تعرفه و نرخهای آن را میتوان قلب و کانون سیاستهای تجاری تلقی کرد، همانطور که نرخ بهره را باید هسته مرکزی و مرکز ثقل سیاستهای پولی دانست. مالیات و نرخهای آن و همچنین سازمان و تشکیلات مالیاتستان و نحوه برخورد با بنگاهها نیز بدون تردید قلب و محور سیاستهای مالی به حساب میآید.
در حالی که تا پیش از ظهور پولگرایان سیاستهای مالی بر سیاستهای پولی غلبه داشت و شاید به مرور زمان از اهمیت آن در مقایسه با سیاستهای پولی کاسته شده است، اما همچنان سیاستهای مالی را باید در پله اول تنظیم اقتصاد کلان در هر جامعهای دانست. مالیات از یک طرف تنظیمکننده مناسبات سیاسی میان دولتها و ملتها به حساب میآید و از سوی دیگر دخل و خرج خانوادهها، بنگاهها و سیاستهای حمایتی را نیز شکل میدهد.
به همین دلیل است که مشاهده میشود در مبارزات انتخاباتی کشورهای با درجه توسعهیافتگی اقتصادی بالا، احزابی که میخواهند دولت یا مجلس را در اختیار بگیرند بیشترین تلاش را برای آسانسازی دریافت مالیات و تشدید اخذ مالیات از گروههای بیشتر و گستردهتر کردن تور مالیاتی قرار میدهند و در مقابل وعده میدهند که نرخ دریافت مالیات درآمدهای خانوادهها و بنگاهها را در اندازهای قابل قبول تثبیت میکنند. دستگاه مالیاتستانی در ایران نیز باید در مسیر استفاده از کارآمدترین، بهرهورترین و مدرنترین روشهای اخذ مالیات به سمتی حرکت کند که بیشترین منافع مادی برای دولت و کمترین زحمت و هزینه برای بنگاههای شفاف را داشته باشد.
آنچه رئیس سازمان مالیاتی درباره شرایط دریافت مالیات و تخلفهای صورت پذیرفته از سوی مدیران برخی بنگاهها برای فرار از پرداخت مالیات انجام دادهاند مورد قبول همه فعالان اقتصادی است و تردیدی نیست که باید درباره آنها سختگیری شود. سازمان مالیاتستانی حق دارد و وظیفهاش این است که با روشهای مدرن همه راههای فرار از مالیات توسط فراریان را مسدود کند و حق دارد با قویترین نورافکنها همه تاریکیها و نقاط کور فرارکنندگان از مالیات را روشن کند و حق دولت را بگیرد، اما در مسیر احقاق حقوق دولت باید چند نکته را لحاظ کرد؛ نکته بسیار بااهمیت این است که در شرایط رکود سالهای اخیر و به ویژه رکود نسبی سال 1394 که به گمان کارشناسان رشد اقتصادی نزدیک به نیم درصد است و شمار قابل اعتنایی از بنگاهها با رکود فروش و سود مواجه بودهاند، نمیتوان آنها را با فشار تازهای مواجه کرد.
مدیران و صاحبان بنگاههایی که فعالیت شفاف و آشکار دارند و سابقه تخلف ندارند اما با بحران مواجه شدهاند باید از سوی دولت و سازمان مالیاتستان حمایت شده و از زیر فشار مقطعی بیرون آیند.
همانطور که دولت و سازمان امور مالیاتی حق دارند که از بنگاهها بخواهند در امر پرداخت مالیات شفاف عمل کنند، مالیاتدهندگان نیز حق دارند از این سازمان بخواهند که شفافیت داشته باشد، کارآمدیاش را افزایش دهد، مدیران ورزیده و با حسننیت برای مطالبه تربیت و دخل و خرج خود را نیز منظم کند. گستردهتر کردن تور مالیاتی و صید ماهیهای بزرگ که تا امروز در این تور گرفتار نشدهاند کاری است که سازمان امور مالیاتی باید انجام دهد و مطمئن باشد که در صورت کامیابی در این مسیر حمایت جامعه ایرانی را خواهد داشت.
استاد دانشگاه و قائممقام شورای گفتوگو