علی رضاقلی، جامعه شناس و پژوهشگر تاریخی و نویسنده دو کتاب معروف و پرفروش «جامعه شناسی نخبه کشی» و «جامعه شناسی خودکامگی» است. او به تعبیر فرشاد مومنی، از برجسته ترین پژوهشگرانی است که در طی نزدیک به دو دهه گذشته تمرکز ویژه ای بر صورت بندی مسئله توسعه و توسعه نیافتگی در ایران داشته و معتقد است که عقب ماندگی و توسعه نیافتگی ایران ریشه تاریخی دارد. از نظر او، نگرش تاریخی راهگشاترین مسیر برای تبیین مسائل توسعه و توسعه نیافتگی ایران است، اما از آنجا که دانش آموختگان علم اقتصاد در ایران هیچ شناختی از فرهنگ و تاریخ این سرزمین ندارند، بنابراین قادر به ارائه مدلی مناسب برای تحول اقتصادی نیستند.
به تعبیر رضاقلی «کسانی که از دانشکده های علوم انسانی به ویژه اقتصاد فارغ التحصیل می شوند معمولا راجع به ایران و مسائل تاریخی آن چیزی نمی خوانند؛ اینکه اوصاف اصلی ساختاری غیراقتصادی ایران کدام بوده و چه تاثیری بر عملکرد اقتصادی می گذاشته و اینکه آن خصایص چه تاثیری در وضع کنونی دارند، کمتر و شاید در حد صفر مطالعه می شود.»
رضاقلی در یک کلام، معتقد است که برای فهمیدن راز عملکرد تاریخی ضعیف اقتصاد ایران باید ویژگی های تاریخی آن را دریافت تا بتوان برای آن نسخه پیچید. در حقیقت، بدون توجه به نهادهای تاریخی اقتصادی ایران و ساختارهای غیراقتصادی که بر عملکرد اقتصاد تاثیر می گذارند کاری چشمگیر حتی در سطح نظری نمی توان برای اقتصاد ایران کرد. مسئله او این بوده و هست که چطور ویژگی های غیراقتصادی تاریخی جامعه بر عملکرد اقتصادی تاثیر می گذارند؛ اینکه نظام سیاسی چگونه بر نظام اقتصادی و عملکرد اقتصادی تاثیر می گذاشته و تاثیرپذیری عملکرد اقتصادی از نظام سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در تاریخ ایران چگونه بوده است.
رضاقلی در نخستین عصر پنجشنبه آذرماه امسال در موسسه «مطالعات دین و اقتصاد» به بررسی «تاثیر تاریخ بر گذار به توسعه» پرداخت و در پایان، با گریزی به مکتب نهادگرایی و اندیشه داگلاس نورث به تبیین این پرسش پرداخت که علل وقوع تحولات اقتصادی در جوامع مختلف چیست. در گزارش حاضر، با گریزی به اندیشه های علی رضاقلی، گزیده ای از سخنرانی او در این نشست آمده است.
محبوبیت دلالی در تاریخ ایران
اگر حسین راغفر در ریشه یابی تاریخی برتری تجارت زمین و مستغلات بر سرمایه گذاری صنعتی در اقتصاد ایران به کتاب «تامین مالی صنعتی در ایران» نوشته «ریچارد الیوت بندیک» استناد می کند و علت این مسئله را در آن می داند که زمین و مستغلات در تاریخ ایران در مقایسه با سرمایه گذاری صنعتی همواره آسیب کمتری از بی ثباتی سیاسی و اقتصادی دیده است، علی رضاقلی نیز در ریشه یابی تاریخی محبوبیت دلالی در اقتصاد ایران به ژان شاردن فرانسوی و آنچه او درباره علاقه ایرانی ها به دلالی به جای تولید گفته، ارجاع می دهد.
او در صفحه ۹۱ کتاب «جامعه شناسی نخبه کشی» به نقل از ژان شاردن آورده است که ایرانی ها کارهای سخت را دوست ندارند. علاقه دارند که کارنکرده درآمد داشته باشند و به همین خاطر دلالی را دوست دارند. همچنین در تاریخ بیهقی آمده است که ثروتی که به زمین وصل شده باشد، بزرگ ترین دشمن فرد است. به همین دلیل در ایران ثروت پنهان می شده و تلاش برای پیدا کردن گنج های پنهان هنوز هم در جامعه ایران شایع است.
