بازار، کسبوکار، سرمایهگذاری و درآمدزایی؛ اگر این چهار واژه یا چهار عبارت یا چهار اصطلاح را بهعنوان مهمترین اعضای دایره لغات بازار بدانیم و بخواهیم در مورد وضعیت فعلی این عناصر بنویسیم، چند پرسش ایجاد میشود؛ پرسشهایی مبنی بر اینکه اوضاع فعلی که تقریبا همه دستاندرکاران اقتصادی از آن مینالند، آغازش را مدیون چه تغییر و تحولاتی میدانند و چه مسائلی در میان بوده که مثلا بیش از یک میلیون بافنده کسبوکار خود را رها کنند، بسیاری از کارگاههای تولید فرش دستباف تعطیل شوند، بازار سراسر جنس قاچاق شود و هزار و یک مسئله دیگر.
این سؤالات را با رؤسای چند اتحادیه بهعنوان فعالان اصلی بازار در میان نهادهایم. پاسخها اما ریشه عمده مشکلات را در بدتصمیمیهای ریشهدار در هشتسال اخیر میدانند که دامنه این مشکلات به یکی دو سال اخیر هم رسیده و به این زودیها هم دست از گریبان بازار برنمیدارد. بنابراین بازار، کسبوکار، سرمایهگذاری و درآمدزایی در منگنه این مشکلاتی گرفتار شدهاند که برای از میان برداشتنشان به زمانی به اندازه پیدایششان نیاز است.
دیر بجنبیم، فرش دستباف از دست میرود
فرش و قالی همیشه یکی از مهمترین اقلام تولیدی ایران بوده و یک هنر – صنعت ناب و اصیل محسوب میشود. این تولید گرانبها و ارجمند طی سالیان اخیر با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو بوده و فعالان این حوزه در دورههای مختلف با محدودیتها و گرفتاریهای زیادی مواجه بودهاند.
اما چند سالی است که این نابسامانیها و سوءمدیریتها بیشتر شده و کار را برای شاغلان این حرفه هنری و میراث گرانقدر ملی سختتر از قبل کرده است. به طوری که بسیاری از فعالان این بخش از اقتصاد کشور دست از کار کشیدهاند و کسانی هم که باقی ماندهاند حال و روز مساعدی ندارند و کجدار و مریز به تولید و بافت نیمبند فرش و قالی ادامه میدهند. برای بررسی بیشتر در این زمینه با آقای عبدالله بهرامی، مدیرعامل اتحادیه سراسری تعاونی تولیدکنندگان فرش دستباف ایران به گفتوگو نشستهایم.
با سیاستهای غلط بازارهای فرش دستباف را از دست دادهایم
بهرامی در مورد وضعیت فعلی بازار و شرایط تولید و عرضه میگوید: طی سنوات گذشته مخصوصا در این چهار تا پنج سال اخیر تولید و عرضه فرش دستباف با کاهش شدید مواجه شده است. تا همین اواخر 15 تا 20درصد از تولید صرف برطرف کردن نیاز داخلی میشد و 80 تا 85درصد هم به صادرات اختصاص مییافت.
اما مشکلات دامنهدار باقی مانده از سالهای گذشته طی دو، سه سال بدترین شرایط را از لحاظ تولید و عرضه برای فرش دستباف رقم زده است. به طوری که حجم تولید 15درصدی داخل به 2 تا 3 درصد رسیده و بسیاری از فروشگاههای سنتی تعطیل شدهاند. در عرصه بینالمللی هم با از دست دادن بازارها و جایگاه جهانی مواجه شدهایم. البته این سیر نزولی برای دیروز و امروز نیست، این یک روند معکوس و عقبگردگونهای است که از سالهای قبل شروع شده بود و متاسفانه گوش هیچ کسی بدهکار نبود و سال به سال شرایط بدتر شد و یک سیکل معیوب شکل گرفت.
وی در ادامه میافزاید: صادرات انواع فرش دستباف در سال 94 با افت زیادی همراه بوده و این رکود و نابسامانی به سال 95 هم سرایت کرده است.
فرش از دست میرود
هیچ عاملی به اندازه یارانه کمر فرش دستباف ایران را خم نکرد چون عموم بافندگان را با چندصدهزار تومان از کار و کسب دور کرد تا دارهای قالیشان را جمع کنند و دلخوش به پولی باشند که در نهایت دردی از زندگیشان دوا نمیکند.
بهرامی ضمن تأیید این نکته اضافه میکند: علاوهبر این نکته باید اشاره کنم که فرش دستباف در تار وپود زمان در حال از بین رفتن است. عدم سرمایهگذاری برای زیرساخت فرش دستباف از مسائلی است که باعث از بین رفتن فرش دستباف شده است. الان هندیها جایگزین ما شدهاند و با کپیکاری از روی طرحهای ایرانی با قیمت کمتر در بازارهای جهانی حضور پیدا میکنند و از غفلت ما نهایت استفاده را میبرند.
عبدالله بهرامی در ادامه گفتوگو با «فرصت امروز»، درباره بازار فروش فرش دستباف در کشور گفت: یکی از دلایلی که فرش دستباف نمیخرند، این است که تصور میکنند قیمت فرش دستباف گران است. پس برای جبران آن سراغ نمونههای ماشینی میروند، با همان طرح و نقشه با قیمت بسیار کمتر.
وی فروش نامناسب و رکود را ناشی از هزینههای بالای تولید میداند و اضافه میکند: وقتی هزینههای تولید زیاد شود، حاشیه سود کم میشود و کار تولیدی دیگر صرفه اقتصادی ندارد و خیلیها کنار میکشند.
