توفان فکری مدت زیادی است که برای آماده کردن ذهن افراد خلاق و کارمندان برای تصمیمگیری، خلق ایده و رفع مشکلات و مسائل به کار میرود، در این روش افراد خلاق در کنار هم قرار میگیرند تا بتوانند از میان مشکلات و مسائل پیرامون سازمان، راهحل و ایدههای خلاقانه و نویی ایجاد کنند و بدین طریق به موفقیت سازمانشان کمک کنند. در اینجا این فکر به نظر مدیران و صاحبان کسبوکار میرسد که ما تا به حال برای حل مسائل در کسبوکار چقدر از توفان فکری استفاده کردهایم و آیا اصلا این روش را میشناسیم یا خیر.
اکثر افراد در کسبوکار خود احتمالا حداقل یک بار از این روش استفاده کردهاند، حتی اگر متوجه آن نشوند و نام این روش را در زمان استفاده ندانند. مطلبی که بسیار مهم است استفاده صحیح از توفان فکری است تا کاملا موثر و کارآمد و برای ما نتیجهبخش باشد. این روش موجب افزایش غنای ایدههای بررسی شده میشود، بدین معنی که میتوانیم راهحلهای بهتری را برای مسائل پیدا کنیم. علاوه بر اینها چون توفان فکری روشی سرگرمکننده است، موجب میشود پیوستگی و ارتباطی بین اعضای گروه به وجود آید که راهحلها را در محیطی مثبت و به دور از رقابت ارائه دهند. توفان مغزی ابزار پرطرفداری در بین مدیران است که از آن برای تولید راهحلهای خلاقانه استفاده میشود، وقتی به دنبال آن هستیم تا از روشهای تکراری و الگوهایی که به مرور زمان ایجاد شده است، رهایی یابیم.
این شیوه بسیار کاراست و در آن به دنبال آن هستیم که شیوههای نگاه کردن به مسئله را توسعه دهیم. همچنین کمک میکند تا فرآیند حل مسئله بهصورت گروهی، به یک فرآیند مطلوب و دوستداشتنی تبدیل شود. استفاده از اعضای گروه به ما کمک میکند تا تجربه متفاوتی از کار گروهی را در طول حل مسئله داشته باشیم. یکی از دلایلی که هرگونه اظهارنظر در جلسات توفان مغزی را آزاد اعلام میکند تفاوت در دیدگاهها نسبت به یک مسئله است بدین صورت که هر فرد یک بعد قضیه را میبیند و تنها گوشهای از واقعیت مسئله را لمس میکند و این یک امر طبیعی است که یک اظهارنظر برای فرد دیگری مسخره به نظر میرسد.
در روش توفان فکری هر کسی با نگاه خود و سطح آگاهی و اطلاعات خود مسئله را میبیند و تفسیر میکند و بر نظر خودش اصرار دارد، غافل از اینکه فقط بخشی از مسئله را دیده و در آخر همه به یک خرد جمعی و اتفاقنظر میرسند. ایدههای هر فرد مانند برداشتهای جزیی هر فرد از گروه حل مسئله است که هر کدام بخشی از مسئله را براساس دانش و اطلاعات فردی خودشان متوجه میشوند و اظهارنظر میکنند و در نهایت با ترکیب این فکرها و ایدهها میتوان به دیدگاهی جامع دست یافت. بنابراین به نظر میرسد در محیطهایی که ایدههای بازاریابی تکراری و بلااستفاده شده یا استفاده از کار گروهی برای خلق ایدههای نوی بازاریابی بین افراد دشوار به نظر میرسد میتوان با استفاده از این روش بازاریابان را تشویق به ورود به عرصهای تازه از همفکری و فعالیت کرد و با کمترین هزینه ایدههای تازه و موثر ایجاد کرد.