دوشنبه, ۳ دی(۱۰) ۱۴۰۳ / Mon, 23 Dec(12) 2024 /
           
فرصت امروز

آیا عشق تمام بچه ها به نوشتن داستان، داشتن تخیلات فوق العاده، کثیف شدن، نقاشی کردن، آهنگ ساختن، خلق کردن شخصیت های تازه، بازی در نمایش ها و کاردستی درست کردن اتفاقی است؟ چرا این توانایی های طبیعی مان را وارد بزرگسالی نمی کنیم؟ چرا طبیعت مجبورمان می کند که این استعداد ها را کنار بگذاریم؟ یادتان می آید بچه بودید و می خواستید بازی کنید؟ هیچ کس به شما نمی گفت که چگونه از تخیل تان استفاده کنید و کسی به شما یاد نمی داد چگونه خلاق باشید.

شما با لگوها بازی می کردید و تصور می کردید فضا نورد هستید. به خاطر خلاقیت ذاتی تان سوال هایی مثل چرا علف سبز است یا آیا آدم فضایی ها وجود دارند؟ می پرسیدید. بعد نوبت مدرسه، بدترین کابوس یک کودک می رسد. شما باید در محیطی کهنه دوام بیاورید. شما با قلدری مواجه می شوید، مسخره تان می کنند و با معلمی طرف هستید که می گوید دست از خیال پردازی بردار و در واقعیت زندگی کن. پس چه چیزی در مدرسه یاد گرفتید؟ یاد گرفتید که دست از سوال پرسیدن بکشید، همرنگ جماعت شوید و آموختید تنها یک جواب درست برای هر سوال وجود دارد. «چرا» هایی که همیشه می خواستید بپرسید هیچ وقت در امتحانات و برنامه های درسی تان نیست.

ما یاد می گیریم دانش آموز خوبی بودن یعنی عصا قورت داده بنشینیم و سرمان را به نشانه تایید تکان دهیم و دانش آموز بد بودن یعنی بخواهیم کارها را به شکلی متفاوت انجام دهیم. هشت سال پیش کن رابینسون درباره ایجاد تحول در زمینه آموزش سخنرانی کرد.

این سخنرانی باعث شد بسیاری از والدین فرزندان شان را از مدارس بیرون بیاورند که زمینه ساز بحث های داغی در میان متخصصان شد و ویدئوی این سخنرانی تنها در سایتted، 31 میلیون بازدید کننده داشته است. (در یوتیوب این رقم به 38 میلیون نفر می رسد.) رابینسون در حوزه خلاقیت و آموزش متخصص است و سرسختانه اعتقاد دارد در حال حاضر این دو مفهوم در کنار هم قرار نمی گیرند.

او در سخنرانی اش با شور اعلان می کند که تحصیلات باعث نابودی خلاقیت بچه ها می شود. تا پیش از قرن نوزدهم نظام آموزشی وجود نداشت و شکل گیری این نظام به خاطر ارضای نیازهای انقلاب صنعتی بود. به عقیده او در مدرسه شما از موضوعاتی که به آنها علاقه مند هستید دور می شوید زیرا «این تصور هست که با انجام کارهای مورد علاقه تان هیچ گاه شغلی پیدا نخواهید کرد.» بسیاری از افراد خلاق و با استعداد فکر می کنند هیچ استعدادی ندارند چون زمینه هایی که در آن استعداد داشته اند در مدرسه مهم نبوده و به سخره گرفته می شده است.

به عقیده رابینسون تمام بچه ها استعداد های عظیمی دارند و ما در نهایت با بی رحمی این استعداد ها را هدر می دهیم. پیکاسو گفته تمام بچه ها هنرمند به دنیا می آیند. اما مشکل آنجاست که در حین بزرگ شدن هنرمند نمی مانند. من به شدت معتقدم ما خلاق بزرگ نمی شویم بلکه بدون خلاقیت رشد می کنیم. ما در مدارس یاد می گیریم که خلاق نباشیم.

رابینسون معتقد است که جامعه تعریف بسیار محدودی از هوش دارد که تنها شامل توانایی درست خواندن و یادگیری ریاضی می شود و به بچه هایی که نمی توانند به درستی بخوانند یا بنویسند اما در زمینه های دیگر توانایی دارند برچسب بی استعداد بودن می زند. اگر به عنوان یک موجود بیگانه از زمین باز دید کنید به این نتیجه خواهید رسید که کل هدف سیستم عمومی آموزش در دنیا تولید اساتید دانشگاه است.

اساتید دانشگاه افرادی هستند که بالا ترین رتبه را دارند. سیستم آموزشی ما بر مبنای توانایی های آکادمیک شکل گرفته است. به طور خلاصه یعنی ما تحصیل می کنیم تا نیروی کار خوبی باشیم نه متفکرانی خلاق. ما به کودکان یاد می دهیم بخشی از سیستمی باشند که از اشتباه کردن می ترسند. اگر شما توانایی اشتباه کردن نداشته باشید هیچ نتیجه اصیلی به دست نخواهید آورد. بچه ها از اشتباه کردن نمی ترسند اگر چیزی را ندانند امتحانش می کنند. اما وقتی بالغ می شوند بیشتر این کودکان توانایی اشتباه کردن را از دست داده اند. آنها از اشتباه کردن می ترسند.