مقایسه تجربه تاریخی ایران و ژاپن
رضاقلی در نشست «تاثیر تاریخ بر گذار به توسعه» در تشریح ریشه های تاریخی توسعه نیافتگی ایران به ماجرای سماورسازی در دوره میرزا تقی خان امیرکبیر اشاره کرد و گفت که اگر امروز ما با بسیاری از مشکلات از جمله میل به دلالی در ایرانیان روبه رو هستیم یا صنایع مان رشد نکرده، ریشه در هویت تاریخی ما دارد.
به گفته او، میرزاتقی خان به فردی متخصص و صنعتگر در بازار اصفهان 70تومان وام می دهد تا کارخانه سماورسازی راه بیندازد و سماوری بسازد که از سماور روسی مرغوب تر باشد. آن صنعتگر با وامی که دریافت کرده بود نخستین خط تولید سماورسازی در ایران را راه اندازی می کند، اما مدتی بعد میرزا تقی خان کشته می شود و حاکم اصفهان تغییر می کند و حاکم جدید 70تومان وام را از صنعتگر بازخواست می کند. بنابراین او مجبور می شود تا کارخانه و همه اموال خود را بفروشد تا بتواند وام را پس دهد، ولی بیشتر از 40 تومان نمی تواند فراهم کند و در نهایت حاکم دستور می دهد تا فرد صنعتگر را در بازار اصفهان کتک بزنند تا آنهایی که او را به امیرکبیر معرفی کرده اند، باقی پول را فراهم کنند. در نتیجه آنقدر این جوان صنعتگر در بازار کتک می خورد که دو چشمش نابینا می شود و در نهایت به گدایی و دریوزگی می افتد.
رضاقلی این مثال تاریخی را با تجربه «ماتسوشیتا» کارآفرین ژاپنی مقایسه کرد و ادامه داد: «ماتسوشیتا» در کتاب «نه برای لقمه ای نان» تجربه سال ها کار مدیریتی اش را شرح داده است. مقایسه زندگی این صنعتگر ژاپنی با صنعتگر اصفهانی دوره امیرکبیر به ما می گوید که چرا با اینکه ایران و ژاپن همزمان به سمت صنعتی شدن پیش رفتند، اما ژاپن به توسعه دست یافت و ایران نه!
با این همه رضاقلی چندان ناامید و نگران نیست و معتقد است که 175 کشور در جهان و نزدیک به 85درصد جمعیت جهان، وضعیتی شبیه به ایران دارند. او همچنین در تشریح ریشه های تاریخی عقب ماندگی به ماجرای میرزا رضای کرمانی نیز اشاره کرد و گفت: نقل است که کامران میرزا، پسر ناصرالدین شاه ظلم زیادی به میرزا رضای کرمانی کرده بود و او برای آنکه انتقامش را بگیرد تصمیم گرفت که ناصرالدین شاه را در حرم شاه عبدالعظیم به قتل برساند. وقتی او ناصرالدین شاه را کشت و به زندان افتاد، رجال بسیاری از او استنطاق و بازجویی کردند. از میرزا رضا نقل است که در میان این استنطاق ها تنها یک نفر سوالی هوشمندانه از او پرسید و گفت: تو اگر ناصرالدین شاه را کشتی آیا جایگزین مناسبی مثل انوشیروان عادل برایش داشتی؟
3 پاشنه آشیل تاریخ ایران
رضاقلی در ادامه سخنانش به پاشنه های آشیل در تمدن ایران اشاره کرد و گفت : شکل نگرفتن توسعه در ایران چند مانع داشته است؛ نخست اینکه حکومت ها در ایران به سرعت تغییر می کردند. اگر این موضوع را به عنوان مثال با کشور روسیه مقایسه کنیم، می بینیم که رومانوف ها همزمان با سلسله صفویه در روسیه به قدرت رسیدند و در سال 1917 از قدرت کنار رفتند، اما به موازات حکومت رومانوف ها چند سلسله در ایران عوض شدند و همین موضوع به تنهایی هزینه های بسیاری را به تاریخ ایران تحمیل کرد؛ چنانچه تا حکومتی به قدرت می رسید و از مواهب شخصی قدرت بهره مند می شد و سپس به مسئله منافع ملی می رسید، حکومت عوض می شد و گروهی دیگر به سر کار می آمد.
