موضوع اخلاق در مدیریت به یکی از دغدغههای اصلی سازمانهای معاصر تبدیل شده است. یک سازمان برای رسیدن به موفقیت چارهای ندارد جز اینکه ارزشها، استانداردها و سیاستهایی اخلاقمدار را تدوین کرده و این سیاستها را در سطح سازمان اشاعه دهد. زمانی اشاعه ارزشهای سازمانی مورد استقبال کارکنان سازمان قرار میگیرد که این ارزشها بهصورت شفاف و باورپذیر به کارمندان منتقل شود و با شیوه فعالیت سازمان سازگاری داشته باشد. مدیران مدرن، رسانههای مختلفی را برای اشاعه اخلاق در نظر میگیرند تا مخاطبان با ویژگیهای مختلف را موردتوجه قرار دهند. از سوی دیگر این مدیران تلاش میکنند تا حد امکان کارمندان خود را در فرآیند اشاعه اخلاق دخیل کنند تا کارمندان به شکل خودجوش مروج ارزشهای سازمانی باشند.
زمانی که سازمانی رشد میکند و با افزایش تعداد کارمندان و توسعه کسبوکار، مدیران به فکر تدوین ارزشهای سازمانی میافتند، در ابتدا ممکن است با مقاومت کارمندان مواجه شوند. کارمندان اغلب دربرابر واژه اخلاق حالت دفاعی به خود میگیرند و مواجهه با این موضوع را به منزله نقص خود و بیاخلاق بودن خودشان از دیدگاه مدیر تلقی میکنند. در نتیجه بهتر است مدیران در گام اول بهجای استفاده از واژهای مانند اخلاق در کسبوکار از عبارتی مانند ارزشهای سازمانی استفاده کنند تا با کمترین میزان مقاومت سازمانی مواجه شوند.
یکی از کارهایی که باید بهعنوان مدیر در بحث تدوین ارزشهای سازمانی انجام دهید، تحلیل ویژگیهای کارمندانتان است. سعی کنید بفهمید که کارکنان شما چه انتظارات و نیازهایی دارند و خطاها و توانمندیهایشان چیست. در این مرحله باید همه کارمندان را با ویژگیهای شخصیتی مختلف مورد توجه قرار دهید؛ هم کارمندان خوب و هم به اصطلاح از زیرکار در روها و بدقلقها را. هرچند نیازها و خواستههای گروههای مختلف کارمندان ممکن است باهم همپوشانی داشته باشد، ولی باید خواستههای همه کارمندان در فرآیند تدوین برنامه ارزشهای سازمانی مورد توجه قرار بگیرد.
باید همیشه فرض را بر این گذاشت که بخش اعظم کارمندان شما با همه ویژگیهای انسانی کامل وارد سازمان نمیشوند و نقصهایی دارند. همه آنها آمادگی این را ندارند که در شرایط اضطراری تصمیمهای درست اتخاذ کنند. برنامه شما باید همه این موارد را مورد توجه قرار بدهد. یکی از کارهایی که باید پیش از تدوین برنامه اشاعه اخلاق در سازمان انجام دهید، این است که کارمندان خود را بهصورت دقیق ارزیابی کنید.
در این راستا باید معضلات اخلاقی کارمندان را به خوبی شناسایی کنید. علاوه بر این، معضلات اخلاقی بازار و صنعتی که در آن فعال هستید هم باید به دقت مورد توجه قرار بگیرد. بسته به حوزه فعالیت کسبوکار، مواردی مانند ایمنی کارمندان، مسائل زیستمحیطی، امانتداری، محرمانه بودن اسناد و تداخل و تضاد منافع را مورد توجه قرار دهید.
بعد از در نظر قرار دادن همه موارد فوق، باید برای اشاعه سیاستها برنامهریزی کنید. باید تصمیم بگیرید که این سیاستها باید در قالب یک کتابچه تدوین شود، بهصورت الکترونیک باشد، یا بهصورت شفاهی به کارمندان انتقال پیدا کند. از آنجا که از بر کردن این برنامه توسط کارمندان نشدنی به نظر میرسد، باید تلاش کنید تصویری کلی از خواستههایتان ترسیم و آن را به شیوههای مختلف در ذهن کارمندان حک کنید.
این مسئله باید به سادهترین شکل ممکن به کارمندان منتقل شود، نه با ادبیات قانونی. کارمندان شما با مطالعه این سیاستنامه میتوانند تشخیص بدهند که چه زمانی میتوانند از شما سوال کنند و چه زمانی میتوانند پیشنهادات خود را با شما در میان بگذارند. همچنین مشخص میشود که کارشناسان منابع انسانی، حقوقی و حسابرسی چه ارتباطی با کارمندان دارند. برای ارائه ارزشهای سازمانی به کارمندان نیز روشهای مختلفی مانند استفاده از وبسایتها، رسانههای جمعی، بروشورها، جلسات و... وجود دارد.
در نظر داشته باشید که امروزه بیشتر سازمانها اقدام به تدوین بیانیه ماموریت و ارزش برای خود میکنند و مواردی چون بهبود زندگی، اخلاق و صداقت، نوآوری، دستیابی به سلامت، کار تیمی و دهها ارزش کوچک و بزرگ دیگر را مورد نظر قرار میدهند. اگر تصمیم دارید ارزشهای سازمانی شما فقط به کتابچهها و بروشورها محدود نشود و در عمل مورد توجه قرار بگیرد باید تا حد امکان از شعارزدگی پرهیز کنید و روی یکی دو ارزش قابل پیادهسازی و متناسب با هویت کسبوکارتان تمرکز داشته باشید. به این ترتیب این ارزشها به بخشی از هویت سازمانی شما تبدیل میشود و خواه ناخواه بخش اعظم کارکنان شما را درگیر میکند.