وقتی در رادیو تلویزیون مشغول بهکار شدم هنوز سیستم مدرنیزه نشده بود. در طول چندین سال فعالیت سیستمها را به روز کردیم. من هم در آنجا مشغول شدم و حقوق بگیر رادیو تلویزیون ملی ایران بودم. در سال 1353 از رادیو تلویزیون بیرون آمدم و به کار عکاسی صنعتی پرداختم. در آن زمان در امور موزهها فعال بودم.
عکاسیهای انجام گرفته از موزه فرش، موزه رضا عباسی، موزه هنرهای معاصر و چندین موزه دیگر در سابقه کاری من است. علاوه بر اینها مجموعه کتابهای عکس در مورد معماری و ایرانگردی از جمله معماری معاصر و گذری بر چهارمحال و بختیاری را منتشر کردم. دستمزدهای آن دوران در مقایسه با الان خیلی زیاد بود. در دورانی هم وضعیت کسب و کار در حوزه عکاسی خوب بود، اما من وضعیت مناسبی نداشتم. بعد از این دوران هم فضای معماری متفاوت شده بود. چهرههای جدیدی وارد این حوزه شده بودند و برای اینکه خودشان را مطرح کنند میخواستند تا من کارهای عکاسیشان را انجام بدهم، اما خب! شرایط برای کار کردن مهیا نبود.
همین شد که با توجه به سوابقی که در عکاسی مد داشتم تصمیم گرفتم تا وارد حوزه عکاسی و فیلمبرداری عروسیها بشوم. نورپردازی و مدیریت این صنعت را خیلی خوب بلد بودم. کار گسترش پیدا کرد و افراد دیگری که تصویربردار تلویزیون بودند هم به ما اضافه شدند. تا حدود چهار سال این کار ادامه داشت.
اولین بار کارهایی مثل فیلمبرداری از سفره عقد و یا برپایی عروسی در باغ را من وارد این حرفه کردم، اما با تمام اینها اقتصاد عکاسی وابستگی زیادی به وضعیت مالی مردم دارد. شغل ما همزمان با بحران اقتصادی اولین حرفهای است که حذف میشود. با بهبود شرایط هم آخرین شغلی است که وضعیت خوبی پیدا میکند.
*عکاس