وزیر صنعت که هفته قبل از زیر ضربات ناگهانی اما نه چندان محکم دوست قدیمی خود (اکبر ترکان) سالم بیرون آمد، در گفت وگویی دوستانه با یکی از اعضای اتاق بازرگانی از چند تصمیم کلیدی سخن گفت که برای شکوفایی تولید در کشور اتخاذ شده است. دقیقا شکوفایی آن چیزی که به اعتقاد گروهی از کارشناسان طراز اول کشور، مهم ترین موضوع و معضل اقتصادی کشور به شمار می رود.
به گفته وی، این تصمیمات در پی ایجاد درک مشترکی است که در مجموعه نظام و در بین مدیران و مسوولان ارشد کشور پدید آمده است.
احساس درد و درک مشترک درباره مهم ترین و اساسی ترین معضلات مدیریت و اقتصاد کشور به ویژه در بین تصمیم گیران کلان کشور، پدیده ای بس خوشایند و مبارک است. بنابراین بدون تردید هم دست به دعا برمی داریم و هم تلاش می کنیم تا این احساس امیدبخش و شادی آفرین مشترک، بیش از پیش وسعت و گسترش یابد تا برنامه ریزان و مدیران کشور در مقابله با غول های نیرومندی چون؛ رکود، بیکاری، تورم، بی آبی و... که هر یک به تنهایی قادرند دولت باشوکتی را به زمین بزنند یکی پس از دیگری فائق آیند.
بررسی اینکه کدام یک از این پدیده های دردافزا و مصیبت آفرین در اولویت هستند و مهم تر و اول از همه باید حل و رفع شوند، شاید بیهوده باشد. مهم این است که بفهمیم و درک کنیم تمامی این غول های بدترکیب و ناموزون و نامبارک، تجسم مجموعه ای نامقدس است که پیوندی عجیب، وسیع و شگفت آور دارند و فقط با نیروی اتحاد، هماهنگی و همدلی در رفتارها و روش های مسئولان ارشد نظام، زنجیر فولادی ارتباط دهنده آنها از هم می گسلد و همبستگی آنها از هم می پاشد.
تکرار می کنم، مهم نیست که کدام یک از عوامل را اصلی بدانیم و کدام را فرعی. مهم این است که تصمیمات همزمان در چند حوزه گوناگون، اما به هم پیوسته اتخاذ شود. چندنرخی بودن ارز معضل عظیم و عجیبی است، چنانکه نرخ سود بانکی یا تورم خانمان برانداز یا کاهش قدرت خرید مردم و... از جمله عوامل ویرانگر دیگری است که هر لحظه به مردم ایران، چنگ و دندان نشان می دهد.
مجموعه مواضع هشدارها و تصمیم ها نشان می دهد که دولتمردان، عواقب سیاسی و اجتماعی رکود، تورم و بیکاری را برای کشور بسیار خطرناک می دانند، به همین دلیل چند تصمیم کلیدی اتخاذ شده تا تولید در کشور شکوفا شود.
1- کاهش نرخ سود بانکی یکی از این تصمیم هاست.
2- سهم صنعت از اعتبارات نظام بانکی که اکنون 25درصد است به 40درصد برسد.
3- سهم صنعت ساختمان نیز از 12درصد در سال های گذشته به 5درصد فعلی رسیده که باید افزایش یابد.
4- تلاش برای افزایش سرمایه گذاری خارجی.
5- یکسان سازی نرخ ارز که موجب رونق کسب وکار می شود.
6- رفع تورم و از بین بردن رکود.
عجیب است. وزرای اقتصاد از جمله وزیر صنعت، معدن و تجارت معتقدند تا ارز تک نرخی نشود، عملا واردات علیه تولید ملی تشویق می شود و صادرات نیز مقرون به صرفه نمی شود، بنابراین هر چه زودتر باید ارز تک نرخی شود، اما اینکه چرا به رغم تمامی این تاکیدها و هشدارها سال های طولانی است که دولت ایران تصمیم قاطعی درباره نرخ ارز نگرفته و نمی گیرد، جای سوال دارد! ولی از آنجا که دولت تا حدودی انضباط مالی و پولی را حفظ و از استقراض از بانک مرکزی خودداری کرده و همزمان، انبارهای خالی به جا مانده از دولت قبلی را پر از کالاهای اساسی کرده، دست مریزاد دارد و شایسته تشویق است.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که وجود رکود در کشور، نشان از تولید بدون مشتری است.
بسیاری از انبارهای شرکت های بزرگ مملو از کالاست، اما این عرصه، مدتی است که با تقاضای مناسب پوشش داده نمی شود. برخلاف نظر وزیر محترم، مشکل اصلی در این زمینه، به گفته کارشناسان و اتاق بازرگانی عدم نقدینگی صنایع و تولیدکنندگان نیست، بلکه کمبود تقاضا در بازار است. به عبارت دیگر، این مردم هستند که قدرت نقدینگی خود را از دست داده اند و قادر به خرید کالاهای تولید شده نیستند. با این نگرش دو مسئله عمده وجود دارد؛ ابتدا باید قبول کنیم که هم جیب اکثریت ملت خالی است و هم کیف شان و در مرحله بعد باید به این نتیجه برسیم که چگونه هم جیب آنها را پر از پول کنیم و هم کیف آنان را.
اگر با این هدف جلو برویم، آنگاه شاید بتوانیم دست کم جیب مردم را از خلوتی نجات بدهیم، حال پر کردن کیف شان بماند برای بعد، در برنامه ای درازمدت! اگر عمری باقی باشد، در این زمینه باز هم سخن ناگفته داریم.
روزنامه نگار