اگر تجربه مشاهده مسابقات ورزشی را داشته باشید، اغلب بازیکنان با نزدیکی به پایان وقت قانونی عملکرد حرفه ای را کنار می گذارند. این امر شامل تلاش برای همکاری احساسی با یکدیگر یا حتی اعمال تکی برای تغییر نتیجه است. شاید این امر در ابتدا عجیب به نظر برسد. بسیاری از افراد چنین واکنشی از سوی ورزشکاران را نوعی اتفاق نادر ارزیابی می کنند، با این حال در زندگی روزمره اتفاقات مشابه به طور وسیع روی می دهد. حوزه مدیریت کسب و کار یکی از محورهای اصلی رفتارهای احساسی در پی عدم کسب نتیجه مطلوب از برنامه هاست.
بدون شک برخی از برندها در مقاطع حساس با استفاده از عملکرد احساسی اعضای شان موفق به کسب نتایج مطلوب می شوند. نکته مهم در این میان شانس پایین برندها برای کسب چنین نتایجی است بنابراین کاربست چنین استراتژی همراه با شمار بالایی از هزینه ها و شکست های احتمالی خواهد بود.
شاید بسیاری از افراد احساسات یک بازیکن حرفه ای فوتبال یا مدیرعامل برندی بزرگ در بازه های زمانی حساس را درک نکنند. انتظار نسبت به رفتار منطقی در تمام شرایط بیش از اندازه ایدهآل است. من در بسیاری از لحظات زندگی حرفه ای ام در دنیای کسب و کار احساس بازیکنان فوتبال در دقایق پایانی مسابقه را داشته ام. این امر همراه با استرس و نگرانی بالا برای کسب نتیجه مناسب موجب رفتارهای غیرمنطقی و به شدت احساسی می شود.
اگر شما در حوزه کسب و کار یا مدیریت بحران دست به اقدامات احساسی بزنید، نتیجه کار فقط با خوش بینی محض مثبت از کار درمی آید بنابراین ما باید به دنبال راهکارهایی برای مدیریت بحران ها در عرصه کسب و کار بدون نیاز به استفاده از احساسات مان باشیم. بیشک این امر چالشبرانگیز محسوب می شود. حفظ خونسردی و تلاش برای اخذ تصمیمات براساس روندی منطقی تاثیر مطلوبی بر روی فرآیند فعالیت برندها دارد، اما به سختی در شرایط دشوار امکان پایبندی به چنین رویکردی فراهم خواهد بود.
مطلب مرتبط: مدیریت بحران در کسب و کارهای مختلف
هدف اصلی ما در این مقاله بررسی برخی از اقدامات مناسب در شرایط بحرانی برای عبور از وضعیت موردنظر است. ما فرض ناتوانی بسیاری از مدیران برای حفظ تمرکز در شرایط بحرانی را مدنظر قرار داده ایم. بر این اساس به هنگام مواجهه با بحران به جای تلاش برای تأمل عمیق به سرعت دست به اجرای توصیه های مورد بحث در ادامه مطلب بزنید.
توجه بیشتر به مشتریان فعلی برند
مدیریت بحران در کسب و کارهای مختلف ارتباط مستقیمی با حفظ مشتریان دارد. بسیاری از برندها در شرایط بحرانی فقط به دنبال حفظ سود پایدارشان هستند. نکته مهم در این میان تلاش برای حفظ المان هایی حتی مهم تر از سود مقطعی برند است. هر کسب و کار براساس میزان مشتریان ثابت اش ارزیابی می شود بنابراین ما باید توجه ویژه ای به مشتریان فعلی برندمان در زمان های بحرانی داشته باشیم. در غیر این صورت کسب و کارمان به شدت از فرآیند عبور از بحران آسیب خواهد دید.
