گزارش جدید کارشناسان سازمان مدیریت نشان میدهد، در طول برنامه ششم توسعه ۳.۴میلیون نفر وارد بازار کار میشوند و نرخ مشارکت ۴۰.۵درصد خواهد شد، همچنین برای تحقق نرخ بیکاری ۹درصد باید سالانه ۸۵۸هزار شغل ایجاد شود که غیرقابل دستیابی است. به گزارش صدای اقتصاد، یکی از دغدغههای اصلی در برنامه ششم توسعه بالا بودن نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی و پیشبینی روند سریع افزایشی آن است؛ چنان که در شرایط فعلی نرخ بیکاری در کشور دورقمی بوده و معضل بیکاری جوانان نیز اهمیت آن را دوچندان کرده است.
علیرضا امینی مشاور امور اقتصاد کلان سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در میزگردی در موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی گزارشی که حاصل پژوهش و بررسی تیم کارشناسی متشکل از کارشناسان سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور است و لزوما بهمعنای موضع رسمی این سازمان نیست، ارائه کرد.
* هزینه بالای ایجاد فرصتهای شغلی برای دانش آموختگان دانشگاهی در مقایسه با نیروی کار ساده است، چرا که این گروه بهصورت عمده در مشاغل سرمایهبر جذب میشوند.
* اگر طی سالهای اخیر بهرغم ایجاد اشتغال ناچیز در اقتصاد، نرخ بیکاری افزایش نیافته بهدلیل کاهش فشار عرضه نیروی کار در نتیجه گسترش سریع دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، ناامیدی جوانان از پیدا کردن شغل (Discourage Effect) و خروج موقتی از بازار کار و ادامه تحصیل در دانشگاهها بهامید پیدا کردن شغل در آینده است.
*در طول برنامه ششم توسعه، تعداد ثبتنامشدگان در دانشگاهها، سالانه یکمیلیون و 266هزار نفر خواهد بود و بیش از 70درصد از سهم ثبتنامشدگان در دانشگاههای کشور در سطوح کارشناسی و کارشناسی ارشد هستند و همچنین سالانه 996هزار نفر از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند.
* متوسط سالانه عرضه نیروی کار حدود 680هزار نفر خواهد بود.
* براساس سناریوی واقعبینانهتر میان سه سناریوی محتمل، چنانچه حصول نرخ بیکاری 9درصد با نرخ مشارکت احتمالی 40.5 درصد، مورد نظر باشد، لازم است سالانه حدود 858هزار فرصت شغلی ایجاد شود.
*بالاترین رکورد ثبت فرصتهای خالص ایجاد اشتغال خالص مربوط به برنامه سوم و به میزان 623هزار نفر است.
*مطابق با برنامه اول توسعه، متوسط رشد سالانه در شاخص کل بهرهوری 4.6 متوسط رشد سالانه اقتصاد 2.7 و سهم بهرهوری کل عوامل تولید در رشد اقتصادی حدودا 64درصد بوده است.
* با توجه به ویژگی رشد اقتصادی مورد نظر سیاستهای کلی برنامه ششم مبنی بر رشد شتابان، پایدار و اشتغالزا و همچنین تاکید بر تعامل فعال با اقتصاد جهان، لزوم ایجاد تغییر ساختار در اقتصاد، میتوان از تجربه برنامه سوم استفاده کرد، چنانکه در این برنامه سهم بهرهوری کل عوامل تولید در رشد اقتصادی، میزانی حدود 28درصد را تجربه کرده و این در حالی اتفاق افتاده که متوسط رشد سالانه در شاخص کل بهرهوری 1.6 و متوسط رشد سالانه اقتصاد 5.8درصد بوده است.
* سهم شاخص بهرهوری کل در تامین رشد اقتصادی در شرایط کنونی، 44درصد است و باید سالانه رشد 3.5درصدی داشته باشد که با توجه به سوابق اقتصاد کشور امری دشوار به نظر میرسد.
* در الگوی اول باید متوسط رشد سالانه سرمایهگذاری به قیمت ثابت 1383، 16.5درصد باشد که با فرض متوسط تورم 11.2درصدی در این برنامه بهگونهای که در سال انتهایی برنامه تک رقمی شود، میزان سرمایهگذاری سالانه به قیمت جاری، حدود 805 هزارمیلیارد تومان خواهد بود.
* براساس برآوردها در دفتر امور اقتصاد کلان، اقتصاد ایران براساس منابع موجود میتواند 580 تا حداکثر 630 هزارمیلیارد تومان منابع تجهیز کند.
* با فرض سهم 35درصدی ارتقای بهرهوری در برنامه ششم و اشتغال 968هزار نفر تدوین شده، لازم است متوسط رشد سالانه سرمایهگذاری به قیمت ثابت 1383، حدود 20درصد باشد که به نظر قابل تحقق نیست، در نتیجه با توجه به ضرورت ارتقای بهرهوری و عدم اتلاف منابع به شیوه پیشین الگوی مردودی است.