به جرات میتوان گفت که اکثر کسبوکارها هیچگاه به طور دقیق در مورد مشتریان و طرفداران خود تحقیق نکردهاند تا دریابند که نگرش فکری آنها چگونه است. در عوض تنها به حدس و گمان خود اعتماد میکنند.
البته من قصد ندارم تا به شما بگویم که صرفا به خاطر نتایج اندک تحقیقاتی بلافاصله از ارزشها و اصول کلی و فعلی خود فاصله بگیرید؛ بلکه میخواهم این مطلب را بیان کنم که میتوانید از یک تحقیق ساده نکات بسیاری را بیاموزید و سپس مختارید که نتایج تحقیق خود را نادیده بگیرید یا آن را مبنای عمل خویش قرار دهید. من با توجه به نتیجه یکی از تحقیقات در مورد خوانندگان خود حقایق جالبی را کشف کردم که قبلا از آنها بیخبر بودم.
بهعنوان مثال، زمانی که از خوانندگان خود پرسیدم که اغلب چه زمانی دوست دارند نکات و ایدههایی را از طریق ایمیل از من دریافت کنند، با تعجب فراوان متوجه شدم که اکثریت آنها دوست دارند زمانی این ایمیلها را دریافت کنند که من نکته و مطلب ارزشمند و حائز اهمیتی برای به اشتراکگذاری داشته باشم تا اینکه هر هفته یکبار یا دو هفته یکبار این ایمیلها را دریافت کنند.
من همچنین به این نکته پی بردم که اگر مشتریان احساس کنند که آموزش آنها به صورت اختصاصی انجام میپذیرد، حاضرند مبالغ بیشتری را برای خدمات ارائه شده توسط من بپردازند.
در نتیجه این تحقیقات و با تغییر نگرشی که در پیش گرفتم، با موفقیت تمام، جزوههایی با مبلغ 1000 دلار برای هر فرد ارائه کردم و تعداد شرکتکنندگان در کلاس را تا 30 نفر تقلیل دادم. نیازی به حدس و گمان در مورد این نوع تصمیمات وجود ندارد و قطعا نتیجه خواهد گرفت.
اکثر کسبوکارها چندین پروژه در ذهن خود دارند. چرا به مشتریان خود اجازه نمیدهید تا در انتخاب یکی از پروژهها به شما کمک کنند؟ اگر از مشتریان در فرآیند تصمیمگیری استفاده کنید، باعث میشود تا محصولات و خدمات خود را در آینده طبق علایق و سلایق آنها ارائه دهید که در نهایت باعث موفقیت شما خواهد شد.