تحولات بسیاری در عرصه فعالیتهای فرهنگی در جهان معاصر رخ داده که شناخت این تحولات ما را در اتخاذ نگاه اقتصادی به تولید کالاها و محصولات فرهنگی ترغیب کرده و این نگاه را ضروری و اجتنابناپذیر میسازد. مهدی ناظمی اردکانی و محمد صیادی در پژوهشی نوشتهاند: در گذشته آنچه در عرصه فرهنگ تولید میشد «اثر فرهنگی» بود که ماهیتی منحصر به فرد، غیرتکثیری، غیرقابل تکرار و انتشار داشت. اما در دنیای مدرن امروزی، «اثر فرهنگی» تبدیل به «کالای فرهنگی» شده که با توجه به نیاز مصرفکننده تولید میشود و برخلاف اثر فرهنگی، صرفاً نه برای ارضای ذوق هنرمند، که برای عرضه و فروش در بازار و کسب سود تولید میشود.
به گزارش ساعت 24، طی سه دهه گذشته اقتصاد فرهنگ در كشور به لحاظ كمی و كیفی از وضعیت مناسبی برخوردار نبوده و در كنار غفلت و بیتوجهی نظام كارشناسی به حوزه فرهنگ، نسبت به تخصیص مناسب منابع بخش فرهنگ اهتمامی جدی صورت نگرفته است. حاكمیت نگاه هزینهای و نداشتن الگوی مناسب در اقتصاد فرهنگ در دهههای گذشته خسارتهای زیادی به كشور از جمله كماثر شدن سازمانهای فرهنگی در محل معضلات فرهنگی، موازیكاری، افزایش و تنوع محصولات فرهنگی كماثر یا بیاثر، ضعف در مواجهه با جنگ نرم دشمن، بیتوجهی به اولویتهای فرهنگی كشور، مصرف شدن هزینهها در مسائل روبنایی و پنهان ماندن مسائل زیربنایی و تغییر رویه اقتصادی از شكل جهادی به سوی اقتصاد مصرفی وارد كرده است.
شواهد آماری نیز نشان میدهد كه ایران در حوزههای گوناگون اقتصاد فرهنگ با توجه به پتانسیل بالقوه فراوان از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. به عبارت بهتر، كشورمان ایران نهتنها در مقایسه با كشورهای برتر جهان، بلكه در مقایسه با كشورهای سند چشمانداز نیز در زمینه بخشهای مختلف اقتصاد فرهنگ یعنی اقتصاد نشر، اقتصاد گردشگری، اقتصاد هنرهای تجسمی و اقتصاد سینما از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. این مهم با توجه به اینكه كشورمان در افق چشمانداز ۱۴۰۴ هجری شمسی درصدد است قدرت اول منطقه در همه زمینهها و به ویژه اقتصاد باشد، مغایرت دارد. لذا همت بیشتر و برنامهریزی دقیقتر مسئولان امر برای هدفگذاری مناسبتر در اقتصاد فرهنگ و هنر بهعنوان یكی از بخشهای كلیدی و درآمدزای اقتصادی را میطلبد. درخصوص اقدامات و راهبردهای زیر باید توجه داشت كه جهت نیل به جایگاه رفیع در اقتصاد فرهنگ و دستیابی به مزایا و منافع حاصله از آن، اتخاذ رویكرد سیستمی و توجه به اركان اصلی این اقتصاد و ارتباط آنها با سایر بخشها نیز حائز اهمیت فراوان است.
- افزایش شبكههای ارتباطی در حوزه فرهنگ و تقویت بخش خصوصی در تولید محصولات فرهنگی و هنری با نظارت بخش دولتی؛
- تقویت موسسات فرهنگی با استفاده از افراد خلاق، نخبگان و هنرمندان در عرصه فرهنگی؛
- تسهیل تبادل اطلاعاتی میان متخصصان در سطوح بینالمللی و حمایت از خلاقیت بهعنوان موتور توسعه اقتصادی و فرهنگی كشورها؛
- تقویت بخش اقتصادی محصولات فرهنگی و هنری از طریق بازاریابی منطقهای و جهانی؛
- تهیه و تولید صنایع فرهنگی متعدد دارای مزیت نسبی و صادرات آن به كشورهای منطقه؛
- حمایت قانونی از سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی و فراهم كردن زمینه جذب این منابع در حوزه اقتصاد فرهنگ؛
- شناسایی و تقویت نیاز افراد جامعه و استفاده از نقاط قوت موجود در صنایع فرهنگی؛
- تقویت اشتراكات بین كشورها برای به دست آوردن تفاهم در زمینه فرهنگی؛
- جلوگیری از فعالیتهای موسسات غیرقانونی و تقویت ارزش فرهنگی در برنامهها برای جلوگیری از سوداگری، اقتصاد ناسالم و تخریب فرهنگ؛
- تقویت و افزایش نظارت صحیح بر صنایع فرهنگی با در نظر گرفتن ضوابط قانونی؛
- ارتقای ظرفیتهای كمی و كیفی تاسیسات زیارتی و گردشگری به ویژه تعداد تورهای داخلی و خارجی به منظور تعدیل شكاف موجود در مقایسه با كشورهای پیشرفته گردشگری؛
- نگرش فرهنگی، اقتصادی به فعالیت گردشگری؛
- تدوین برنامه جامع و استراتژیك و همچنین مشخص بودن هدفها و سیاستهای زیارت و گردشگری؛
- رفع انحصار دولت در گردشگری و حمایت از بخش خصوصی در جهت سرمایهگذاری در صنعت گردشگری؛
- حمایت از ناشران كتابها، مجلات و. . . از طریق ارتقای حقوق مالكیت معنوی؛
- ترغیب و تشویق ناشران جهت انتشار كتابهای الكترونیكی كه هزینه چاپ بسیار پایینتری نسبت به كتابهای چاپی دارند؛
- ارتقای انگیزه سرمایهگذاری بخش خصوصی در اقتصاد سینما از طریق كاهش سیاستهای مداخلهجویانه دولت در نحوه سرمایهگذاری و فیلمسازی بخش خصوصی؛
- طراحی رشته دانشگاهی اقتصاد فرهنگ توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارتعلوم، تحقیقات و فناوری.