر شود تا حرکتشان شروع شود. نکته دیگر که در میانمدت به سمت بلندمدت حائز اهمیت است این است که در کوتاه مدت شاید همه این اتفاق نظر را داشته باشند که در این زمان کوتاه شاید حرکت شدیدی ایجاد نشود ولی با نزدیک شدن به پایان سال94 و آغازسال 95، شرایط میتواند مطلوب باشد.
همچنین بازارهای جهانی نیز اهمیت ویژهای دارد. اخبار اشتغال آمریکا به صورت غافلگیرانهای خیلی بالاتر از پیشبینیها بود و این میتواند آغاز یک رونق اولیه دراقتصاد آمریکا و به تبع آن اقتصاد جهان باشد. گرچه به احتمال زیاد در وهله اول این رونق باعث افزایش نرخ بهره آمریکا خواهد شد ولی قطعا پس از اینکه این تثبیت اتفاق افتاد، در بازه میانمدت به بعد این تورم رونقی، کالاها را در بازارهای جهانی از جمله نفت و فلزات را با رشد مواجه خواهد کرد و میتواند به عنوان یک سیگنال میان مدت از دید بینالمللی باشد و گشایشهایی در صنایعی که کمی زمان بر هستند رخ دهد و منجر به سیگنالهای داخلی و تحرک این گروهها شود.
چه زمانی را برای سرمایهگذاری و خرید مناسب میدانید؟
حافظ عزیزی نقش: من هفته آخر سال را توصیه میکنم. زیرا تا هفته آخر سال تحول بنیادی خاصی در ساختار اقتصاد کشور و عوامل مؤثر بر بازار رخ نخواهد داد. کارشناسان داخلی و کارشناسان بینالمللی نرخ نفت را تا یکی، دو سال آینده در همین سطوح 50-45 دلاری میدانند. یکی از محرکهای بازار ما میتواند نرخ نفت باشد که حداقل تا پایان سال انتظار رشد آن وجود ندارد. دلیل این است که من افق اقتصاد کشور را همراه با خروج از رکود میبینم ولی تا آخر سال این رکود ادامه دار خواهد بود. محرک دیگری که در بازار وارد میشود گزارشات 9 ماهه است. به نظر میرسد گزارشات 9 ماهه با تعدیل منفی همراه است. اگر به گزارشات شش ماهه نگاهی بیندازیم میبینیم که بسیاری از شرکتها تعدیل منفی دادند، برخی نیز پوشش ضعیف بودجه داشتند ولی تعدیل منفی ندادند تا تنشی به بازار وارد نشود. متأسفانه امسال سال خوبی برای اقتصاد کشور نبوده ونباید برای امسال انتظار رشد و خروج از رکود داشته باشیم و به نظر نمیرسد که تا پایان سال در مورد کلیه عوامل مؤثر بر بازار نظیر قیمت نفت و بدهی دولت و بهبود بازارهای جهانی گشایشی صورت بگیرد.
از طرفی هم تا برجام اجرایی شود و بر اقتصاد آثار ملموس بگذارد یک بازه زمانی حداقل شش ماهه نیاز دارد مضاف بر اینکه ما یک مسئله دیگر هم داریم که بازار درگیر آن است و آن انتخابات مجلس است. ما در نیمه اول اسفند ماه انتخابات مجلس داریم که بسیار مهم است و اگر اصطلاحا نمایندگانی روی کار آیند که طیف فکریشان در راستای طیف فکری دولت باشد میتوان انتظار داشت که یک تحول اقتصادی و یک تغییر نگرش قابل توجه شکل بگیرد اما اگر از جناحهای دیگر باشد که با طرز تفکر دیگری وارد مجلس شوند آن را باید رصد کرد. به هر حال خود انتخابات یک حالت صبر و انتظار را برای فعالان بازار بهوجود میآورد. همچنین ریسکهایی که هماکنون در بازار وجود دارد کماکان اثرات خود را بهراحتی از بازار بر نخواهد داشت. در کنار این عوامل این باعث خواهد شد که قیمتها تا کف قیمتی یا زیر ارزش ذاتی شان تنزل یابند. از این رو هفته آخر اسفند ماه میتواند فرصت مناسبی برای خرید در کف قیمتی باشد.
نوید خاندوزی: قطعا سال 95 سال خوبی برای بازار خواهد بود. اگر ما در قیمتهای خوبی خرید کنیم و کمی هم صبور باشیم بسته به شرایط مختلف سود خوبی نیز تا قبل از پایان سال میتوانیم داشته باشیم. افرادی که قصد خرید دارند و قیمت مناسب برایشان اهمیت دارد بهتر است بسیاری از خریدهایشان را در این مقاطع و در نزولهایی که در بازار اتفاق میافتد با دید بلندمدت انجام دهند.
علی ابتهاج: در مجموع همانطور که دوستان هم گفتند نظر من هم این است که از این به بعد با دید بلندمدت مقطع مناسبی برای سرمایهگذاری مخصوصا برای پولهای بزرگ است. قطعا با دید بلند مدت و حتی یک ساله و دو ساله نیزسودهای مناسبی در بازار نهفته است. البته به شرط اینکه اتفاقات عجیب و غریب دیگری رخ ندهد زیرا همه اتفاقهای بدی که امکان داشت اتفاق افتاده و شرایط به نحوی در حال پیشروی است که به سمت خروج از بحرانها میرویم و قطعا در این مسیر و با قیمتهای فعلی جذابیتهای بسیاری با دید بلندمدت در بازار وجود دارد. اگر نگاهی کلی داشته باشیم بازار سرمایه از بسیاری از سرمایهگذاریهای دیگر حتی بانک جذابتر خواهد بود و با صبر و حوصله میتوان سودهای بالاتری کسب کرد.