آیا می دانید چرا عده ای، از داشتن مسئولیت فرار می کنند؟ یا چرا به خاطر رفتارهایی که دیگران با آنها دارند زود عصبانی می شوند؟ آیا تا به حال فکر کرده اید چرا غذا خوردن و ریز حرکات یک نفر برای عده ای آزار دهنده است؟ چرا برخی از افراد در مهمانی ها شرکت نمی کنند یا در جمع سکوت کرده و نظرات خود را بیان نمی کنند؟
80درصد دلخوری ها، بحث ها، سقوط و عدم رشد ما به این دلیل است که از خود و دیگران انتظار داریم کامل باشند. مخترع و نویسنده ای بزرگ را می شناسم که عمیق ترین مسائل را تحلیل می کند اما رنگ ماشین دوستش را که بارها در آن نشسته است به یاد نمی آورد.
انیشتین از مدرسه اخراج شد ولی روزی بزرگ ترین دانشمند جهان شد و گاهی او ساده ترین چیزها در خاطرش نمی ماند. این افراد تمرکزشان روی مسائل دیگری است و به چیزهایی که از نظر افراد دیگر بسیار ساده است توجهی ندارند.
کسانی که دیگران را قضاوت می کنند و از آنها انتظار کامل بودن دارند، از خود نیز انتظار کامل بودن دارند و اگر روزی کوچک ترین و عادی ترین اشتباه را انجام دهند ساعت ها خود را سرزنش می کنند و با توجه بیش از حد بر اشتباهات شان از هدف دورتر می شوند. این افراد در مهمانی شرکت نمی کنند چون لباس های شان آنطور که می خواهند هماهنگ نیست یا در جمع اظهارنظر نمی کنند زیرا فکر می کنند نظر دیگران بهتر از نظر آنهاست، حتی کاری را شروع نمی کنند چون فکر می کنند به اندازه کافی نمی دانند و مهارت ندارند. ابراز وجود نمی کنند زیرا می ترسند اشتباه کنند و می خواهند کامل به نظر برسند. غذا خوردن دیگران آزارشان می دهد چون نحوه غذا خوردن شان از نظر آنها درست نیست و انتظار دارند همه افراد با دیدگاه و نظر آنها کاملا هماهنگ باشند.
آیا از خود پرسیده اید چه کسی کامل است؟ و چند درصد افراد کامل هستند؟
توقع کامل بودن از خود، توقعی بیجاست که تنها مایه ضعف و بی حرکتی می شود و در نهایت موجب افسردگی خواهد شد.
چه قوانین و باید هایی را برای خود وضع کردید که در آن توقع کامل بودن از خود و دیگران را دارید؟