در دنیای کسب و کار فقط کارآفرینانی که تمام وظایف شان را تمام و کمال انجام می دهند ایستاده تشویق خواهند شد. فرقی ندارد شما چقدر برای پیشبرد پروژه تان زحمت کشیده باشید؛ تا زمانی که کار به نتیجه نرسد خبری از یک قدردانی خشک و خالی هم نخواهد بود. در چنین شرایطی خیلی از کارآفرینان با کابوس کارهای تلنبار شده و نیمه کاره رو به رو هستند. همان کارهایی که ماه هاست یک گوشه خاک می خورند و به غیر از بازی با اعصاب و روان آدم مزیت دیگری ندارند. اگر فکر می کنید این سناریو دیگر آخر دنیاست، باید خدشه دار شدن اعتبار کارآفرینان را هم به ماجرا اضافه کنیم. هرچه باشد هیچ کس در بازار عاشق چشم و ابروی شما نیست. بنابراین ناتوانی تان برای انجام سروقت پروژه ها آخر سر کار دست تان خواهد داد.
بی شک صحبت درباره انجام به موقع پروژه ها خیلی راحت تر از انجام چنین ماموریت غیرممکنی در عمل است و وقتی کاری مدت ها روی دست آدم باقی می ماند، یعنی یک جایش ایراد دارد. بنابراین توصیه های خشک و خالی دردی از آدم دوا نخواهد کرد. در عوض کارآفرینان باید اراده ای قوی برای ایجاد تغییر در روند کاری شان داشته باشند. ما در روزنامه فرصت امروز قصد داریم به غیر از ترغیب شما برای کسب چنین اراده ای کمی هم درباره تکنیک های دیگر کامل کردن کارهای نصفه و نیمه صحبت کنیم. اینطوری یک بار برای همیشه از شر کارهای نیمه کاره خلاص خواهید شد.
اگر شما هم بارها و بارها در تله کارهای نیمه تمام گیر افتاده اید، این مقاله کاملا مخصوص شماست. راستش را بخواهید، خیلی وقت ها کارهای تلنبار شده نه به خاطر سختی شان، بلکه ضرورت ادامه مسیر از نیمه مورد بی توجهی کارآفرینان قرار می گیرد. انگار که اجرای یک پروژه از صفر خیلی راحت تر از ادامه مسیر نیمه کاره سابق است. ما در روزنامه فرصت امروز همه این نکات و دغدغه ها را در ادامه زیر ذره بین خواهیم برد. پس قلم و خودکارتان را آماده کنید تا نکات کنکوری را مرور کنیم!
مطلب مرتبط: دستورالعمل کارآفرینی
انتخاب هوشمندانه کارها و پروژه ها
وقتی شما در یک شرکت کاری را شروع می کنید، نباید همینطوری الکی آن را انتخاب کنید. گاهی اوقات کارآفرینان همین که یکی از همکاران شان پروژه ای را به آنها توصیه می کند، بدون حتی یک لحظه تأمل آن را قبول می کنند. بی شک اعتماد به همکاران یکی از اصول کار تیمی محسوب می شود، اما قرار نیست با این دست فرمان خودتان را بدبخت کنید. هر کارآفرینی مهارت های خاص خودش را دارد. مثلا یک مکانیک ماهر هرگز نمی تواند در زمین فوتبال مثل پائولو مالدینی دفاع کند. در عوض تعمیر انواع و اقسام خودروها در حیطه تخصصی اش است. پس اگر شما تخصص تان در حوزه ای مثل بازاریابی است، هیچ وقت نباید سراغ فروش یا روابط عمومی بروید. این خودش یکی از دلایل اصلی تلنبار شدن کارها روی هم است.
