دکتر پیتر دیاماندیس توسط مجله فورچن به عنوان یکی از 50 رهبر برتر جهان انتخاب شده است. در زمینه نوآوری، دیاماندیس رئیس و مدیرعامل بنیادی است که بیشتر برای پروازهای خصوصی شناخته شده، که در طراحی و اجرای مسابقات جهانی در مقیاس بزرگ برای حل شکست های بازار در جهان پیشتاز است.
پیتر دو بار مهمان پادکست سایت من بوده (یک بار با تونی رابینز و بار دیگر به صورت انفرادی)، و در این پست مهمان، اطلاعاتی را که قبلا هرگز درباره آن صحبت نکرده بود، به اشتراک می گذارد.
پیتر می داند که چگونه فکر کند و بزرگ بازی کند و او می تواند به شما نشان دهد که چگونه این کار را انجام دهید که لذت ببرید.
طی آن 10 سال، تعدادی از درس های «رفتن» را ضبط کردم که یاد گرفتم و بارها و بارها از آنها برای کمک به موفقیتم استفاده کردم. در مجموع، فهرستی از 28 مورد از آن درس ها را به دست آوردم که به «قوانین پیتر» معروف شده اند.
اما 9 مورد از آنها مورد علاقه من هستند و در این پست، آنها را تشریح می کنم و موارد کلیدی را به تفصیل شرح می دهم. اگر می خواهید در مورد همه درس ها بیاموزید، آنها در کتاب «چگونه سفینه فضایی بسازیم» نوشته جولیان گاتری، با پیش گفتار ریچارد برانسون و پس گفتار استیون هاوکینگ برجسته شده اند.
مطلب مرتبط: 9 کتاب جدید در زمینه تجارت الکترونیک
یک چیز در داستان من بسیار مشخص است: طرز فکر مهم است این همه چیز است. ممکن است کلیشه ای باشد، اما چه فکر کنید که می توانید یا نمی توانید - خوب، حق با شماست.
طرز فکر شما از هر چیزی مهمتر است. حتی مهمتر از فناوری یا درآمد است. امیدوارم اینها دیدگاه شما را روشن کند و برای شما مفید باشد.
قانون شماره 1: وقتی حق انتخابی به شما داده می شود، هر دو را انتخاب کنید.
جامعه به ما می آموزد که وقتی انتخابی به شما داده می شود، باید یکی را انتخاب کنید، چرا؟ چرا باید انتخاب کنید؟
اما باید بپرسید چرا انتخاب کنید؟
در تمام دوران تحصیلات تکمیلی، به من می گفتند: «به مدرسه برو یا یک شرکت راه اندازی کن.»
برای من جواب هر دو بود. در واقع، من سه شرکت را در دوران تحصیلات تکمیلی راه اندازی کردم. استیو جابز همین کار را با اپل و پیکسار انجام داد. ایلان ماسک تسلا و اسپیس ایکس را اجرا می کند.
و برانسون، گروه ویرجین برانسون بیش از 300 شرکت ویرجین را راه اندازی کرده و هشت شرکت مختلف میلیارد دلاری در هشت صنعت مختلف ساخته است.
بنابراین، من شما را به چالش می کشم: وقتی کسی می گوید وانیل یا شکلات را انتخاب کنید، بگویید: «لطفا هر دو را می خورم». پروژه های متعدد منجر به موفقیت های متعدد می شود.
قانون شماره 2: «نه» به سادگی به معنای شروع دوباره در یک سطح بالاتر است.
وقتی کسی به درخواست شما «نه» می گوید، اغلب به این دلیل است که آن فرد قدرت گفتن «بله» را ندارد و تنها کسی که می تواند «بله» بگوید، فردی است که در بالای زنجیره غذایی قرار دارد.
این یکی از دلایلی است که 10 سال طول کشید تا شرکت تجاری را راه اندازی کنم. من مجبور شدم با کل بوروکراسی مبارزه کنم که اصرار داشت انجام عملیات پرواز در مقیاس بزرگ با گرانش صفر برای عموم امکان پذیر نیست، علی رغم این واقعیت که ناسا این کار را برای 40 سال انجام می داد. در نهایت، چون ریسک وجود داشت، هیچ یک از بوروکرات های سطح متوسط قدرت گفتن «بله» را نداشتند. در نهایت، درخواست من به مدیر زن شگفت انگیز که به من گفت: البته، شما باید بتوانید این کار را انجام دهید و تنها مسئله موجود، درک چگونگی انجام آن است.
قانون شماره 3: صبر یک فضیلت است، اما پایداری یک نعمت است.
