- الو
- بفرمایید
- آقای مسئول بخش؟
- خودم هستم، بفرمایید.
- حال شما خوبه؟ من مصوت هستم.
- ها، سرکار خانم مصوت، خانم آقای ساکت. در خدمتتون هستم.
- نخیر، آقای محترم من مصوت هستم. همسر آقای ساکت هستم ولی خودم مصوت هستم. از بخش کنترل کیفیت.
- .... خواهش میکنم. جسارت نکردم. از آشناییتون خوشوقتم. امرتونو بفرمایید.
- مهندس این بچههای بخش شما تو طراحی این قطعه یه چیزی رو از چپ به راست وصل کردن. این اشتباس.
- گمون نکنم، اجازه بدین نقشه رو باز کنم (نقشه روی صفحه باز میشود) این قطعه اینوری رو میگین؟
- بله، بله این نباید اینجا استفاده میشد، این یه آپشن برای همین قطعهاس، برای اون منظور شما یک قطعه مستقل لازمه.
- اجازه بدین، اجازه بدین (مکث) فهمیدم. خیر سرکار خانم مصوت خلاف به عرضتون رسوندن.
- کسی به عرضم نرسونده آقای محترم، خودم بررسی کردم.
- خیله خب، حالا اجازه بدین. این قطعه استحضار دارید که از خارج میاد، فعلا هم به هزار به علاوه یک دلیل فقط میتونیم از همین شرکت خرید کنیم. اینم این ایرادو داره بهشونم اطلاع دادیم، نامه به زبون انگلیسی و تماس و هزار دردسر.
- بله خب میدونم باید انگلیسی بهشون بگین دیگه، ولی قبل از این حرفا شما اگر از یه قطعه مستقل استفاده میکردید این مشکل پیدا نمیکرد.
- آخه خانم مصوت قیمت بالاتر میرهها.
- خب بره آقا، من که نمیتونم جون مردمو سر قیمت به خطر بندازم.
- به جون مردم چکار داره خانوم جان...
- نخیر آقا من قبول نمیکنم.
- ببینین با رییس بخش هم صحبت کردم همون موقع، چارهای...
- خیر آقای محترم، همین که گفتم، من قبول نمیکنم. کارتونو درست انجام بدین.
- خانم مصوت یه لحظه عصبانی نشین، یه لحظه فقط.
- من عصبانی نیستم آقا، فقط میخوام به وظیفم عمل کنم.
- باشه باشه یه لحظه اجازه بدین. ببینین این مشکل تو پروژه قبلی هم مطرح شد، همینجوریم که میبینین عمل کردیم با هماهنگی رییس و بخش شما و بقیه. کارفرمام آخرش قبول کرد خب تو شرایط تحریم...
- ببینین اقای محترم، من اون موقع اینجا نبودم، محض اطلاعتون الان دوماهه که تو این شرکت فشل مشغولم، اگه بودم نمیذاشتم این افتضاحو تو پروژه قبلیام بار بیارین. تو شرکت قبلی که من بودم هم این مشکل پیش اومد امثال شمام میخواستن همینطور غیراصولی و خطرناک عمل کنن که من نذاشتم.
- آخه...
- اجازه بدین آقا، کارفرمام اگه قبول کنه من نمیکنم. روشن شد؟ بله؟
میبینید شما را به جان عزیزتان! هرچه من هیچی نمیگویم این خانم آقای ساکت تندتر میرود، الان میتوانم مثل یک آقای واقعی بگویم بله روشن شدم، اجازه بدهید با رییس صحبت کنم و این حرفها، از طرفی هم میشود حسابی از خجالتش دربیایم تا دیگر جرأت نکند با یک مدیر بخش اینطور حرف بزند. زیردست پیدا کرده؟ بیچاره آقای ساکت. اصلا این تازه از گرد راه رسیده کیست که با من اینطور صحبت میکند؟ چه حقی دارد؟ حالا چه کار کنم؟ بهتر است سعی کنم مراتب جوانمردی و آقایی را رعایت کنم و مثل یک جنتلمن قضیه را به بعد از صحبت با رییس و احیانا تشکیل یک ستاد بحران و بررسی مشکل محول کنم. آره این بهتر است. خیلی محترمانه و ملایم.
- ببینید خانم ساکت
- مصوت هستم آقا مصوت.
- حالا هرکی هستی خانم محترم. هی من هیچی نمیگم هی شما شلوغش میکنی، گرفتار شدیمها، یک مشت جوجه تازه از مدرسه دراومده رو فرستادن برای من کنترل کیفیت و اینجور قرتیبازیا، تو چه میدونی ما تو چه شرایطی هستیم خانم محترم؟ دارم میگم من هم با رییس بخش خودم، هم با رییس گردن شکسته بخش شما هماهنگ کردم این کارو کردم. به من چه که تو اون شرکت مسخره قبلیتون چکار میکردین؟ خیلی ناراحتین برین به رییس بخشتون بگین فلانی گفت نمیکنم، نمیکنم. یعنی چه. برای من هم کیفیت کیفیت راه انداختن. یکی میگه اینوری برو، یکی میگه اونوری برو. برو خانم، برو بگو بزرگترت بیاد. برو...
انگار تلفن قطع است.