روی دیگر سکه انتخاب کارها مربوط به سلیقه شخصی آدم است. اجازه دهید یک مثال کاربردی بزنیم؛ فرض کنید شما یکی از کارکنان بخش بازاریابی برندی مثل مرسدس بنز هستید. در این صورت کلی پروژه مختلف دم دست تان خواهد بود. از آنجایی که در چنین برندهای بزرگی معمولا آدم آزادی عمل هیجان انگیزی دارد، باید انتخاب تان دقیق باشد. مثلا من بیشتر به تولید محتوای متنی علاقه دارم تا بخت آزمایی در دیگر فرمت ها. اگر شما هم این طوری هستید، اصلا نباید سراغ بازاریابی ویدئویی بروید. در عوض همان حوزه ای که بدان علاقه دارید را دنبال کنید. هرچه باشد بزرگترها همیشه به آدم نصیحت کلیشه ای «علاقه ات را دنبال کن» را تحویل می دهند. پس یک بار هم که شده بیایید از این نصیحت استفاده کنیم!
گاهی اوقات آدم دقیقا نمی داند چه حوزه یا کاری را بیشتر از بقیه دوست دارد. شاید فکر کنید اینجا دیگر آخر خط است، اما ما برای چنین معماهایی هم فرمول جادویی در چنته داریم. همانطور که آدم ها قبل از ورود به استخر کمی سرما و گرمای آب را امتحان می کنند، شما هم باید قبل از اینکه بی گدار به آب بزنید شرایط را بررسی کنید. اینطوری انتخاب نهایی تان بهترین گزینه ممکن خواهد بود؛ به همین راحتی.
پیش بینی منابع موردنیاز
فرض کنید شما در میانه راه متوجه می شوید پروژه انتخابی بیشتر از آنچه فکرش را می کردید کار می برد. در این صورت احتمالا دلایل کافی برای رها کردن آن و شروع یک کار دیگر را خواهید داشت. این چرخه معیوب به مرور زمان آنقدر پروژه نیمه کاره روی دست تان می گذارد که نگو و نپرس. به همین خاطر ما در روزنامه فرصت امروز اصلا میانه خوبی با چنین راهکارهایی نداریم. در عوض وقتی کارها گره می خورد شما باید یک نگاه دوباره به منابع موردنیاز داشته باشید.
وقتی یک تیم فوتبال سه هیچ از رقیبش عقب افتاده، سرمربی تیم همینطور راحت تسلیم نمی شود. هرچه باشد در این صنعت پای کلی پول و صدالبته موقعیت شغلی سرمربی قصه مان وسط است. به همین خاطر سرمربی های باهوش خیلی زود استراتژی تیم شان را عوض کرده و با چند تا تعویض درست ورق را به سود خودشان برمی گردانند. این دقیقا همان کاری که شما هم باید به خوبی دنبال کنید. قبول دارم دنیای کسب و کار اصلا شانس مجدد به آدم نمی دهد، اما این دلیل نمی شود قبل از سوت پایان مسابقه شکست را بپذیرید. خب اگر اینطوری بود، احتمالا هیچ تیمی در تاریخ کامبک نمی زد!
اولین کاری که شما برای سر و سامان دادن به پروژه های نیمه کاره باید انجام دهید، استفاده از ذهنیت درست است. یادتان باشد شما قرار نیست با همان دست فرمان قبلی به کارتان ادامه دهید. پس لطفا اوضاع را کمی عوض کرده و شانس تان را دوباره امتحان کنید. ارزیابی مجدد منابع مورد نیاز یکی از کلیدی ترین گام ها در این میان خواهد بود. آیا شما نیاز به یک همکار تازه دارید؟ نظرتان درباره بودجه بیشتر چیست؟ بی شک مدیران ارشد به همین راحتی با درخواست های تازه تان موافقت نمی کنند، اما اگر به اندازه کافی روی موضع تان پافشاری کنید آخر سر به مرادتان خواهید رسید؛ چراکه مدیران هم دوست ندارند برندشان درگیر پروژه های نیمه کاره باشد.
مطلب مرتبط: پنج گام موفقیت در کارآفرینی
شناسایی یک هدف مشخص
بی هدفی همیشه کار دست آدم می دهد. فرقی ندارد شما یک مولتی میلیاردر موفق باشید تا کارآفرینی که تازه همین دیروز از دانشکده فارغ التحصیل شده است. در هر صورت کار بدون هدف همیشه اوضاع تان را به هم خواهد ریخت. تاریخ کسب و کار پر از برندهایی است که بدون برنامه وارد کورس رقابت شده اند و امروز حتی اسمی هم از آنها باقی نمانده است. اگر دوست ندارید به جمع طولانی این کسب و کارها اضافه شوید، باید همیشه سرگرم یک هدف مشخص باشید، همین و بس.