اگر بخواهم قدرت شگفت انگیز خود را نام ببرم، آن استقامت خواهد بود، حتی زمانی که همه به من می گویند که این کار موفق نیست.
مهمترین موفقیت های من ۱۰ سال یا بیشتر از من برای پیاده سازی طول کشیده است. صبر بدون پشتکار چه فایده ای دارد؟ انجام هر کاری بزرگ و جسورانه در زندگی کار سختی است و یادگیری متداوم نکته اساسی برای موفقیت شما است. نام دیگر این قدرت شگفت انگیز «سختی» است. این اراده شما برای ادامه فشار دادن، تکرار کردن و برداشتن گام بعدی در مواجهه با سختی است.
به یاد داشته باشید که شکست تنها زمانی اجتناب ناپذیر است که تسلیم شوید.
مطلب مرتبط: جدیدترین کتاب های حوزه تجارت
قانون شماره 4: موارد قدیمی باید کنار گذاشته شود.
در این عصر فراوانی، که در آن می توانید به هر چیزی که نیاز دارید دسترسی داشته باشید، هر زمان که به آن نیاز داشتید. قانع نشوید. بهترین ها را بخواهید. قبلاً عرضه استعداد، فناوری یا گنج (یعنی پول) کمیاب بود. که دیگر اینطور نیست.
اگر کسی یا چیزی در سازمان شما یک چرخ جیرجیر است، به جای اینکه آنها را تحمل کنید یا آنها را چرب کنید، احتمالاً بهتر است فردی را پیدا کنید که با اخلاق، دیدگاه و طرز فکر تیم شما مطابقت داشته باشد. آیا ترجیح می دهید وقت خود را با بهترین بازیگران تان بگذرانید تا به آنها کمک کنید رشد کنند و حتی بهتر شوند یا با جیغ ترین چرخ های تان وقت بگذرانید تا با مشکلات آنها برخورد کنید؟
زمان شما به عنوان یک رهبر محدود است، از آن برای ایجاد یک تیم باورنکردنی استفاده کنید.
قانون شماره 5: بهترین راه برای پیش بینی آینده این است که خودتان آن را بسازید.
آینده نوشته نشده است. از پیش تعیین نشده است. این در نتیجه اقدامات ما، انتخاب هایی که می کنیم و ریسک هایی که می کنیم آشکار می شود.
این در واقع الگوی زندگی من است. من می خواستم آینده ای را پیش بینی کنم که در آن پروازهای فضایی تجاری خصوصی وجود داشته باشد، بنابراین آن را به به فضا پرتاب کردم. پرواز فضایی خصوصی به سادگی وجود نداشت.
در نهایت، آیا این دقیقاً معنای کارآفرین بودن نیست؟ یک کارآفرین به وضوح آینده را تصور می کند و چنان شیفته آن می شود که افکار خود را به واقعیت تبدیل می کند و آینده ای را که می خواهد به وجود می آورد.
قانون شماره 6: نظر متخصص حرف آخر نیست.
در سال 1714، هنگامی که هیأت طول جغرافیایی (متشکل از بزرگترین ستاره شناسان سلطنتی جهان) ساعت کاری ساخته شده توسط ساعت ساز جان هریسون را دید که تمام الزامات جایزه طول جغرافیایی را برآورده می کند، آنها از پرداخت کیف به او خودداری کردند زیرا کاملا مطمئن بودند که چنین خواهد شد. توسط یک ستاره شناس برنده شد.
در یک چرخش نسبتاً انحرافی، یک متخصص به طور گسترده انگیزه ای برای ترویج راه حل رادیکال و مخرب شخص دیگری ندارد. این به این دلیل است که اختراعات جدیدی که منجر به تغییرات عمده می شوند، باعث تغییری می شوند که در آن «متخصصان» می توانند به «از کار افتاده» تبدیل شوند.
بنابراین برخی از متخصصان الهام گرفته و متعهد هستند که چیزها را دقیقاً همانطور که هستند نگه دارند. به همین دلیل مهم است که همیشه به آنچه می توان انجام داد فکر کرد.
مطلب مرتبط: جدیدترین کتاب های حوزه تجارت الکترونیک
قانون شماره 7: بیشتر پیشرفت ها به عنوان یک ایده دیوانه کننده شروع می شوند.
من برای اولین بار تغییری از این مفهوم را از زبان برت روتان شنیدم، مردی که وسیله پرتاب درخشانی که برنده جایزه 10 میلیون دلاری شد را طراحی کرد و ساخت.
همانطور که روتان آن را برای من توضیح داد - همانطور که در چگونه یک سفینه فضایی بسازیم توضیح داده شد - یک پیشرفت تدریجی کوچک، پیشرفتی محسوب نمی شود.
