خبر دستور فیلتر شدن ضربالاجلی ابزارهایی مانند وایبر، واتسآپ و تانگو به وزارت ارتباطات، باز هم یکی از آن مواردی است که مسئولان را برای رهایی از مسائل حاشیهای این ابزارها مجاب به پاک کردن صورتمسئله کرده است.
این ابزارها اگرچه شاید برای معدودی از استفادهکنندگان، بازیچهای باشد برای اوقات فراغت و سرگرمی اما لایههای بالاتری هم در میان مردم وجود دارند که از این نرمافزارها در جهت پیشبرد فرهنگ و ارتقای آگاهی دیگران استفاده میکنند. بهعنوان نمونه کاربرد این ابزار برای مراکز روابط عمومی وزارتخانهها یا خبرگزاریها با تشکیل گروههای اطلاعرسانی، نهتنها مضر نیست بلکه به دلیل خاصیت آگاهیبخشی که دارد، مفید فایده هم هست.
شکلگیری گردهمایی اطلاعرسانی در مورد حفظ محیطزیست، صرفهجویی در مصرف آب، مبارزه با آلودگی هوا، صرفهجویی در مصرف انرژی- آنهم بدون هزینه کردن نهادهای دولتی- از جمله کاربردهای موثر این روزهای ابزارهای یاد شده است. در بعد اجتماعی اطمینان دارم اگر پژوهش دقیقی صورت پذیرد، بر تاثیر این ابزارها بر استمرار روابط خانوادگی (از همه خبرداشتن) صحه میگذارد.
این سوال همچنان مطرح است که آیا باید به خاطر کاربردهای نادرست عدهای قلیل، نعمت داشتن این ابزارها را از تمام مردم گرفت و به قول معروف تر و خشک را با هم سوزاند؟ این درست شبیه آن است که بگوییم، چون هرازچندگاهی، یک نفر با چاقو به جان دیگری میافتد و او را به قتل میرساند، پس استفاده و فروش انواع چاقو در کل کشور ممنوع است! اتفاقا طبق آخرین خبرها کارد آشپزخانه مهمترین آلت قتاله در قتلهای خانوادگی بوده؛ پس بیایید از همین امروز آشپزخانهها را ویران کنیم، نظرتان چیست؟
این قضیه برای فیسبوک هم اتفاق افتاد و امروز میبینیم کاربران این شبکه اجتماعی در ایران که بیش از پنج میلیون نفر قلمداد میشوند، کماکان به کار خود ادامه میدهند. بنابراین فیلتر کردن، هیچ دردی را دوا نمیکند و برعکس، راهکارهایی برای دور زدن قانون در میان مردم دستبهدست خواهد شد. آری؛ قانونی که مردم آن را برخلاف حقوق شان بدانند، راهی برای حذف آن از سر راه پیدا میکنند.
اما نکته جالب و قابل تامل اینجاست که مسئولان در این موارد، همیشه بعد از محروم کردن جامعه از ابزارهای این چنینی و به کرسی نشاندن حرفشان، آن را به نام مردم میزنند و اعلام میکنند که خواست «مردم» چنین بوده است. بهعبارتی، آسانترین توجیه همین است که محرومیتهایی از این قبیل، به گردن خود جامعه بیفتد. این در حالی است که کاربران و مشترکان چنین ابزارهایی، خود «مردم» هستند و محال است در عین حال که از این ابزارها استفاده میکنند، خواهان فیلترینگ نیز باشند.
به هر ترتیب دنیای تکنولوژی به قدری گسترده است که روزبهروز ابزارهای جدید به بازار عرضه میشوند و مطمئنا بعد از فیلتر شدن وایبر، واتسآپ و تانگو، ابزار تازهتری در میان مردم منتشر خواهد شد که اتفاقا خدمات بیشتری نسبت به آنها خواهد داشت. بنابراین تا وقتی بحث فرهنگ استفاده از این ابزارها در جامعه نهادینه نشود، فیلترینگ آنها آب در هاون کوبیدن است و ارمغانی جز قانونشکنی در پی ندارد.