مردی از روی كاتالوگ، یك دوچرخه برای پسر خود سفارش داده بود. هنگامی كه دوچرخه را تحویل گرفت، متوجه شد كه قبل از استفاده از دوچرخه خودش باید چند قطعه آن را سوار كند. با كمك دفترچه راهنما تمام قطعات را دستهبندی كرد و در گاراژ كنار هم چید. با وجود اینكه بارها دفترچه راهنما را به دقت مطالعه كرد ولی موفق نشد كه قطعات دوچرخه را به درستی سوار كند.
متفكرانه به همسایهاش نگریست كه مشغول كوتاه كردن چمنهای حیاط منزل خود بود.
تصمیم گرفت از او كمك بخواهد كه در مسائل فنی بسیار ماهر بود. مرد همسایه كمی به قطعات دوچرخه نگاه كرد كه در گاراژ چیده شده بود، بعد با مهارت شروع به سوار كردن آن كرد بدون اینكه حتی یك بار به دفترچه راهنما نگاه كند. پس از مدت كوتاهی تمام قطعات به درستی سوار شدند. مرد گفت: واقعا عجیب است! چطور موفق شدید بدون خواندن دفترچه راهنما این كار را انجام دهید؟ مرد همسایه با كمی خجالت گفت: البته این موضوع را افراد معدودی میدانند، اما من خواندن و نوشتن بلد نیستم. بعد با حالتی سرشار از اعتماد به نفس، لبخندی زد و اضافه كرد: و آدمی كه نوشتن بلد نیست باید حداقل بتواند فكر كند.
اگرچه تنظیم و اجرای دستورالعملهای كاری برای انجام فعالیتها و اطمینان از كیفیت نتایج در سازمان ضروری است، اما لازم است مدیران شرایطی در سازمان فراهم كنند كه كاركنان به فلسفه و هدف وظایف و فعالیتهایشان فكر كرده و آنها را درك كنند. همچنین باید حدی از انعطاف در انجام فعالیتها برای كاركنان قائل شد تا زمینه بروز و رشد استعداد و خلاقیت آنان فراهم گردد. با این كارها، كاركنان وظایف خود را با انگیزه بیشتر دنبال میكنند و یافتهها و راهكارهای ابتكاری خود را در راستای اهداف سازمان به كار میگیرند.