به گفته رضاقلی، بررسی های تاریخی نشان می دهد که پاشنه آشیل دوم در ایران، دخالت نظامیان در اقتصاد بوده است که از گذشته های دور و حتی در اساطیر ایران ردپای آن وجود داشته و در دوره قاجار و در مقابله ایران با روس ها نیز قابل ردیابی است. همچنین پاشنه آشیل سوم نیز این بوده که همواره در ایران افرادی که وابستگی های ایدئولوژیک داشتند، به حکام نزدیک بودند و در بسیاری از موارد در تصمیمات سیاسی و اقتصادی کلان تاثیر می گذاشتند.
اقتصاد غارتی در تاریخ ایران
رضاقلی در پایان این نشست به کتاب «فهم فرآیند تحول اقتصادی» اثر «داگلاس نورث» اشاره کرد و آن را برای بررسی مسئله توسعه نیافتگی ایران بسیار راهگشا و موثر دانست. در حقیقت، رضاقلی از پیروان مکتب نهادگرایی در اقتصاد ایران است و معتقد است که نظریه نورث از میان تمام تئوری ها و نظریاتی که درباره جامعه شناسی و اقتصاد ایران دیده و خوانده، بیشتر به واقعیت جامعه ایران نزدیک است و قدرت پاسخگویی دقیق تری به سوالات و پرسش های مسئله ایران دارد.
او همانند دیگر اقتصاددانان نهادگرا معتقد است که اقتصاد ایران یک اقتصاد رقابتی به مفهوم دقیق کلمه و به معنایی که اقتصاددانان نئوکلاسیک درباره آن صحبت می کنند، نیست؛ نه آن نهاد بازار هست و نه آن حقوق مالکیت و نه آن اصل رقابت و. . . بلکه آن چیزی است که او به صورت تلطیف یافته به آن «اقتصاد غارتی» می گوید؛ صورتی دیگر از آنچه فرشاد مومنی به آن «اقتصاد رانتی» نام می دهد و حسین راغفر از آن تعبیر به «سرمایه داری رفاقتی» می کند.
رضاقلی تعبیر «اقتصاد غارتی» را در خلأ و نبود حقوق مالکیت در تاریخ ایران به کار می برد. او براساس اندیشه نورث معتقد است که نظم موجود در تاریخ ایران، نظمی شکننده بوده و ویژگی اصلی این نظم شکننده نیز عدم کارایی حقوق مالکیت بوده است؛ چنانچه حقوق مالکیت به شکل تاریخی در ایران به هیچ وجه محترم نبوده است و ما در داستان های تاریخی از جمله در تاریخ بیهقی به عینه می بینیم که غارت انگار در تاریخ ایران در مواقعی امری عادی بوده است.
به گفته رضاقلی، نورث در این کتاب همانند سایر آثار خود به دنبال دغدغه همیشگی اش یعنی علل بسط یا توقف تحولات اقتصادی در جوامع مختلف است. نورث علت وقوع تحول اقتصادی در جامعه را نبود اطمینان از جامعه پیرامونی می داند که ویژگی زندگی های انسان امروزی است، اما این عدم اطمینان نسبت به محیط پیرامونی در کشوری نظیر ایران با نوعی هرج و مرج در سامانه های اقتصادی همراه بوده است. به بیان دیگر، این عدم اطمینان و بی نظمی، مخل حقوق مالکیت و در واقع، مختل کننده فعالیت های اقتصادی به ویژه تولید است. به همین دلیل، مقاومت نهادهای سنتی در ایران در برابر هرگونه تحول و از جمله تحولات اقتصادی بسیار بالاست و تا زمانی که این گونه هرج و مرج ها سامان نگیرد، فرآیند تحول اقتصادی در ایران شروع نمی شود.
ارتباط با نویسنده:ivankaramazof@yahoo.com