امروز درست یک هفته از راهاندازی کمپین تحریم خرید عرضه اولیه در شبکههای اجتماعی میگذرد. این کمپین به واسطه استفاده روز افزون از شبکههای اجتماعی و نشر سریع اخبار در گروههای مختلف خیلی زود فعالان بازار را از وجود خود آگاه ساخت و در اندک زمانی مدافعان بسیاری برای خود پیدا کرد. هواداران این کمپین برای مخالفت با اقدام سازمان برای عرضه سهام شرکتهای جدید به بازار در این برهه زمانی، تصمیم گرفتند تا از خرید سهام شرکت فولاد هرمزگان که در آن روز روانه میز عرضه میشد سر باز زنند.
پایه و اساس چنین مخالفتهایی نیز بر این نگرش استوار بود که عرضه اولیه در شرایط فعلی بازار سبب لطمه به جو مثبت بازار خواهد شد. موضوعی که در یادداشت قبلی درباره پدیده تحریم درباره آن صحبت شد. اما در نهایت در فرآیند کشف قیمت، این سهم با قیمت 120تومان به بازار عرضه شد. با توجه به اینکه جمعآوری این سهم از روی میز عرضه پس از کشف قیمت در قیاس با سایر عرضههای اولیه اخیر اندکی به طول انجامید، هیجان در میان هواداران کمپین راهاندازی شده تقویت و مناسب نبودن قیمت بازگشایی نیز در تبلیغات این کمپین گنجانده شد.
در نهایت نوبت به خرید سهمیههای آنلاین رسیدو از آنجا که بسیاری از فعالان کدهای آنلاین افراد حقیقی هستند بخش قابل توجهی از آنها اسیر تبلیغات کمپین تحریم شدند و از خرید سهم انصراف دادند. اما در نهایت عرضه سهم با موفقیت پایان پذیرفت و با توجه به تعطیلات پایان هفته همگان منتظر بازگشایی بازار در روز شنبه بودند تا نتیجه تصمیم خود را نظارهگر باشند. البته تبلیغات تحریمکنندگان همچنان در روزهای تعطیلی بازار نیز ادامه داشت و دلایل مختلف را برای دفاع از تصمیم خود بیان میکردند.
بالاخره روز موعود فرارسیدو تبلیغات منفی روزهای گذشته سبب شده بود که خریداران چهارشنبه هرمز، سهام خود را با ضرر برای فروش بگذارند. اما حمایت قاطع سهامدار عمده سبب عقبنشینی فروشندگان شد و با انباشت خریداران در صف خرید از فشار فروشندگان کاسته شد. حجم تقاضا برای خرید این سهم در محدوده 200 میلیون برگه سهم از روز شنبه تا پایان روز گذشته تقریبا در طول بازار ثابت میماند و باوجود اینکه نزدیک به 120 میلیون برگه از این سهم در این هفته به خریدار انتقال پیدا کرده بود اما همچنان از حجم تقاضای این سهم در بازار کاسته نمیشد و این حدس را تقویت میکرد که سهامدار عمده بعد از اندک معاملاتی که روی سهم اتفاق میافتاد به محض کاهش حجم تقاضا، بر تقاضای خرید در انتهای صف میافزود تا مبادا جو ریزشی بر سهم حاکم شود. چنین فرضیهای را شاید بتوان لجبازی سهامدار عمده با تحریمکنندگان قلمداد کرد. در اینجا لازم به ذکر است که هدف این نوشتار به هیچ عنوان دفاع از این فرضیه نیست، بلکه این متن با هدف آسیبشناسی و نقد پدیده «کمپین تحریم خرید عرضه اولیه» در بازار به رشته تحریر درآمده است.
به واسطه حضور مستقیم بسیاری از افراد حقیقی در بازار، رفتارهای هیجانی و به اصطلاح رمهوار در بازار بسیار به چشم میخورد و وجود عواملی مانند آستانه قیمت ثابت روزانه که خود زمینهساز شکلگیری پدیده صفنشینی در بازار شده است، در تقویت چنین رفتارهای هیجانی نقش بسزایی ایفا میکند. از طرفی گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی در میان فعالان بازار سبب شده تا بهرغم سهولت در برقراری ارتباط میان افراد، شایعات و اخبار بیپایه و اساس نیز در این شبکهها منتشر شود و همانطور که پیش از این بیان شد به خاطر حضور مستقیم افراد حقیقی در بازار، چنین اخبار و شایعاتی میتواند در تصمیمگیریهای هیجانی آنها تاثیرگذار باشد.
نظیر چنین رفتارهای هیجانی، پیدایش کمپین اخیر بود. نخستین خروجی این کمپین شاید فرضیه لجبازی سهامدار عمده با تحریمکنندگان باشد. فرضیهای که صحت آن به سلامت بازار لطمه وارد میکند. اگر این فرضیه صحیح باشد و این لجبازی با اعلام تعدیل مثبت در سهم تقویت شود آنگاه دیگر حتی نیاز به حمایت سهامدار عمده برای رشد قیمت سهم نخواهد بود. بازاری که یکبار تجربه سهامهای پالایشگاهی را پشت سر گذاشته، برای راهاندازی کمپینهایی نظیر «هرمز، شترانی دیگر» بسیار پرپتانسیل خواهد بود. دومینویی که آغازگر آن، کمپین تحریم و هیجان ناشی از آن بوده است.
خروجی احتمالی دیگر کمپین تحریم این خواهد بود که بسیاری از افرادی که تحت تاثیر چنین جوی تصمیم به کنار کشیدن از خرید سهم هرمز گرفتند اکنون با مشاهده مثبت ماندن سهم طی یک هفته اخیر (ولو با حمایت سهامدار عمده) الگوی رفتاری خود را به این سمت سوق میدهند که در عرضههای اولیه بعدی هرگز غفلت نکنند و حتما سهم عرضه شده را به هر قیمتی خریداری کنند. چه بسا با توجه به هیجانات بازار، ما برای عرضه بعدی کمپین «خرید عرضه اولیه به هر قیمتی» توسط افرادی که در عرضه اخیر تحت تاثیر جو تحریم قرار گرفته بودند، راهاندازی شود. چنین رخدادی سبب میشود که در عرضههای اولیه بعدی قدرت چانهزنی عرضهکننده بیش از پیش تقویت شود و چه بسا این احتمال وجود خواهد داشت تا فروشنده با سوءاستفاده از چنین جوی سهم خود را با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی به بازار عرضه کند.
در پایان باز هم باید کمبود نهادهای حرفهای برای سرمایهگذاری در بازار را بهعنوان علتالعلل بروز چنین پدیدههایی معرفی کنیم. اما اکنون باید آگاه باشیم که چنین پدیدههایی میتواند در آینده، عوارض و رخدادهای دیگری را گریبانگیر بازار کند. پس بهتر است به جای تشکیل چنین کمپینهای بیسرانجامی، از مسئولان امر بخواهیم در راستای غنای هر چه بیشتر بازار به تقویت زیرساختهای بازار اهتمام ورزند.
* تحلیلگر بازار سرمایه