شاخص داوجونز در پایان سال 2016 میلادی در چه شرایطی خواهد بود؟ آیا اصلاحات انجام شده در قوانین و طرحهای اقتصادی، این شاخص را تا مرز 14هزار کاهش خواهد داد؟ یا برعکس زمینهساز رشد سریع آن تا بالای 18 هزار خواهد شد؟ به گزارش سنا به نقل از یو اسای تودی، بسیاری از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که احتمال رخ دادن هر دو سناریو و هزاران نتیجه محتمل دیگر امکانپذیر است.
به هرحال شما برندهاید
به عقیده این دسته از تحلیلگران، در هر صورت سهامداران برنده خواهند بود. در بلندمدت، روند حرکتی بازار حائز اهمیت نیست؛ چون در هر دو صورت برنده میدان سهامدار است. بدیهی است اگر سهام هر یک از سهامداران در سال جاری میلادی رشدی حدود 25 درصد داشته باشد، سرمایهگذاری آنها به طور قابل توجهی باارزشتر شده و سال را نزدیکتر به اهداف سرمایهگذاری نهایی خود به پایان خواهند رساند. اما اگر، یک روند اصلاحی یا حتی نزولی را شاهد باشیم، که در نتیجه آن ارزش پرتفوی سهامداران بهشدت افت کند، حقیقت صورت دیگری پیدا خواهد کرد.
عامل موفقیت در این برهه از زمان که بازار رنگ قرمز به خود میگیرد، این است که از سهامداری سهلانگار به سهامداری باتدبیر تغییر وضعیت دهیم. سرمایهگذاران بلندمدت دوستدار موقعیتهایی هستند که بازار سقوط کند، چرا که این بهترین زمان برای خرید سهام شرکتهای با کیفیت و پرپتانسیل، آن هم در حداقل قیمتی است. وارن بافت کارآفرین، بازرگان، سرمایهگذار و نیکوکار آمریکایی که بهعنوان موفقترین سرمایهگذار قرن بیستم شناخته میشود، در این خصوص گفته است: سهامداران باید روزانه خود را با خریدوفروش سرگرم و این فعالیت را بهعنوان یک تجارت شخصی قلمداد کنند.
اگر با این طرز فکر وارد بازارهای سهام شوند، روند حرکتی شاخصها برای آنها تفاوتی نخواهد داشت و تنها تمرکز خود را بر یک موضوع قرار میدهند و آن استفاده بهینه از موقعیتهای ناب است. اگر این کار را انجام دهند، در طولانیمدت پرتفوی آنها بدون هیچ کنترل شخصی میتواند به آسانی از خود در برابر نوسانهای بازار محافظت کند.
به مدت زمان افت و خیزها اهمیت ندهید!
در 30 سال گذشته، شاخص اساندپی به طور متوسط سالانه بازدهی 9 درصدی را به ثبت رسانده است. به این معنی که اساندپی حتی در دوران بحران 2008، حباب بازار، سقوط سال 1987 میلادی نیز چنین بازدهی را داشته است. این تجربیات نشاندهنده این است که ثابت ماندن در بازارهای سهام در طولانی مدت صدمهای به سرمایه افراد نخواهد زد، حتی اگر بحرانهای شدیدی پیش رو باشد. به همین جهت، سرمایهگذاریهای بلندمدت حتی اگر سودی نیز به همراه نداشته باشد، ضرری را متوجه سهامدار نخواهد کرد.
با این حال، سهامداران معمولی توانستهاند درآمد متوسط و سالانهای بالغ بر 2 درصد را در یک بازه زمانی مشخص داشته باشند. سوال اینجاست که این امر چگونه ممکن است؟ مشکل این است که اکثر سرمایهگذاران، مردم عادی جامعه هستند و این مردم، نیز دارای احساسات متفاوتی هستند و با هیجانات کاذب تصمیم میگیرند. زمانی که شاخصها بهشدت سقوط میکند، بسیاری از مردم وحشتزده شده و به بازارها هجوم میبرند تا در اسرع وقت سهام خود را از ترس افتهای بیشتر به فروش برسانند.
برعکس هنگامی که بازار به سرعت شروع به صعود میکند، این سرمایهگذاران مایل به تزریق تمام نقدینگی و دارایی خود به بازار سهام هستند. به عبارت دیگر، همه ما میدانیم که نکته اصلی در سرمایهگذاری این است که با قیمت کم بخریم و به بیشترین بها بفروشیم، اما احساسات و هیجانات روانی موجب میشود سرمایهگذاران رفتاری کاملا متضاد از این اصل را از خود نشان دهند. با نادیده گرفتن آنچه در بازار در حال انجام است، میتوان بر این احساسات غلبه کرده و بهترین عملکرد را در جریان معاملات از خود نشان داد.
یک شیوه جدید را باید در اختیار گرفت تا به راحتی بتوان بر این رفتار هیجانی غلبه کرد. زمانی که بازار ریزشی است، نباید وحشتزده شد و هنگامی که شاخصها اوج میگیرند نیز نباید دچار حرص و ولع شد و به بازار هجوم برد.
بازار سهام و «سهمهای شما» مفاهیمی متفاوت دارند!
بسیاری از مردم به دنبال این هستند تا مسیر «وارن بافت» را دنبال کنند و با پیروی از وی به سرمایهای هنگفت دست یابند، اما هنگامی که پای عمل به میان میآید، جرأت و شهامت ریسکپذیری را ندارند.وارنبافت چگونه توانسته چنین نتایج شگفتانگیزی را در بازه بیش از 50 سال گذشته کسب کند؟پاسخ ساده است. وارن بافت متوجه شد که عملکرد وی در زمانی که بازار منفی است بسیار کلیدی و تاثیرگذارتر از عملکرد وی در زمانهای مثبت بازار است. چگونه وی با چنین استراتژی زیرکانهای توانست چنین سرمایهای را در مدت 50 سال برای خود پسانداز کند؟
در طول بحران مالی سال 2008، شاخص اساندپی افت بیش از 56 درصدی را نسبت به روزهای اوج خود در سال 2007 میلادی تجربه کرد و برای بازگشت به دوران رونق، نیاز به رشد 129 درصدی داشت. از سوی دیگر، سود سهام جانسوناند جانسون در طول مدت زمان مشابه تنها 29.4 درصد کاهش یافته بود. این سهام برای بازگشت با شرایط پیشین خود، تنها نیاز به یک افزایش 41.6 درصدی داشت تا موفق به بازیابی رونق قبل از بحران شود.
حقیقتا این یکی از دلایلی است که این سهام (جانسوناند جانسون) توانسته به طور قابل توجهی در دورههای زمانی طولانی، عملکرد بهتری را نسبت به سایرین از خود نشان دهد. در یک نتیجهگیری کلی میتوان اذعان داشت که اگر سهامداران در پرتفوی خود مجموعهای از شرکتهای باکیفیت و پرپتانسیل را داشته باشند که در تمام اوضاع جوی بازار عملکرد نسبتا خوبی را به ثبت برسانند، دیگر نیازی نیست که نگران روند کاهشی شاخصها باشند.