در سالهای پایانیِ عمرِ دولتِ پیشین، در حوزههای مختلف وضعیت بهگونهای شکل گرفته بود که انگار در جامعه، زلزله یا جنگی ویرانگر رخ داده و امروز دوران هرجومرج پس از آن را تجربه میکنیم. به جرأت میتوان گفت حتی در سالهای ابتدایی پس از انقلاب و سالهای آغازین جنگ هشتساله همچنین هرج و مرجی وجود نداشت. هر روز تحریم تازهای بر تحریمهای پیشین افزوده میشد و هیچکس نگران عواقب آنها نبود. در حوزه اقتصاد داخلی هم تحت تاثیر تصمیمگیریهای غیرمنطقی و غیرکارشناسی، واحدهای تولیدی یکی پس از دیگری با بحران مواجه شده و بسیاری از آنها به تعطیلی کشیده شدند.
قیمتها بهخصوص در حیطه طلا و ارز لحظهای شده بود و دریای متلاطمی را میمانست که بسیاری را به کام کشید و البته امواجش برای ساحلنشینانی تنآسا، صیدهای غولپیکر به ارمغان آورد و یکشبه رهِ صدساله پیمودند. جالب اینجاست که کنترل اوضاع از دست دولتیان هم خارج شده بود و بعضا اشخاص، عوامل بیرون از کابینه را بهعنوان مسببِ به همریختگیها معرفی میکردند که در نوع خودش جالب و البته مضحک بود.
دوراندیشی معنای جدیدی یافته بود. پارامترها و متغیرهایی که باید در نظر گرفته میشد، از جنس دیگری شده بود. گاه موضع و سخن یک مسئول آنچنان شوکی به بازار وارد میکرد که همه چیز را به هم میریخت. حرفِ جلسات خصوصی دولت به بیرون درز میکرد و پیش از اعلام، عدهای که به هر صورت به آنها دسترسی پیدا میکردند، به منافع قابلتوجهی دست مییافتند.
در اواخر عمرِ دولت گذشته بود که عدهای به یکباره برای خرید زمین و ملک در مناطقی از آبادان به این شهرستان رفتند و در مدتزمان کوتاهی املاک مردمان این شهر را به نام خودشان سند زدند؛ نورچشمیهایی که از تغییراتی که به واسطه تصمیمات دولت در راه بود، خبردار شده بودند و از این نمد برای خودشان کلاهی دوختند. در مدتزمان بسیار کوتاهی املاک خریداریشدهشان ارزشی آنچنانی پیدا کرد و به سودهای آنچنانی رسیدند.
بنابراین اگر بگوییم اقتصاد ایران در شرایط کنونی، بیمار محتضری است که از آستانه مرگ برگشته است، بیراه نگفتهایم. به هر حال با مجموعه اقداماتی که با روی کار آمدن دولت یازدهم صورت گرفت، حال عمومی این پیکر رنجور رو به بهبود نهاده و علائمی از بهبود آشکار شده است. طبیعی است بازگرداندن کامل این بیمار محتضر، به زندگی معمول نیازمند مجموعه اقدامات مناسب و هماهنگ دیگری است که در راستای اقدامات گذشته، مفید باشد و مدتزمان مداوا و در نهایت بهبودی کامل را تسریع و تضمین کند.
مشکل اینجاست که در چنین شرایطی، طبیبان زیادی بر بالین این بیمار گرد آمدهاند و هر کدام اصرار دارند نسخه موردنظر خودشان را تجویز کنند و در همین مسیر، گاه صحبت از برطرف کردن زخمهای ناشی از تزریق دارو بر پوست او، از وضعیت نوسانی فشار خون، اهمیت بیشتری پیدا میکند و عجبا که اصرار دارند بهبود این زخمهای سطحی در اولویت قرار گیرد. از سوی دیگر، عدهای که در سالهای گذشته و مشخصا بر تمام سیاستهای دولتهای نهم و دهم با اغماض، چشم فروبسته بودند و هیچ نمیگفتند، امروز ملاک موفقیت دولت یازدهم را در بهبود آنی تمام خرابیها و نابسامانیهای گذشته ارزیابی میکنند و بر این موضع پای میفشارند که چرا نمیتوانید به آنچه وعده دادهاید عمل کنید. اینان از یاد بردهاند که فروریختن، آسان است و ساختن، دشوار و صدالبته نیازمند فرآیند زمانی معین و مشخص.