بهرامی به آمار فاجعهباری اشاره میکند و میگوید: تا قبل از سال 91 بیش از 2میلیون بافنده در کشور فعال بودند، اما از این تاریخ به بعد این آمار به 1/1میلیون نفر کاهش پیدا کرده است که 500هزار نفر از این تعداد هنوز بیمه نشدهاند و میتوان گفت توان تولیدی کشور در این زمینه به نصف کاهش پیدا کرده و نیمی از فعالان این صنعت ریشهدار کشور خانهنشین شدهاند.
وی با بیان اینکه فرش دستباف مزایای بسیاری دارد، اظهار کرد: متاسفانه تبلیغات درستی درباره فرش دستباف صورت نگرفته است. در بسیاری از تبلیغات تلویزیونی بهراحتی تبلیغات فرش ماشینی دیده میشود، اما هیچگونه تبلیغی درباره فرش دستباف نیست. متاسفانه بهراحتی بازار فرش دستباف را واگذار کردیم و بهدنبال بازارهای دیگر هستیم.
در خلال این سالها اتفاق ناخوشایند دیگری هم افتاد و آن هم راهاندازی مجتمعهای تجاری و مالها برای فروش فرش ماشینی بود که متاسفانه با تبلیغات رسانهای فراوانی هم همراه است. فرش دستباف را نمیتوان بهصورت متمرکز عرضه کرد. خریدوفروش فرش خودش یک فرهنگ است و با این قبیل کارها سنخیتی ندارد. هر کدام از این مراکز شیک و مدرن که ساخته میشود حدود 100 مغازهفرش فروشی جمع میشوند. اگر این روند فعلی ادامه پیدا کند تا دو سال آینده دیگر هیچ فروشگاه فرش سنتی نخواهیم داشت.
بافتههایی که آب میروند
بهرامی با بیان اینکه میزان فروش فرش دستباف در داخل کشور به کمتر از 5درصد رسیده است، ادامه داد: اینکه مصرفکنندهای بخواهد فرشی با تنوع رنگ بالا و میزان ابریشم زیاد را انتخاب کند، قیمت آن کمی بالاتر میرود، اما اگر بخواهیم صرفا یک فرش دستباف برای مصرف انتخاب کنیم، نیازی به خرید فرش با قیمت بالا نیست.
بهرامی از میزان تولید در گذشته و شرایط فعلی میگوید: در دهه 80 سالانه 6میلیون مترمربع تولید داشتیم که بخش اعظمی از آن صادر میشد، اما در شرایط کنونی در خوشبینانهترین حالت حجم تولید به زحمت به مرز 3میلیون مترمربع در سال میرسد که برای فروش و صادرات هم به مشکل خوردهایم. الان فرشهای زیادی بافته شده و در انبارها روی هم تلنبار شده است. فرش دستباف با وجود شعارهایی که داده میشود، واقعا دلسوز ندارد و بهصورت باری به هر جهت اداره میشود. هر چقدر ما تذکر دادیم هیچکس از مسئولان رده بالای حکومتی توجهی به خواستههای ما نکرد.
مدیرعامل تعاونی فرش دستباف کشور به دیگر مشکلات و چالشهای پیشروی تولید اشاره میکند؛ با توجه به وضعیت اقتصادی، فرش دیگر اولویت اصلی مردم در خرید نیست. هزینههای بالای تولید، قیمت تمام شده را بالا میبرد و کسی سراغ فرش دستباف نمیآید.
مشکل دیگر در قسمت عرضه این محصولات است. فروش، عرضه و بازاریابی فرش هنوز به شیوه سنتی است. هیچ گونه حمایتی هم صورت نمیگیرد، پس نتیجه همین میشود که هست. مسئله خیلی مهم دیگر مخارج زیاد تامین مواد اولیه است.
ظرف همین سه چهار سال اخیر قیمت مواد اولیه بین 300 تا 500درصد اضافه شد! ابریشمی که کیلویی 50هزار تومان خریداری میشد، یک مرتبه به 320هزار تومان رسید. هزینههایی مثل دستمزد، بیمه، حملونقل و سایر مخارج ریز و درشت دیگر تولید و فروش را پایین آورد. صادرات فرش در بدترین شرایط هیچوقت کمتر از 400میلیون دلار نمیشد. ولی سال 92 که بدترین سال برای بافندهها بود به زیر 300میلیون دلار رسید. ضمن اینکه بازارهای جهانی خود در آمریکا، روسیه، ژاپن و کشورهای اروپایی را هم به هندیها و افغانیها واگذار کردیم.
مدیرعامل اتحادیه سراسری تعاونی تولیدکنندگان فرش دستباف با بیان اینکه کل پشم کشور صادر میشود و پس از فرآوری به کشور بازمیگردد، میافزاید: عدم سرمایهگذاری برای زیرساخت فرش دستباف از مسائلی است که باعث از بین رفتن فرش دستباف در تاروپود زمان شده است.
وی تاکید میکنند: کشورهای دیگر با الگوبرداری از نقشهای اصیل ایرانی، فرشهایی مشابه فرشهای ایران تولید میکنند و محصولات خود را در بازارهای جهان با نام و برند فرش ایران به فروش میرسانند؛ اما ما قدر بازار داخلی را نمیدانیم.
بهرامی با تاکید بر ضرورت ایجاد شبکه تهیه و توزیع مواد اولیه گفت: برای زیرساخت فرش دستباف اقدامی نکردهایم. حدود 5درصد مصرف فرش در کشور دستباف و بقیه ماشینی است. بانکها میتوانند عامل مهمی برای تولید و فروش کالا باشند، یعنی اینکه تسهیلات مناسب را به تولیدکننده بدهند و پس از بافت، فرش را به اقساط طولانی مدت در طرحهای شبیه خرید کالاهای ایرانی به مشتری واگذار کنند.