شنبه, ۲۶ آبان(۸) ۱۴۰۳ / Sat, 16 Nov(11) 2024 /
           
فرصت امروز

بن‌ بست

10 سال پیش ( 1393/8/17 )
پدیدآورنده : علی معروفی  

من: بابا جون مادراتون ول کنین. دیوونم کردین. چتونه بابا دو تا آدم گنده مثل بچه‌های پیش‌دبستانی یقه همو گرفتین، هی این بکش، هی اون بکش...

رو آقاجون، برو سرکارت، شمام برو. برو اینجا واینستا آقا. هی من هیچی نمی‌گم. هی می‌گم اینا خودشون عقل‌رسن. خودشون تحصیلکرده‌ان. خودشون جمع و جورش می‌کنن. آقا برید سر کارتون.
این یکی: می‌گم چیزه رییس...
من: حرف نباشه. حرف‌ نباشه‌ها. دیگه یک کلمه در مورد سمیناهار کسی حرف بزنه خونش گردن خودشه. برید رد کارتون. خودم تصمیم می‌گیرم کی بره سیمناهار. ببینین هیچی رو نمی‌شه دست خودتون سپردها. می‌بینین؟
آن یکی:آره رییس. من نمی‌دونم آقا، من حالیم نیست. فقط یه جمله بگم. فقط یه جمله. اگه من نرم این سمینارو بعد ایشون بخواد بره من استعفا می‌دم. جدی می‌گم. یک کلام استعفا.
این یکی: منم همینطور رییس، منم استعفا می‌دم.
من: بیخود می‌کنین جفت‌تون استعفا می‌دین. هردوتونو اخراج می‌کنم. بیچارتون می‌کنم. برید سرکارتون تا من سکته نکردم برید سرکارتون. یعنی چی اومدین تهدید می‌کنین؟ خجالت نمی‌کشین؟ دو تا آدم گنده. شماها که تازه خیلی رفیق بودین، هم‌دانشگاهی بودین. چی‌ شد؟ یه بحث ناهار و اینا پیش اومد تو زدین. برین خودتونو جمع کنین خجالت بکشین با این رفاقت کردنتون، ما رفیق داشتیم ناهار که هیچی شام و صبحونه‌ام...

این یکی: نه رییس من که خجالت نمی‌کشم. مسئله یه سمینار یا سمیناهار یا این چیزا نیست، مسئله اینه که ایشون زرنگی می‌کنه برای من. از وقتی من و ایشونو تو یه گروه گذاشتین همش استخون کار مال منه گوشتش مال این شازده.
آن یکی: رییس جان مهمل می‌بافه. هر روز دیر میاد، زود میره. اون سمینار خوبه بود؟ اون دو تا قبلیه تو هتل هما بود، یادتونه؟ مگه ایشون نرفت؟ چی شده حالا یه دفعه اینجوری داره آتیش می‌گیره؟ مسئله منم یه سمینار نیست.
این یکی- من باید بدونم ارزش کار واقعی در مقابل نمایش بازی کردن برای شما چیه، چقدره.
آن یکی: منم همینطور رییس. اگه این بره من استعفا...
این یکی: منم استعفا...
(نور صحنه می‌رود و تاریکی مطلق همه‌جا را فرا می‌گیرد.)
عجب اشتباهی کردم از اول به متمدن بودن این دو نفر اعتماد کردم. گمانم همینجاست که می‌گویند: یک دیکتاتوری قدرتمند و مصلح بهتر است از یک دموکراسی دو دل و شل و ول. البته یادم نمی‌آید این جمله را کسی گفته باشد. یحتمل از تراوشات مشعشع ذهن خودم باشد. با شرایطی که این دو موجود برایم درست کرده‌اند خیلی هم این اباطیل دور از ذهن نیست، اما گمانم چاره‌ای نباشد. باید به دیکتاتور بودن تن داد. سوابق سمینار رفتن هر دو را درمی‌آورم. هرکدام بیشتر سمینار رفته این یکی را نمی‌رود. اگر هم مساوی رفته بودند، هیچ‌کدام نمی‌روند. خودم می‌روم. هرکس هم که استعفا داد، داد. مرگ یک‌بار، شیون هم یک‌بار.

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/wzk8h41t
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
خرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانکمک به خیریهسریال ازازیللوازم یدکی تویوتاتخت خواب دو نفرهگالری مانتوریفرال مارکتینگ چیست؟محاسبه قیمت طلاماشین ظرفشویی بوشآژانس تبلیغاتیتعمیرگاه فیکس تکنیکتور سنگاپورتولید کننده پالت پلاستیکیهارد باکستالار ختمبهترین آزمون ساز آنلایننرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکیقرص لاغری پلاتینirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامگیفت کارت استیم اوکراینمحصول ارگانیکبهترین وکیل شیرازخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلقیمت ملک در قبرس شمالیچوب پلاستضد یخ پارس سهندخرید آیفون 15 پرو مکسمشاور مالیاتیقیمت تترمشاوره منابع انسانیخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختاکستریم VXدانلود آهنگ جدیدلمبهخرید جم فری فایر
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه