گاهی اوقات برخی از طراحان و شرکتهای تبلیغاتی کار تبلیغات در یک محصول بهخصوص را به جایی میرسانند که نه تنها آینده آن محصول را به طور کامل به تباهی میکشانند، بلکه با دستهای خود گوری بزرگ و البته عمیق برای خودشان حفر میکنند که صد عاقل هم از پس بیرون کشیدن آنها برنمیآیند و فقط باید به فکر مراسم ترحیمشان بود.
این مشکلات فقط مربوط به زمانی نمیشود که یک آگهی تبلیغاتی از تاثیرگذاری خوبی برخوردار نیست، بلکه به زمانی بازمیگردد که طراحان تبلیغاتی یا همان کمپانی که تبلیغات را برعهده گرفته است، قادر نیستند با ایجاد یک حس اشتراک بین مشتری و محصول، این دو را به یکدیگر پیوند دهند. این قبیل کمپانیها نه تنها جذابیت یک کسبوکار را برای مشتریانش از بین میبرند، بلکه گاهی اوقات حتی میتوانند الهام بخشی منفی در سطح اجتماع باشند. برای مثال در اینجا به چند نمونهای اشاره میکنیم که با تن دادن به تبلیغات اشتباه، کمپانیها به جریانی برخلاف آنچه از تبلیغات انتظار داشتند، کشیده شدند.
لایف لاک
لایف لاک یک کمپانی فعال در زمینه پیشگیری از سرقت است که به تشخیص هویت افراد متقاضی کارتهای اعتباری، وامهای مسکن یا اجاره ماشین میپردازد. تاد دیویس، مدیرعامل شرکت «لایف لاک» بهشدت برای محافظت از اطلاعات حساس بود اما کمپانی تبلیغاتی که تبلیغات این شرکت را برعهده داشت با بیپروایی تمامی اطلاعات مخفی آنان را پخش کرد و موجب شد که این اطلاعات مورد استفاده بسیاری از متخلفان قرار بگیرد. همین مسئله باعث شد تعدادی از متخلفان در زمینه هویت افراد، بتوانند چندین بار از یک هویت جعلی استفاده کنند. دو مورد از این کلاهبرداریها هم از شرکت «فونیکس نیوتایمز» گزارش شد که یک مرد اهل تگزاس از یک شماره امنیت اجتماعی برای گرفتن یک وام 500 دلاری و باز کردن یک حساب AT در ایالت جورجیا استفاده کرده است. «تاد دیویس» هیچ چیز در این باره نمیدانست تا اینکه آژانسهای مرتبط با موضوع شروع به تماس گرفتن با او کردند و او تازه فهمید که یک آگهی چطور آینده کمپانی او را با خطری جدی روبهرو کرده است.
خدایان جنگ
«خدایان جنگ» نام یکی از بازیهای مشهور ویدئویی است که داستان آن در یونان باستان میگذرد. کمپانی «سونی» تصمیم گرفت مراسم رونمایی از قسمت دوم این مجموعه بازی که قرار بود در ماه مارچ 2007 باشد را در آتن برگزار کند و در آنجا با حضور جمع کثیری از مردم و علاقهمندان به این بازی یک، بز کشته شده را همانطور که در بازی ویدئویی بود در معرض دید عموم قرار دهند. عکسهای وحشتناکی از این رویداد، راه خود را به صفحات ایمیلهای روزانه انگلستان باز کردند و همین مسئله باعث شد گروههای حمایت از حقوق حیوانات مواضع شدیدی مقابل این قبیل بازیها که در آن به خشونت علیه حیوانات میپرداختند، بگیرند. دیو کاراکر، مدیر ارشد سونی در آن زمان مجبور به عذرخواهی عمومی شد و گفت: «ما تازه فهمیدیم که استفاده از یک بز مرده باعث شد تا به زیر معیارهای والای اخلاقی سقوط کنیم.»
سان دیسک
شاید امروزه درک چنین مسئلهای سخت باشد. اما چند سال قبل هر کسی روی کره زمین قادر به داشتن یک «آیپد» نبود و کمپانیهای دیگر هم گمان میکردند که میتوانند همچنان با همان ام پیتری پلیرها مشتریان خود را به دام بیندازند.
شرکت «سان دیسک» هم در این میان در سال 2006 یک محصول جدید به نام «E200» وارد بازار کرد و برنامهریزی برای تبلیغات این محصول به شکل تازهای شروع شد. آنها یک کمپین تبلیغاتی تحت عنوان iDont ایجاد کردند و طی آن با مسخره کردن کاربران «آیپد» آنها را به گوسفندهایی تشبیه کرده بودند که گویی با هر محصولی سازگار هستند. این کمپین به سرعت شکست خورد و نتوانست مشتریان این محصول «سان دیسک» را به حدی که برای این کمپانی قابل انتظار بود برساند. یکی از مهمترین دلایل آن هم این بود که آنها چنان به «آیپد» تمرکز کرده بودند که فراموش کردند محصول خود را هم تبلیغ کنند. از سویی دیگر هم آنان به دلیل توهینی که به کاربران «آیپد» کردند، حمایت احتمالی آنان را هم از دست دادند.
لیپیتور
زمانی که «پفایزر» تصمیم گرفت برای تبلیغات محصول جدید خود که قرصهایی در زمینه پایین آوردن کلسترول خون به نام «لیپیتور» بود، از چهرههای مشهور استفاده کند، متوجه شد که افراد عادی که در تبلیغات بازی میکنند بیشتر از یک پزشک میتوانند نگاه مشتریان را به محصولات مورد نظر آنها جلب کنند. آنها برای این کار به سراغ «رابرت جارویک» رفتند. او هم فورا اقدامات خود را در زمینه تبلیغات این دارو شروع کرد. او در تبلیغ این محصول گفت: «اینکه من یک دکتر هستم به این معنا نیست که نباید درباره کلسترول خونم نگران باشم.»
به لحاظ فنی این نکته درست بود اما به هر حال، یک مشکل کوچک وجود داشت. «جارویک» هیچ وقت در طول زندگیاش حتی برای یک لحظه هم پزشک نبوده است و دوره کارآموزی پزشکی را نگذرانده بود. حقوقدانان اعلام کردند که ارائه توصیههای پزشکی توسط کسی که تجربه پزشکی و علمی در این زمینه ندارد، دارای وجهه قانونی نیست. شکایتها در این زمینه باعث شد تا شرکت «پفایزر» در سال 2008 مجبور شود به خاطر این تبلیغ عذرخواهی کند.