کارهای نیمه تمام معمولا چیزی به اسم هدف دارند، اما به جز روی کاغذ هیچ جای دیگر نمی توان سراغی ازش گرفت. شما قرار نیست همینطور الکی یک هدفی برای خودتان تعیین کنید و بعد هم هیچ توجهی بدان نکنید. همانطور که در یک اتومبیل فراری هر پیچ و مهره یک وظیفه خاصی دارد، هدف شما هم باید نقشی اساسی در پیشبرد کارها ایفا کند، وگرنه کل مسیر را اشتباه طی کرده اید.
وقتی کار آدم هدف مشخصی داشته باشد، مسئولیت پذیری معنا پیدا می کند. خیلی ها فکر می کنند مسئولیت پذیری همینطوری از زیر بته به عمل آمده است. با این حال ما در روزنامه فرصت امروز ایده کاملا متفاوتی داریم. اگر قرار بود شما همیشه بدون دردسر کارتان را پیش ببرید، هیچ وقت مشکلی رو به روی تان قرار نمی گرفت. از آنجایی که در دنیای واقعی از این خبرها نیست، شما همیشه به یک سنسور دقیق برای جهت یابی نیاز خواهید داشت. این سنسور مهم هدف نهایی پروژه است. آیا هدف نهایی شما افزایش سود شرکت از نقطه A به نقطه B است؟ خب در این صورت باید برنامه تان را حول چنین هدفی طراحی کنید. وگرنه 100سال هم وقت داشته باشید، حتی نزدیک این هدف هم نخواهید شد.
اجرای قانون یک کار در آنِ واحد!
ربات های هوشمند برای خیلی از کارآفرینان نویدبخش دوره ای کاملا هیجان انگیز در عرصه کسب و کار هستند. همانطور که یک فیلم علمی- تخیلی آدرنالین خون را حسابی افزایش می دهد، ربات های هوشمند هم کارآفرینان را طوری سر کیف آورده اند که نگو و نپرس. اگر شما هم از آن دست کارآفرینانی هستید که فکر می کنند همه باید مثل ربات های هوشمند در آنِ واحد چندین کار را پیش ببرند، باید خواهش کنیم پای تان را محکم روی ترمز قرار دهید؛ چراکه با این دست فرمان حتما اتومبیل کسب و کارتان چپ خواهد کرد.
باور کنید یا نه، حتی ربات های فوق پیشرفته هم مقدار مشخصی رم (Ram) دارند. به زبان خودمانی، حتی این ربات ها هم نمی توانند کلی کار به صورت همزمان انجام دهند. بنابراین چرا از آدم ها انتظار دارید بدون اینکه صدای شان دربیاید، کوهی از پروژه ها را روی دوش شان بکشند؟
ما در روزنامه فرصت امروز همیشه یک قانون بی نهایت ساده و خودمانی برای کارآفرینان داریم. وقتی شما مشغول رسیدگی به یک پروژه هستید دیگر نباید سرتان در حوزه های دیگر بچرخد. در عوض مثل دانشجوهای ممتاز باید فقط حواس تان را به کلاسی که دارید، بدهید. اینطوری شانس تان برای گرفتن نمره 20 در امتحان پایان ترم بی نهایت افزایش پیدا خواهد کرد.
مطلب مرتبط: موفقیت کارآفرینی
قبول دارم اجرای قانون یک کار در آنِ واحد خیلی راحت نیست. هرچه باشد آدم همیشه دوست دارد کارهای مختلف انجام داده و کیفش را ببرد. با این حال شما نباید خیلی خودتان را امیدوار کنید. کافی است نگاهی به سرنوشت کارآفرینان شکست خورده بیندازید تا حساب کار دست تان بیاید. اگر یادتان باشد اول مقاله گفتیم همه افتخارات دنیای کسب و کار متعلق به کسانی است که کارهای شان را تمام و کمال انجام می دهند. پس اگر فکر کرده اید با پروژه های متعدد و ناتمام اسم و رسمی برای خودتان به هم می زنید، سخت دراشتباهید.