همه دیدیم که برطرف کردن تحریمهای گوناگونی که هر بار به دلایلی علیه ایران به تصویب رسیده و اجرایی شده بود، چقدر زمان، انرژی، کار کارشناسی شده و مذاکره لازم داشت و البته تا عادی شدن شرایط در حیطههای گوناگون، هنوز کارهای زیادی مانده که باید در دستور کار قرار گیرد. اما در هر صورت بعد از تایید برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، کشورهای زیادی برای حضور در ایران و برقراری رابطه اقتصادی - تجاری اعلام آمادگی کرده و هیاتهای زیادی از این کشورها در همین بازه زمانی کوتاه وارد ایران شدند و به رایزنی پرداختند.
این رفتوآمدهای اقتصادی قبل از هر چیز نشاندهنده تغییر وضعیت، نگاه و عادی شدن شرایط کشورمان است و باید آنها را به فال نیک گرفت. اما اینکه انتظار داشته باشیم صرف داغ شدن تنور این رفتوآمدها، همه مشکلات ما برطرف شوند، معقول و منطقی نیست، چراکه بیمار موردنظر ما تازه به بخش عمومی منتقل شده و هنوز نیازمند مراقبت و حوصله است.
چرا عدهای فکر میکنند میشود در سریعترین زمان ممکن وضعیت بیمار محتضری را بهبود بخشید و او را در وضعیت پیش از بیماریاش برگرداند؟ آیا در حوزه زیرساختها آمادگی پذیرش سرمایهگذاری خارجی داریم؟ آیا برای اصلاح قوانین دست و پا گیر مرتبط با حوزه کسبوکار و تولیدمان فکری کردهایم؟ آیا همه گروههای تصمیمگیر داخلی بر وضعیت خاص بیمارمان و لزوم در نظر گرفتن شرایط ویژهاش اتفاقنظر داریم که موانع سد راه بهبود او را تا جایی که ممکن است از میان برداریم؟
واقعیت این است: مادامی که همه جوانب امر را در نظر نگیریم، تحقق سرمایهگذاری خارجی و نتیجه دادن آن نیازمند تغییر پارادایم در همه سطوح حاکمیت و بهبود واقعی فضای کسبوکار است. اصلاح قوانین دست و پاگیر اولویتی است که نباید از آن غافل باشیم و این امر نیازمند همراهی و همدلی همهجانبه همه قوای تصمیمگیر کشور است؛ قوانینی که بعضا بهصورت کارشناسی حیات نیافتهاند.
ملاک تصویب قوانین، مفید بودن آنها و تسهیل امور مربوط به رشد و پیشرفت جامعه است و تنها در صورتی میتوانند مفید باشند که در فرآیند پیش از تصویب، مراحل کارشناسی را پشت سر بگذارند و همه جوانب امر در آنها دیده شود تا حتی در بلندمدت هم تاثیر آنها پیشبینی و تضمین شود. پس از آن است که باید این قوانین به دقت اجرایی شوند و امکانی برای سوءاستفاده از آنها وجود نداشته باشد. تنها در چنین شرایطی است که میتوان امید و انتظار داشت ساختارهای مستحکمی شکل بگیرد تا بر پایه آن، ثبات حاکم شود و براساس این ثبات سرمایهگذاری مناسب پا بگیرد و نتیجهبخش بودن آن تضمین شود.
بر این اساس، ضروری است اولا با درک صحیح شرایط موجود، رعایت همهجانبه این بیمار دچار شوک شده در دستور کار همگان قرار گیرد و در مرحله دوم مجموعه اقداماتی موردتوجه باشد که علاوه بر تسریع بهبودی، شرایطی مهیا کند که امکان تکرار شرایط گذشته را به صفر برساند و در یک پروسه و طول درمان منطقی و تخصصی، سلامت کامل را به او برگردانیم و تازه منتظر باشیم این پیکره بیمار کارایی طبیعی دوبارهاش را پیدا کند. صدالبته در صورت وجود اختلال در این فرآیند، امکان عود دوباره بیماری وجود دارد.
* استاد دانشگاه و رئیس اتاق خرمآباد