به عنوان مثال، رایانه ای که 50 درصد سریع تر از مدل سال گذشته باشد، قابل پیش بینی و انتظار است، اما رفتن از رایانه های مبتنی بر لوله های خلأ به محاسبات مبتنی بر ویفرهای سیلیکونی یک پیشرفت بزرگ است.
بنابراین سوال من از شما این است: در کجای سازمان خود اجازه می دهید ایده های احمقانه آزمایش و آزمایش شوند؟ چگونه فضایی را برای خود ایجاد می کنید تا ایده های دیوانه کننده را تصور کنید و آنها را آزمایش کنید؟
اگر این کار را امتحان نکنید - اگر در معرض خطر هستید و از گام های مطمئن و اثبات شده پیروی می کنید - در نهایت درگیر پیشرفت تدریجی هستید، نه پیشرفت ها.
یک چیز دیگر: برت روتان همچنین دوست دارد بگوید در جایی که دیگران چیزهای بیهوده می بینند پیشرفت هایی پیدا می کند. جای تعجب نیست که او شش هواپیمای بی نظیر در موزه هوا و فضای اسمیت سونین دارد.
قانون شماره 8: اگر آسان بود، قبلاً انجام شده بود.
انجام هر کاری بزرگ و جسورانه کار سختی است. رفتن به دنبال یک برد آسان و سریع یا به این معنی است که سعی نمی کنید دنیا را تغییر دهید یا اینکه تسلط کاذب بر واقعیت دارید.
با 5 میلیارد انسان متصل با دسترسی به خدمات وب گوگل و آمازون، می توانید انتظار داشته باشید که چیزهای ساده امتحان شده و بر آنها غلبه کرده اند.
اگر روی چیزی کار می کنید که واقعاً به حل آن اهمیت می دهید، انجام آن سخت است و هیچ کس دیگری را نمی بینید که تلاش می کند، این نشانه بسیار خوبی است که شما در مسیری برای حل چیزی مهم و ارزشمند است که دنبالش کنید.
از کار سخت نترسید آن را به عنوان معیاری برای اندازه آسانی و تاثیری که در جهان ایجاد می کنید جشن بگیرید.
قانون شماره 9: گرانبهاترین منبع دنیا یک ذهن پرشور است.
من اغلب از توانایی یک فرد برای تغییر جهان شگفت زده می شوم. به توماس ادیسون، هنری فورد، ایلان ماسک، لری پیج، ریچارد برانسون، مارتین لوتر کینگ و مهاتما گاندی فکر کنید. هر کدام بدون پول یا مزیت تکنولوژیکی، فقط با اشتیاق و پشتکار شروع کردند.
در نهایت، سه چیز هر چیزی را ممکن می سازد: مردم، فناوری و پول. اگر افراد مناسب و پول کافی در اختیار داشته باشید، می توانید فناوری ایجاد کنید - که به آن نوآوری می گویند. اگر افراد مناسب و فناوری مناسب داشته باشید، می توانید سرمایه جذب کنید - به این سرمایه گذاری خطرپذیر می گویند.
اما پول و فناوری به تنهایی، بدون اینکه ذهن مداوم و پرشور انسانی شما را به جلو سوق دهد، هرگز دنیا را تغییر نخواهد داد.
انجام یک کار بزرگ و جسورانه - پذیرفتن خطراتی که به نفع شماست و می تواند برای جامعه مفید باشد - به معنای غلبه بر موانع فوق العاده است. این بدان معناست که با تمام انرژی و تمرکز خود به یک چالش حمله کنید و بارها برای یک دهه یا بیشتر با انگیزه باقی بمانید. چنین اشتیاق و تعهد زمانی می تواند به وجود بیاید که از نظر عاطفی با تمام قلب و روح خود متعهد باشید و این سطح از تعهد تنها زمانی تحقق می یابد که هدف شما با انرژی عاطفی شدید تقویت شود.
هیچ چیز در زندگی شما قدرتمندتر از هدفی نیست که با کمال میل برای آن بمیرید، خواه خانواده تان باشد یا اعتقادی که برای وجود خود دارید.
مطلب مرتبط: همه آن چیزی که از کتاب قانون 10 برابر گرنت کاردون می توان آموخت
پیروی از این اشتیاق این است که چگونه دنیایی می سازید که ارزش زیستن داشته باشد، زندگی ای که شما را صبح از خواب بیدار می کند و هیجان زده می شوید.
به قلبت گوش کن و اجازه نده این رویاها نابود شوند.