«رابینسون در بخش دیگری از نطقش می گوید: رشته هایی که در بازار کار موفق ترند بیشترین تقاضا را دارند. پس شما به آرامی در مدرسه از کارهایی که دوست داشته اید به خاطر اینکه در آینده برای تان شغل نمی شوند دور می شوید. وقتت را برای موسیقی نگذار تو که نمی خواهی موزیسین باشی چرا وقتت را صرف نقاشی می کنی؟ مگر نقاشی هم شد شغل؟» رابینسون اعتقاد دارد ما بعضی از دروس مانند ریاضی را از بعضی دیگر از دروس مانند رقص بزرگ تر کرده ایم و این قاتل خلاقیت است. 

«در همه جای دنیا در بالای هرم مواد آموزشی، ریاضی و زبان وجود دارد و بعد علوم انسانی و در آخر هنر و حتی در درس های هنر هم سلسله مراتب وجود دارد و هنر های فاخر و موسیقی بالا تر از تئاتر و رقص هستند. هیچ سیستم آموزشی در دنیا وجود ندارد که به همان پیوستگی که ریاضی را آموزش می دهند رقص را نیز یاد بدهد.چرا؟ احساس می کنم این مبحث مهم است. من معتقدم ریاضی مهم است، اما رقص نیز همان اهمیت را دارد. اگر به کودکان اجازه دهید همه اوقات می رقصند. همه ما می رقصیم.همه ما بدن داریم. «به عقیده او سیستم آموزشی آن قدر تأکیدش را روی مباحث آکادمیک می گذارد که همراه با بزرگ تر شدن دانش آموزان استعداد های ذاتی در موسیقی و هنر و بازیگری کنار گذاشته می شود.

بچه های پرتحرک با القابی مثل بیش فعال خطاب می شوند. یکی از تأثیر گذار ترین داستان هایی که رابینسون در این باره می گوید داستان رقصنده و طراح رقص معروف گیلیان لین است که بی قراری هایش و تحمل نکردن کلاس و تمرکز نداشتنش مادرش را نگران کرده بود. وقتی مادرش او را در دهه 70 پیش متخصصی برد به او گفته شد فرزندش مشکلی ندارد. او یک رقصنده بالفطره است.

باید به مدرسه رقص فرستاده شود. اما همان گونه که رابینسون به درستی اشاره می کند: «شاید یک پزشک دیگر برای او دارو تجویز می کرد و به او می گفت رفتار آرام تری داشته باشد.» چرخه نشستن در کلاس، حفظ کردن درس ها، امتحان دادن و نمره خوب گرفتن برای پیدا کردن شغل سال هاست که وجود دارد. افراد کمی جرات به چالش کشیدن آن را داشته اند. اما کسانی مانند انیستن والت دیزنی و برادران رایت که شهامت به چالش کشیدن وضع موجود را داشته اند مسیر تاریخ را عوض کرده اند. در 40 سال گذشته جمعیت زمین دوبرابر شده است.

ما بیشترین جمعیت روی کره زمین از ابتدای تاریخ هستیم و آمار رشد جمعیت هم با شتاب در حال افزایش است. در همین حال تکنولوژی شکل کار بازی تفکر احساس و ارتباط ما را تغییر داده است و انقلاب تکنولوژی تازه در ابتدای راهش است. نظام آموزشی برای چنین زمانه ای طراحی نشده است. تغییر آنها با بیشتر کردن معیار های سنتی کمکی به چالش های پیش رو نمی کند.

رابینسون در سخنرانی معروفش می گوید: «بنا بر گزارش یونسکو در 30 سال آینده در همه نقاط دنیا بیشترین فارغ التحصیل را از زمان شروع تاریخ خواهیم داشت. و به یک باره مدارک دانشگاهی هیچ ارزشی ندارند. این طور نیست؟ وقتی من دانشجو بودم اگر کسی مدرک داشت حتماً شغلی پیدا می کرد اما الان بچه هایی که مدرک تحصیلی دارند بر می گردند به خانه های شان تا با بازی های کامپیوتری وقت کشی کنند چون شغلی که قبلا مدرک لیسانس نیاز داشته الان فوق لیسانس می خواهد و شغل دیگری که فوق لیسانس می خواسته الان دکترا می خواهد. این تورم آموزشی است.» 

در قرن بیست و یکم دنیا دانش آموزانی می خواهد که بتوانند خلاقانه و منتقدانه بیندیشند. با پیشرفت تکنولوژی روبات هایی خواهیم داشت که کارهای اساسی را برای مان انجام می دهند. پرورش نسلی پر از مخترعان، موسیقی دانان، نقاشان و ریاضی دانانی که زندگی انسان را به مرحله ای جلوتر خواهند برد ماموریت مااست.

منبع : Trueactivist.com
برچسب ها : فرصت آزاد
لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/7UnWSXGR
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
سفارش سئو سایتقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانلوازم یدکی تویوتاتولید کننده پالت پلاستیکیهارد باکستالار ختمبهترین آزمون ساز آنلایننرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکیقرص لاغری پلاتینirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامگیفت کارت استیم اوکراینمحصول ارگانیکبهترین وکیل شیرازخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلقیمت ملک در قبرس شمالیچوب پلاستضد یخ پارس سهندخرید آیفون 15 پرو مکسمشاور مالیاتیقیمت تترمشاوره منابع انسانیخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختاکستریم VXدانلود آهنگ جدیدلمبهخرید جم فری فایرتخت خواب دو نفرهکابینت و کمد دیواری اقساطیکفپوش پی وی سیتماشای سریال زخم کاری 4تخت خوابخرید کتاب استخدامیقیمت کمد دیواریکاشت ابرو طبیعیپارتیشنتاسیس کلینیک زیباییریفرال مارکتینگ چیست؟ماشین ظرفشویی بوشکوچینگ چیستتور سنگاپور
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه