در بازاریابی حرفهای، تاثیرگذاری مثبت در ایجاد، حفظ و گسترش ارتباطات افراد بسیار مهم است. بدون تاثیر حرفهای، تصویری ضعیف از خودمان نشان میدهیم، با رفتاری نسنجیده و غیرحرفهای به اعتبار خودمان آسیبی جدی وارد میکنیم. در این گرداب گسترده گیتی، باید به سرعت این مهارت را کسب کنیم تا در زندگی و کار حرفهایمان موفق شویم. در زندگی، خصوصا زندگی کاری، حرفهای و تجاری ما، تاثیرگذاری روی افراد بسیار حائز اهمیت است. اگر این تاثیرگذاری به خوبی و درست به کار گرفته شود، قطعا میتوانیم به موفقیتهای بیشماری دست یابیم، میتوانیم فرصتها، امکانات و تسهیلات بسیاری را به سمت و سوی خودمان، مذاکراتمان و حتی استراتژیهایی که برای بازاریابی خودمان، کالا یا خدماتمان طراحی کردهایم جذب کنیم.
در اینجا اصلا قصد نداریم با واژهها بازی کنیم، وقتی میگوییم به موفقیتهای بیشماری دست مییابیم، دقیقا روی «بیشمار» تاکید میشود، روی دستیابی به «فرصتها» تاکید میکنم. درباره تاثیرگذاری (مثبت) روی افراد، شما هم قطعا با این متن هم عقیدهاید که حرفهای ضد و نقیض بسیاری گفته یا نوشته شده است، اما آنچه مسلم است این است که هیچکس نتوانسته است اهمیت تاثیرگذاری را نادیده بگیرد. انسانها در ارتباط و تعامل و گفتوگوی دائم هستند، این ارتباطات با آگاهی از مهارت تاثیرگذاری، ایجاد میشوند و البته با استفاده از همین مهارت، تداوم و توسعه مییابند.
همانطور که میبینید، از تاثیرگذاری، بهعنوان یک مهارت یاد میکنم و این بدان معنی است که ما باید آن را یاد بگیریم، تمرین کنیم و بهکار بگیریم و وقتی بر آن تسلط یافتیم، آن را به دیگران نیز آموزش دهیم. ما با خوش قولی و سر وقت حضور یافتن در قرارهای کاریمان به طرف مقابل یا به افراد مقابل احترام میگذاریم و وقتی که ببینیم پس از 30 دقیقه طرف مقابلمان در بدترین حالت از راه میرسد، او باید بداند که در همان سه دقیقه نخست موجب انزجار ما شده است چه بخواهد چه نخواهد. ارتباط کاری و حرفهای بهوجود نمیآید و به همین سادگی آن فرد یا افراد دیگر ارتباطات و فرصتهای بسیاری را از دست میدهند. فردی که پشت تلفن در نخستین تماس تلفنیاش با فرد مقابل، روی اینترنت در نخستین نامه الکترونیکیاش، روی وبلاگش پس از نخستین دیدارش، فرد دیگری را یا فعالیتهایش را مورد تمسخر یا انتقاد قرار میدهد، در همان 30 ثانیه اول نشان میدهد که چه شخصیتی دارد و فرد مقابل او چارهای ندارد که در همان 30 ثانیه به سرعت از او و شیوه برخوردش منزجر شود.
اگر چه هیچ فرمول سادهای برای مراقبت و تاثیرگذاری و راضی نگه داشتن مشتریان وجود ندارد، ولی افسانه هم نیست. شركتی كه بخواهد بهصورت مطلوب و کاملا تاثیرگذار عمل کند و مشتریان را راضی نگه دارد نباید تنها با اقداماتی مانند، ایجاد واحدی برای رسیدگی به شكایتهای مشتریان، خوشرو بودن و خوش برخورد بودن، قانع شود. شركتهایی به بهترین نحو از عهده این كارها برمیآیند كه برای ارائه خدمات به مشتریان، استانداردهای بالایی تعیین میكنند و درصدد هستند با تلاشهای بسیار زیاد به این استانداردها دست یابند. خدمات استثنایی و با ارزش چیزی بیش از مجموعهای از سیاستها و اقداماتی است كه شركتها انجام میدهند و آنها عبارتند از دیدگاه همگانی بهعنوان جزء مهم فرهنگ عمومی شركت. در چنین شركتی هر كس به خود میبالد كه توانسته است خدمات شایسته و استثنایی به مشتریان ارائه كند.