براساس گزارش موسسه فوربس، تلاش برای حفظ مشتریان فعلی برند 25 برابر پرهزینه تر از جذب مشتریان تازه است. دلیل این امر تمایل بیشتر مشتریان ثابت یک برند برای خرید است. ما در مسیر جلب نظر مشتریان تازه باید هزینه قابل توجهی بر روی فرآیند بازاریابی و فروش انجام دهیم، با این حال مشتریان وفادار اغلب تمایل بالایی نسبت به خرید حتی بدون مشاهده کمپین های بازاریابی از سوی برند مورد علاقه شان دارند. یکی از نکات مهم در این میان توجه ویژه به انتظارات مشتریان فعلی برند است. وقتی شرایط بحرانی است، تمام افراد درگیر دنیای کسب و کار مشکلات خاص خود را خواهند داشت. اگر ما در چنین شرایطی فقط به فکر سود نهایی کسب و کارمان باشیم، امکان ادامه همکاری با مشتریان و بهره مندی از خریدهای مداوم شان را نخواهیم داشت.
اهمیت تمام بودجه
بسیاری از اقدامات اساسی برای مدیریت بحران نیازمند دسترسی به بودجه مناسب است. اغلب برندها در این زمینه با مشکلات عمیقی دست و پنجه نرم می کنند. اغلب ما در مقام مدیر یک برند حساسیت بالایی نسبت به خرج هزینه بیشتر در شرایط بحرانی داریم. مواجهه با چالش ها در عرصه کسب و کار همیشه نگرانی از ورشکستگی را به همراه دارد. این امر حتی در میان برندهای بزرگ نیز رایج است. نکته مهم در این میان تلاش برای برنامه ریزی برای تمام بودجه در دسترس است.
برخی از کسب و کارها در شرایط بحرانی اقدام به کاهش هزینه های غیرضروری می کنند. بهترین مثال در این میان کاهش حجم تبلیغات و طراحی کمپین های بازاریابی است. بدون شک بازاریابی در بازار کنونی کسب و کار دارای اهمیت بسیار زیادی است، اما در شرایط بحرانی باید از آن صرف نظر کرد. این اقدام امکان اختصاص بودجه به بخش های دیگر را فراهم می سازد.
استفاده از نوآوری های مختلف در زمینه کسب و کار اهمیت بسیار زیادی دارد. برخی از موفق ترین برندها شروع صعود به قله های برتر در بازارهای مختلف را از شرایط بحرانی شروع کرده اند. امروزه وقتی یک بحران در بازار کسب و کار ایجاد می شود، کارآفرینان باید به دنبال ارائه راهکارهای جایگزین باشند. این امر جایگاه آنها در نگاه مشتریان را به شدت ارتقا خواهد داد.
تمرکز بر روی اهداف کوتاه مدت
شرایط بحرانی نیازمند تمرکز بر روی اهدافی متفاوت از روند عادی کسب و کار است. بدون شک ما در شرایط عادی اهداف بلندمدت بسیار زیادی طراحی می کنیم، با این حال در شرایط بحرانی باید به طور موقت قید اهداف بلندمدت را زد. این نکته برای بسیاری از برندهای درگیر بران ویروس کرونا قابل توجه است. پیگیری فرآیند عادی کسب و کار در شرایط بحرانی هزینه های بسیار زیادی به همراه دارد. امروزه حتی برندهای بزرگ نیز در مواجهه با بحران کرونا اقدام به تغییر سیاست های جاری شان کرده اند.
مطلب مرتبط: برنامه ریزی در مدیریت بحران
هدف اصلی ما در این بخش ترغیب شما برای چشمپوشی کامل از اهداف بلندمدت کسب و کار نیست. نکته مهم در اینجا توقف مقطعی اهداف بلندمدت و جاگزینی آنها با اهداف کوتاهمدت است. چنین اهدافی باید معطوف به عبور از بحران در سریع تری حالت ممکن باشد. در غیر این صورت ما با شرایط دشواری مواجه خواهیم شد.
بدون تردید مدیریت بحران در کسب و کارهای مختلف امری پیچیده است. بسیاری از مدیران در چنین شرایطی تمرکزشان را از دست می دهند بنابراین نیاز به برنامه ای از قبل تدوین شده برای پیشبرد بهینه امور ضروری خواهد بود. هدف اصلی ما در این مقاله بررسی کوتاه سه جزء اساسی از یک برنامه مدیریت بحران بود.