خودروی پرزرق و برق، ساعت مچی فانتزی، خانهای ویلایی در پاریس یا با چشماندازی به سوی اقیانوس و پرواز فرست کلاس به هر کجای دنیا. اینها تنها بخشی از آرزوهایی هستند که هر آدمی از مرور آنها در ذهنش سر ذوق میآید. زندگی یک کارآفرین میتواند به شیرینی تمام آرزوهای بالا باشد. توجه داشته باشید، زندگیاش نه رویاهایش!
این روزها با آمدن اینترنت همه میتوانند کسبوکار راه بیندازند اما حتی اینترنت هم نمیتواند یک اراده همیشگی و یک موفقیت پایدار برای آرزومندان پولدارشدن رقم بزند. اگر دوست دارید بدانید واقعا چقدر در مسیر ثروت ثابتقدم هستید، پرسشهای پیشرو را از خود بپرسید...
پرسش یک. آیا از اینکه بتوانم کارم را به بهترین نحو انجام دهم، اطمینان دارم؟
فوقالعاده بودن در هر موقعیت و جایگاهی که هستید، بسیار مهم است، اما داشتن «اطمینان» از فوقالعاده بودن از آن هم مهمتر است. کارآفرینان موفق تقریبا همگی به تواناییهای خود در ارائه محصولات و خدمات باکیفیت و نیز ایدههای عالی برای کسبوکار اطمینان دارند.
پرسش 2. نظر من درباره شبکهسازی و داشتن ارتباطات چیست؟
منظور از شبکهسازی و ایجاد ارتباطات تنها پخش کردن کارت ویزیت در نشستهای محلی و خصوصی و در میان دوستان نیست، هرچند این هم بخشی از شبکهسازی است. کارآفرینان دوست دارند راههای ارتباط گرفتن با دیگران را بدانند، حال چه برای خودشان و چه برای کمک به دیگران. ایجاد تونلهایی برای ارتباط با دیگران قطعا گام بزرگی در مسیر آغاز یک کسبوکار و البته ثروتسازی است.
پرسش 3. داشتن حقوق ثابت چقدر ضروری است؟
وقتی کسبوکاری آغاز میشود، داشتن حقوق ثابت تضمین شده نیست. کسانی که یک کسبوکار را آغاز میکنند کمربندهای خود را برای بیجیره و مواجب کار کردن، انجام کار به خاطر خود کار یا سر را جلوی دیگران بلندکردن سفت میکنند. نخستین و مهمترین دلیل این کار این است که به ایده یا محصول خود علاقه بسیار دارند. اگر به کاری که میخواهید انجام دهید علاقه نداشته باشید، کلاهتان پس معرکه است.