نحوه تعامل با مدیران سخت گیر

در کارگاه های آموزش رهبری، تمرینی دو قسمتی اجرا می شود که قسمت اول آن از گروه می خواهد تمام رفتارهای مدیران و رهبران ارشدی که برای شان احترام زیادی قائلند را شناسایی و ثبت کنند. نتیجه کار همواره تأمل برانگیز و حاوی نظراتی قابل پیش بینی از این دست است:

با دیگران با احترام رفتار می کنند، به گفته های شان عمل می کنند، نظرات و مربیگری سازنده ارائه می دهند، فرصت هایی برای رشد و پرورش فراهم می کنند، ذره بینی مدیریت نمی کنند و بسیاری رفتارهای مثبت دیگر.

تمرین به خوبی پیش می رود، آلبوم نمودارها پر و به دیوار زده می شوند و افراد داستان رهبران بزرگی را که به آنها در مسیرشان کمک کرده اند، با یکدیگر در میان می گذارند.

پس از پایان بحث درباره رهبران مؤثر، سؤال عوض و از تیم ها خواسته می شود رفتار مدیران و رهبرانی را توصیف و ثبت کنند که به نظرشان کارکردن برای آنها دشوار است. پس از چند لحظه، سطح انرژی اتاق همراه با سروصدای زیاد بالا می رود و می توان به معنای واقعی کلمه حرارت برآمده از نویسندگان و قلم های شان را حین تلاش برای ثبت توصیف های خود از مدیران و رهبران سختگیری که در حرفه خود با آنها برخورد کرده اند حس کرد.

به نظر می رسد همه ما در یک برهه زمانی خاص در حرفه خود برای یک مدیر سختگیر کار کرده ایم. شما نیز حتما یکی از آنها را می شناسید. چنین مدیری شخصیتی محکم و پرتوقع دارد که منحصرا به نتایج و آمار و ارقام توجه می کند و تمایلی به تصدیق یا بروز نشانه ای از توجه شخصی، تحت هیچ شرایطی از خود نشان نمی دهد.

این مدیر سختگیر همواره در حالت مخالفت و نارضایتی دائم کار می کند، اغلب رفتارهای مدیریت ذره بینی را از خود بروز می دهد و موجب افزایش تنش در فضای کار می شود.

نکته: من بین مدیر سختگیر و رئیس زورگو تفاوت قائلم. دومی بسیار بدزبان است، اما اولی فقط کمی مزاحم ما در انجام کارهای روزانه مان می شود. تمرکز ما در این جا بر مدیر سختگیر و نه زورگو است.

با اینکه کار کردن برای این آدم ها اصلا خوشایند نیست، اما همه ما با آنها برخورد داشته ایم و در بیشتر موارد مجبور شده ایم راهی برای بقا پیدا کنیم. پرسش و تمرکز ادامه این مقاله بر این مسئله است که وقتی برای یک مدیر سختگیر کار می کنیم، چگونه دوام بیاوریم و حتی پیشرفت کنیم؟

9 پیشنهاد برای این که در کنار مدیر سختگیرتان دوام بیاورید و موفق شوید:

1- صبوری یار قدرتمندی برای شماست. رفتارهای یک مدیر سختگیر، بعضی از بدترین رفتارهای خودمان را پیش چشم مان می آورد. با این که مقابله به مثل با رویکرد مدیر یا ابراز عصبانیت و ناراحتی از احساس قدرنشناسی مدیر از زحمات تان در موقعیت های خاص وسوسه کننده است، اما وقتی از کوره درمی روید، روش بهتر این است که جلوی زبان تان را بگیرید و برحسب سطح تنشی که دارید تا 10، 100، یا 1000 بشمارید. مدیران سختگیری که من با آنها مواجه شده ام، این نوع غلیان احساسات را از نشانه های عدم بلوغ یا حتی بی کفایتی فرد تلقی می کنند. با احساساتی شدن، هیزم در آتش وضعیت دشواری که دارید نریزید.

مطلب مرتبط: پیشنهادهایی برای مدیران سختگیر

2- بهانه ها و مشکلات تان را برای خودتان نگاه دارید. مدیران پرتوقع اغلب تک زبانه هستند. آنها فقط به یک زبان صحبت می کنند: زبان نتایج. مشکلات، بهانه ها یا موانع برای آنها اهمیتی ندارد. آنها از اعضای تیم خود نیز انتظار دارند با همین نگرش از میان مشکلات عبور کنند و به نتیجه برسند.

همه ما می دانیم گاه ممکن است مسئله ای «پیش بیاید»، اما نباید در چنین شرایطی از این مدیران انتظار هیچ نوع همدردی برای کمبودهای ناشی از شرایط بد داشته باشید. از نظر آنها آنچه اهمیت دارد تابلوی نتایج است، نه زحماتی که کشیده می شود.

