یک ضربالمثل میگوید حتی میمونها هم گاهی از درخت میافتند. در این گفته، مفهوم بسیار مهمی نهفته است. میدانیم که تقریبا هیچ حیوانی مثل میمونها استاد زندگی روی درختان نیستند. مهارتهای ویژه آنها در زندگی روی درخت،حافظ بقا و ماندگاری آنهاست. اما همین میمونهای ماهر هم ممکن است گاهی از روی درخت بیفتند. این احتمال همیشه وجود دارد. افتادن آنها از روی درخت همیشه موجب مرگ آنها نمیشود.
ما نیز بهعنوان یک بازاریاب هر چقدر در استفاده و کاربرد روشهای کمهزینه و نوین بازاریابی مهارت داشته و توانمند باشیم، ممکن است یک روز شکست بخوریم. توانمند بودن ما دلیل بر کامل بودن ما نیست. همیشه احتمال خطا وجود دارد. این یک احتمال عقلی است. مهم عملکرد مجدد ما پس از شکست است. احتمال قانون شکست برای همه وجود دارد.
از سوی دیگر، اگر بخواهیم موفقیت را بررسی کنیم باید اذعان داشت که مقوله مذکور صرفا در رسیدن و ثمر یافتن است که میتواند معنا پیدا کند. اصلا مهم نیست که با چه نوع محدودیتهایی روبهرو هستیم یا چه حدودی در پیش رویمان وجود دارد، اگر بخواهیم روی محدودیتها و موانع برچسب شکست بزنیم، با این کار خود ارزش ذاتی و وجودیمان را از بین میبریم و توانایی تغییر شرایط را از دست خواهیم داد. باید توجه داشت که هنر فائق آمدن بر محدودیتها را بیشتر میتوان بهعنوان یک تمرین در نظر گرفت. این امر به ما ارزش، احترام و شأن خاصی عطا میکند و سبب میشود که خودمان را بهعنوان یک پیشرو در مسیر سفر به سوی کسب موفقیتهای بیشتر ببینیم.
سطوح گذر از شکست و رسیدن به موفقیت شامل چه موارد متعددی میشود؟ ابتدا باید به خودمان آزادی بدهیم، افزایش موفقیت ما به شدت و کثرت میزان آزادیهایی که برای خود قائل میشویم بستگی دارد. در این راستا باید ببینیم تا چه اندازه میتوانیم خود را از قید و بندها و محدودیتها نجات دهیم. موفقیت فردی، مسئلهای نیست که تعریف خاصی داشته باشد، یا بتوان برای آن استانداردهای جهانی قائل شد و سپس برای رسیدن به آن استانداردها تلاش کرد. زمانی به موفقیت دست پیدا خواهیم کرد که با خودمان صادق باشیم. باید این جرات را پیدا کنیم که خودمان باشیم و با تمام وجود درک کنیم که در اعماق وجودمان چه چیزی نهفته است. در این زمینه باید بدانیم که شکست نقطه مقابل موفقیت نیست. ترجیحا باید اظهار داشت که بهتر است نقطه متضاد موفقیت را عواملی نظیر اشتباهات یا سهلانگاری در نظر بگیریم. موفقیت بیشتر ناشی از دیدگاه صحیح است تا توانایی. باید باور داشت موفقیت حق ماست و میتوانیم به آن دست یابیم.
در زمینه استفاده و به کارگرفتن روشهای بازاریابی کمهزینه نمیتوان به افراد بیانگیزه امید بست. بدون بینش انسان از بین میرود. بینش انسان را برای رسیدن به موفقیت به تکاپو وامیدارد. بینش کاری را که هر روز انجام میدهیم متنوع میکند. بازاریابی که از این روشها استفاده میکند باید به زمان کوتاهمدت دل نبسته و نتایج کارش را در بلندمدت در نظر بگیرد. آینده ما بستگی به فعالیتهای صحیحی دارد که امروز انجام میدهیم. بنابراین در مسیر استفاده از این روشها باید هدفمند باشیم و تکتک چیزهایی را که میخواهیم به دست آوریم در لیست اهداف خود بنویسیم.