در نخستین روزهای راهاندازی صفحه «آب و غذا» بود که با خبر شدیم یکسری از کشاورزان جنوب تهران با استفاده از فاضلاب، مزارع خود را سیراب میکنند. باور این موضوع در ابتدا برای ما کمی مشکل بود. تا اینکه برای اطمینان از صحت و سقم موضوع با یکی از معاونان سازمان جهادکشاورزی استان تهران تماس گرفتیم. ایشان بدون هیچ شک و تردیدی وجود چنین مزارعی را انکار کرد و گفت که با قاطعیت جلوی این تخلفات را خواهیم گرفت و وزارت جهادکشاورزی به کشاورزان اجازه استفاده از فاضلاب را نمیدهد.
اما هر ساعت که میگذشت، خبرهای جدیدتری راجع به این جریان میشنیدیم تا اینکه تصمیم گرفتیم خودمان به همراه یکی از عکاسان روزنامه به مناطق مورد نظر برویم تا از نزدیک آنچه را اتفاق میافتد، ببینیم. چشمتان روز بد نبیند! اول اینکه به خاطر بوی تعفنی که در حاشیه بعضی از مزارع به مشام میرسید، تردد در آن حوالی بسیار مشکل بود. دوم اینکه خود کشاورزان هم به آبیاری زمینهایشان با فاضلاب اقرار میکردند و میگفتند وقتی آب نداریم، دیگر چه کاری از دست ما برمیآید؟
به بهانه خرید زمین کشاورزی به چند بنگاه مشاور املاک مراجعه کردیم. پس از یکی، دو تا سوال در نهایت درباره چگونگی تامین آب مزرعه میپرسیدیم. پاسخ همه آنها تقریبا یک چیز بود؛ آب به اندازه کافی هست، اگر نبود، میتوان از فاضلاب استفاده کرد.
درست در کنار یک مزرعه ذرت، مغازه عطاری وجود داشت که مردی پشت دخل آن نشسته بود. به نظر آدم باسواد و دانایی میآمد. به فکرم رسیدکه درباره وضعیت این زمینها و نحوه آبیاری آنها از او بپرسم. او در پاسخ، سری از روی تاسف تکان داد و گفت: «شاید بیش از 80 درصد کشاورزان از فاضلابی که به سمت جنوب تهران سرازیر میشود برای آبیاری استفاده میکنند. هیچ کس هم نمیتواند جلویشان را بگیرد. در این مسئله شهرداری باید با وزارت جهادکشاورزی همکاری کند. اما آنطور که از ظواهر قضیه پیداست، تا الان هیچ اتفاقی در این زمینه نیفتاده است تا دلمان را به آن خوش کنیم. البته کشاورزان هم تا حدودی بیتقصیرند، خودتان را جای یکی از آنها بگذارید. فرض کنید تنها راه درآمدتان همین زمین است و محصولی که قرار است بعد از کلی تلاش به بازار فروخته شود. حال اگر اصلیترین موضوع برای تولید یعنی آب را از شما دریغ کنند، چهکار میکنید؟»
حرفهایش منطقی به نظر میرسید. بنا به گفته او این فاضلاب از شمال تهران به سمت قرچک سرازیر میشود و قرار بوده که در مقصد آن یک تصفیهخانه تعبیه شود تا آب تصفیه شده دوباره به مزارع برگردد. اما آنقدر از میانههای مسیر این فاضلاب، انشعاب میگیرند که دیگر چیزی به انتها نمیرسد.
هنگام برگشت مزرعه سرسبزی را دیدیم که یک کشاورز در آن مشغول کار بود. این برنجکار به گرمی از ما استقبال کرد و درباره اتفاقاتی که برای مزارع برنج جنوب تهران میافتد، اطلاعات خوبی در اختیارمان گذاشت. او میگفت: «برنجی که اینجا بیشتر با آب فاضلاب عمل میآید، به دلیل کیفیت بالا به شمال کشور رفته و به نام برنج شمال بستهبندی میشود و دوباره از بازار تهران سر در میآورد.» او معتقد بود که برنجکاران شمالی، بذر مورد نیازشان را از همین برنج تامین میکنند. زیرا میگویند که محصولشان از کیفیت خوبی برخوردار خواهد شد.
اما با متخصصان تغذیه که صحبت میکردیم، وجود آرسنیک و دیگر فلزات سنگین در برنج را از جمله موارد خطرناکی میدانستند که مصرف آن در درازمدت عامل سرطانهای مختلفی در بدن انسان است. اگرچه برخی از برنجهای داخلی، میزان مواد خطرناکشان در حد استاندارد است اما سرانه مصرف برنج در ایران تقریبا چهار برابر میانگین جهانی است. بنابراین باید نگران چنین موضوعی بود و قبل از وقوع فاجعه، فکری به حال این مزارع کرد. به هر حال امیدواریم در سال آینده شاهد چنین جریاناتی نباشیم.