3- از پیوستن به زنجیره شایعه پراکنی خودداری کنید. میدان بدگویی و شایعه پراکنی که در آن از رفتارهای مدیر سختگیر انتقاد می شود مهم ترین جایی ا ست که باید از آن دوری شود. هیچ شرایطی پیش نخواهد آمد که در آن بدگویی از مدیرتان بد جلوه نکند. همواره باید به یاد داشته باشید بدگویی و هویت بدگویان برای هر مدیری آشکار می شود.

4- ابتکار عمل را به دست بگیرید و ببینید محرک رفتار مدیرتان واقعا چیست. آیا قصد ترفیع رتبه دارد؟ آیا کارمندی قدیمی است که تمام زندگی اش را وقف مؤسسه کرده است؟ آیا حوزه شما زیر ذره بین مدیران ارشد است و نتیجه گیری برای بقا ضروری است؟

اگرچه بسیاری از مدیران به طور کلی یا در مواقعی، درباره دلایل و انگیزه های خود صحبت نمی کنند، این کار شماست که رمزشان را بگشایید. زمانی که از علایق و انگیزه های حقیقی مدیرتان آگاه شوید، می توانید برای شناسایی فرصت هایی جهت حمایت از آن انگیزه ها تلاش کنید.

5- در به عهده گرفتن کارهای دشوار داوطلب شوید. همواره مشکلات مزمن و بغرنجی وجود دارند که در میان فعالیت های مختلف یک سازمان، در وضعیت مبهمی قرار گرفته اند. تا جایی که حل این مسائل از دستورکار مدیرتان پشتیبانی می کند، خود را دخالت دهید و به سازمان دهی منابع لازم برای اصلاح نقایص بپردازید. اگرچه ممکن است مدیر به شکل زبانی از شما تشکر نکند، قطعا از این پس در نظر او ارزشمندتر جلوه خواهید کرد.

6- فکر نکنید قدرتان را نمی دانند. سختگیرترین مدیران به افرادی بها می دهند که بتوانند برای رسیدن به نتیجه روی شان حساب کنند. ممکن است قدرشناسی خود را نشان ندهند یا به زبان نیاورند، اما نباید تصور کنید سهم تان در کارها مهم تلقی نمی شود. فکرتان را مشغول تأیید گرفتن از دیگران نکنید، بلکه در عین کسب نتایج عالی، بر روی کارهایی تمرکز کنید که باعث یادگیری و رشدتان می شود.

7- در مقابل مدیریت ذره بینی از روانشناسی معکوس استفاده کنید. اگر مدیرتان هنوز هم نسبت به شما تردید دارد، سؤالاتی مطرح کنید تا بدانید او چطور در این حوزه تخصص کسب کرده است. برای مثال بپرسید: «روشن است که شما در این زمینه متخصص هستید. چطور این مهارت ها را به دست آورده اید؟ چرا معتقدید روش کارتان مؤثرترین روش است؟ چطور می توانم درباره سایر زمینه ها در گروه مان از شما بیشتر یاد بگیرم؟» سؤالات را با روش منحصر به خودتان در پرسش که متناسب با تخصص اوست بپرسید. اشتیاق خود را برای کار به عنوان دستیار او نشان دهید. ممکن است این کار مشکل باشد، اما بهتر از آن است که از سرک کشیدن های مداوم او در کارتان جوش بیاورید.

8- فکر نکنید مجبورید با مدیر خود دوست باشید. بسیاری از مدیران ترجیح می دهند در فاصله بسیار امنی از همکاران خود کار کنند. تلاش های ناخوانده شما جهت برقراری دوستی، فقط مدیرتان را خشمگین تر و اوضاع را وخیم تر می کند. جای دیگری به دنبال دوست برای خود بگردید.

9- به خاطر درس هایی که از او می آموزید، خالصانه سپاسگزاری کنید. تشکر و قدردانی از آدم های دقیق و ریزبین به آنها آرامش می دهد. اگر واقعا در جایگاه خود دانش جدیدی می آموزید، به خاطر فرصتی که به شما داده اند تشکر کنید. احتمالا خواهید دید کوه یخ احساسات مدیر کمی آب می شود.

حرف آخر

همه ما مجبوریم برای کسی کار کنیم و آن یک نفر گاهی پرتوقع و سختگیر ظاهر می شود. اگر کار و همکاران خود را دوست دارید، اجازه ندهید مدیر سختگیر دلسردتان کند. در عوض، طرز برخوردتان را تطبیق دهید، صبرتان را دو برابر کنید و بر فرصت مشارکت و رشد در فضایی تمرکز کنید که عملکرد در آن مهم ترین عامل است. شاید بی فایده به نظر برسد و ممکن است روش دلخواه تان نباشد، اما می تواند تجربه آموزنده قدرتمندی برای تان محسوب شود.