مسئولان رده بالای شرکت باید همواره بر سطح دانش و استعداد کارکنانشان احاطه داشته باشند و در صورت لزوم و برای هدایت این ظرفیتها تصمیمات مقتضی را اتخاذ کنند.
ایده
واژه نوآوری نمایانگر یک حرکت خودجوش، غیرقابل پیشبینی و خارج از کنترل است. ادبیات نوآوری همیشه با داستانهایی مملو از اکتشافات ناگهانی و قهرمانان مستقلی که برای رسیدن به هدفشان سرسختانه تلاش میکنند همراه بوده است. آنطور که از این قبیل داستانها برمیآید مخترعان همواره در خفا مشغول به کار بوده و خلاف جهت آب حرکت میکردند. نخستین نمونه از این مخترعان آرت فلای و اپنس سیلور بودند. شیمیدانهایی که یکسری برچسب بهدرد نخور را به یک تجارت میلیارد دلاری بدل کردند.
در این موارد معمولا نوآوری مسیر خود را از پایین به بالا طی میکند و این فرآیند معمولا از آزمایشگاهها یا از بخش بازاریابی سرچشمه میگیرد و در این بین سطوح بالای مدیریتی نقشی ندارد. به هر صورت برای حصول اطمینان از هدایت این خلاقیتها در مسیر صحیح، نقش مدیریت و قدرت تصمیمگیری آن بسیار حیاتی است.
مدیران رده بالا تصمیمات مهم و تاثیرگذاری را برپایه اطلاعات و دانش خود باید اتخاذ کنند. بهترین مثل در این مورد توسعه تجاری کارتهای اعتباری است. در سال 1958 میلادی یک گروه تحقیقاتی در بانک امریکا که به آن دپارتمان تحقیق و توسعه ارائه خدمات به مشتریان گفته میشد، اقداماتی را در این خصوص انجام داد.
وظیفه این گروه تحقیقاتی خلق یک محصول قابل ارائه به مشتریان بود و آنها بدین وسیله نخستین کارت اعتباری را طراحی کردند. این محصول بعدها توسط هفت بانکدار دیگر در سیتی بانک تکمیل شد و موارد بسیار مهمی نظیر تخفیف برای خرید محصولات، محدودیت اعتبار و شرایط و ضوابطی به آن افزوده شد.
این توسعه در پاسخ به نیاز بازار رخ نمیدهد. بلکه دلیل ظهور و بروز آن این است که دست اندرکاران در تجارت بانکداری به خوبی از دانش و اطلاعاتشان استفاده کردند که شامل داشتن شناخت کافی از بازار، درک صحیح از مشتریان، بهرهگیری از اطلاعات و پیشبینیها در مورد بازار و تحولات اجتماعی، داشتن تجربه در مورد خدمات و ایدههای مشابه نظیر وامهای اقساطی و در نهایت آشنایی با تکنولوژی و اطلاع از آخرین دستاوردها در این زمینه است.
دوره خلاقیت و نوآوری در صنعت خدمات مالی و بانکی با اختراع دستگاههای خودپرداز و بانکداری اینترنتی ادامه یافت.
این نوع از نوآوری به شکل قابل توجهی با نوآوری از پایین به بالا متفاوت است.
پشتیبانی مدیران ارشد بسیار ضروری است، آنها یک واحد را راهاندازی میکنند و به گسترش ویژگیهای آن کمک میکنند و با اعمال حمایت مورد نیاز اجازه میدهند تا ایدههای مطرح شده ریشه زده و امکان رشد بیا بند.
نقش مدیران رده بالا در مراحل اولیه بسیار حساس و حیاتی است.
ایجاد شرایط مناسب و حمایتهای مستمر و افزایش انگیزه نشانگر اهمیت نقش آنها است.
اطلاعات و بهرهگیری از آن از جمله پر اهمیتترین بخش مبحث نوآوری از بالا به پایین است. احاطه کامل بر اطلاعات و دانش ضمنی بسیار ضروری است زیرا آنها موجبات آغاز فرآیند نوآوری را فراهم میکنند و در نهایت موجب دست یافتن به موفقیت و به ثمر رسیدن تلاشها میشوند.
آنچه باید در عمل انجام دهیم
مدیران ارشد را تشویق کنید تا بهطور مستقیم در فرآیند نوآوری حضور داشته باشند.
با برخورداری از توانایی سنجش بازار و استفاده از دانش و تجربه دیگر اعضای گروه بهتر میتوانید ایدههای خلاقانه را ارزیابی کنید.
به کارمندانتان فرصت دهید تا در مورد نوآوری و خلاقیت به بحث و تبادل نظر بپردازند و از این طریق به ایجاد فرهنگ نوآوری در میان آنها کمک کنید.