یکی از تفریحات خودپردازی من این است که رزومه دوستانم را بگیرم و مطالعه کنم. نکته مهم در رزومهها این است، چیزی که در رزومهها دیده میشود با چیزی که در واقعیت است زمین تا آسمان تفاوت دارد. برایتان خاطرهای نقل میکنم تا حساب کار دستتان بیاید:
«یک روز مشغول صحبت با دوستی بودم، او میگفت که عمویش در بلژیک پمپ بنزینی به نام خود دارد، در جواب این دوستمان گفتم من که نمیروم تحقیقات کنم و راست و دروغ ماجرا را مطمئن شوم، پس روبهروی همان پمپ بنزین رستورانی است که به نام دایی من است!» قاعده کاری در رزومهها برمبنای همین خاطرهای است که خدمتتان نقل کردم، به این صورت که چون خیلی از مواردی که در رزومهها نوشته میشود قابل تحقیق کردن نیست، در نتیجه هر چیزی میتواند در آن نوشته شود.
مثلا؛ اینکه همه دوستان در رزومهشان مینویسند سطح زبان انگلیسی متوسط! به این معنا نیست که سطح زبانشان متوسط است، بلکه تعریف عالی، خوب، متوسط، بد، در میان دوستان متفاوت است. مثلا ممکن است دوستی سطح زبانش را متوسط زده باشد ولی غیر از love و like و friend که آن هم به لطف شبکههای اجتماعی است چیزی نداند و اگر حسب اتفاق مثلا به ایشان بگویید: «this resume is wrong!» یک تبر بردارد و شما را دنبال کند که «مرتیکه خودتی، درست صحبت کن.»
یا اینکه عده زیادی از اساتید در سوابق کاریشان اینکه دو دقیقه با رفیقشان به یک شرکت رفتهاند را بهعنوان سابقه مفید خود نقل کرده و به لطف ویکیپدیا حداقل سه دقیقه میتوانند راجع به آن حرف بزنند.
موردی داشتیم که طرف کلا سه روز بوده که مدرکش را با تبصره و ماده گرفته و در رزومهاش سوابق کاری را به شکل زیر نقل کرده:
1- یکسال سابقه همکاری با یک شرکت پخت غذا برای تولید کتلت و سیبزمینی سرخ کرده (منظورش مادرش است که در آشپزخانه یکبار کمکش کرده).
2- مدیر داخلی در شرکت «سوداگران بیواسطه غرب البرز نیکسار» به مدت نامحدود (قطع به یقین این شرکت وجود خارجی ندارد).
3- مدیر فروش شرکت رسانههای تصویری برای نشر آثار فرهنگی به مدت یکسال (منظورش همکاری برای رایت سیدی و فروش فیلم به دوستانش است).
4- مدیر تدارکات شرکت «آتشگستر جکسون» با مسئولیت محدود به مدت چهارسال (احتمالا در چهار سال دانشگاهش زغالقلیان را او عوض میکرده).
خلاصه اینکه حواستان باشد اگر قرار است رزومه کسی را بررسی کنید این نکته را فراموش نکنید که افراد از آنچه در رزومه میبینید ناکارآمدترند.
* طنزنویس