هر کاری در این دنیا یک قلقی دارد. موفقیت کارآفرینی هم بدون قانون یک کار در آنِ واحد بیشتر شبیه شوخی بی مزه ای است که کمدین های آماتور انجام می دهند. پس یک بار برای همیشه دست از رویاپردازی های بی سر و ته برداشته و قبل از اینکه کارتان تمام نشده سراغ از این شاخه به آن شاخه پریدن نروید.
خداحافظی با کمالگرایی
کمالگرایی از آن دست وسواس هایی است که کارآفرینان را تا مرز شکست های سنگین پیش می برد. بی شک شما هم در بین دوستان تان کسانی را دیده اید که هر چقدر هم یک کار بی عیب باشد، بازهم دل شان به تحویلش رضایت نمی دهد. انگار که همیشه چیزی برای بهتر شدن وجود دارد و از همه عجیب تر اینکه آنها باید حتما آن عیب کوچک را رفع کنند. قبول دارم تحویل پروژه های درست و درمان وظیفه هر کسی است، اما راستش را بخواهید کار بی عیب در این دنیا وجود خارجی ندارد. حتی خودروهای لوکس رولز رویس هم همیشه کمی ایراد دارند. بنابراین شما نباید خیلی دنبال کمالگرایی باشید؛ چراکه این وسواس فکری خودش یکی از دلایل اصلی نیمه کاره ماندن پروژه است. ماجرا جالب شد، نه؟
فرمول ما برای رهایی از شر کمالگرایی بی نهایت ساده و البته کاربردی است. کافی است یک پروژه بزرگ را به بخش های کوچک تر تقسیم کرده و بعد هم روزانه یکی از آن بخش ها را جلو ببرید. یادتان باشد مسئولیت شما فقط و فقط کامل کردن کار یک بخش کوچک در طول روز است. اینطوری فرصت خیلی کمتری برای سختگیری بی دلیل درباره کیفیت کار خواهید داشت. دست آخر هم یک کار کم عیب و نقص تحویل مخاطب تان خواهید داد.
یادتان باشد کسی در بازار منتظر شما نخواهد ماند. بنابراین اگر پروژه تان بیش از اندازه طول بکشد، مشتریان و سرمایه گذارها مثل آب خوردن دورتان را خط خواهند کشید. آخرین کاری که شما اینجا باید انجام دهید، رها کردن پروژه ها بعد از انجام شان است. اگر بخواهید بیش از حد روی ریزه کاری ها متمرکز شوید، اوضاع تان خیلی زود به هم خواهد ریخت. پس هر وقت کارتان به سرانجام مناسب رسید، دیگر خیلی روی ریزه کاری ها متمرکز نشوید.
موفقیت تان را جشن بگیرید
موفقیت در دنیای کسب و کار همینطور ساده به دست نمی آید. یکی از دلایلی که کارآفرینان کارهای شان را نیمه کاره رها می کنند، عدم اطمینان از موفقیت نهایی است. البته در این بین بی تفاوتی همکاران یا مدیران نسبت به موفقیت هم مهم است. اگر قرار باشد شما بعد از ماه ها کار و تلاش با هیچ قدردانی از سوی دیگران رو به رو نشوید، مگر انگیزه ای هم برای آدم باقی می ماند؟
فرمول ما در این بخش مثل روز روشن است. شما باید هرچند وقت یک بار به خاطر موفقیت های تان جشن کوچکی برگزار کنید. حتی اگر یک کارآفرین مستقل هستید، این جشن باید هر طور شده برگزار شود. اینطوری احساس موفقیت را با گوشت و پوست تان حس خواهید کرد. یادتان باشد موفقیت در دنیای کسب و کار همیشه برای تان روی نمی دهد. پس دقیقا مثل ورزشکاری عمل کنید که در رقابت المپیک موفق به کسب مدال طلا شده است. قول می دهم دست آخر انگیزه تان برای رسیدگی به پروژه های نیمه تمام کلی بیشتر شود.
مطلب مرتبط: موفقیت در کارآفرینی با توصیه های کاربردی
منابع: