شرایط مبتلا به بازار خودرو و افزایش قیمت و کاهش عرضه آن در بازار طی چند ماه گذشته باعث شد تا جامعه مصرفکننده در مرحله اول و اقتصاد کشور در مرحله بعد با مشکلات عدیدهای مواجه شود. نتیجه این موضوع علاوه بر بلاتکلیفی مردم، زمینه افزایش نارضایتیهای جامعه را هم فراهم کرد. در پی مشکلات ایجادشده؛ پس از کش و قوسهای فراوان سرانجام با حذف شورای رقابت از فرآیند، تعیین تکلیف قیمتگذاری خودروهای داخلی به سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان وزارت صنعت، معدن و تجارت واگذار شد و این وزارتخانه هم با بررسی سناریوهای مختلف و تشکیل جلسات متعدد کارشناسی نهایتاً اعلام کرد که قیمت خودروهای داخلی با شیوههای مختلفی از جمله عرضه با قیمت در حدود 5درصد کمتر از قیمت حاشیه بازار تعیین میشود و این موضوع رسماً مهر تاییدی بود بر افزایش سرسامآور قیمت خودرو.
آثار این تصمیم زمینههای لازم برای افزایش قیمت حوزههای مختلف را هم که تا حدودی در بلاتکلیفی به سر می برد با افزایش قیمت مواجه میکرد و این موضوع به واسطه جایگاه و نقش خودروسازی در اقتصاد ایران به واسطه شرایط خاص آن، تاثیرگذاری مستقیمی بر دیگر مولفههای اقتصادی دارد و میتواند شرایط تورمی جامعه را تا حدود غیرقابل انکاری تحت تاثیر قرار دهد.
نگاهی به صنعت خودروسازی در جهان نشان میدهد که این صنعت به عنوان یکی از صنایع مادر، مهم و محرک دیگر صنایع شناخته میشود و هرگونه حرکت این صنعت میتواند صنایع دیگر را نیز تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار دهد، بنابراین هرگونه تلاش در جهت حمایت و توسعه این صنعت در اصل تلاشی است که برای توسعه کل صنایع لذا باید این حمایت هدفمند، هوشمندانه با دیدی کلاننگر انجام شود.
سابقه حمایت از این صنعت به صورت جدی و سازماندهیشده بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دوران دولت سازندگی بر میگردد. از آن زمان دولتهای مختلف تلاش کردند تا ضمن پشتیبانی و سرمایهگذاری همهجانبه در این صنعت زمینههای توسعه کمی و کیفی آن را فراهم کنند؛ لذا در این راستا دولتها از هیچگونه حمایت و تلاشی برای موفقیت این صنعت فروگذاری نکردند؛ به طوری که این حجم از حمایت عملاً موجب خسارت به این صنعت گردید: اقداماتی از قبیل ایجاد انحصار در بازار خودرو، وضع تعرفههای حمایتی در واردات خودرو، ارائه حاملهای انرژی یارانهای، ارائه تسهیلات بانکی با شرایط خاص، تلاش در جهت تغییر ساختار این صنعت به شرکت خصولتی و. . . از جمله اقداماتی بود که از سوی دولتها برای حمایت از این صنعت انجام شد.
نگاهی قریب به 30 سال برنامهریزی و سرمایهگذاری دولتی برای حمایت از این صنعت نشان داد که این رفتار دولت آثار و تبعات غیرقابلانکاری داشته است. در برخی حوزه ها ورود غیرموثر و غیرکارشناسی دولت در این صنعت و حمایتهای غیرهدفمند، سنگ بنای عقبماندگی و وابستگی این صنعت را فراهم کرده است؛ موضوعی که تاکنون نیز استمرار یافته است. خروجی این اقدامات نتیجهای که عاید نموده این است که دخل و خرج خودروسازان متناسب طراحی نشده است. توسعه کمی عملاً به رشد و توسعه کیفی نینجامیده است و تولید آنها نیز رضایت مشتری و مصرفکننده را نیز فراهم نکرده است. مراجع نظارتی از منظر کیفی استانداردهای بسیاری از خودروهای تولیدی را در شرایط مطلوبی ارزیابی نمیکنند و در حوادث جادهای نیز تلفات ناشی از نقص فنی خودرو در کنار جادههای ناایمن و رانندگی نامناسب، جایگاه اول را در حوادث جادهای کشور رقم زده است که در این زمینه ارزیابی هزینههای داده شده و فایدههای عاید شده به شکل بسیار شگفتآوری زیانبار جلوه میکند. رانتهای ایجادشده از قبل این حمایتها نیز بر مشکلات افزوده است. این موضوع درحالی مطرح میشود که از مدت ها پیش اعلام شده بود که این صنعت در بسیاری از زمینهها به مرز خودکفایی رسیده است. ولی در شرایطی که زمزمههای بازگشت تحریم ها آغاز شد این صنعت جزو اولین بخش ها محسوب می شد که دچار بحران گردید. اگرچه بخشی از آن به واسطه قراردادها با شرکت های بین المللی قابل پیش بینی بود ولی بخش دیگر آن به خصوص موضوعات مرتبط با خودروهای با ماهیت ملی این موضوع غیر قابل پذیرش مینماید. نتیجه این رویداد برهم خوردن شرایط تعادلی در بازار بود. این موضوع در حالی انجام شد که بازار ارز به اوج نرسیده بود، ولی صنعت خودروسازی با اقدام تکراری توقف عرضه، شتاب در افزایش شرایط تورمی را رقم زد؛ مقولهای که در سالهای قبل نیز برای دولتها و مردم نتیجهای جز افزایش ناگهانی قیمت خودرو به شکل سرسامآوری نداشته بود.
این موضوع سرنوشت قیمت خودرو را از شورای رقابت سلب و در عمل به جاده مخصوص کرج و در اختیار خودروسازان قرار داد تا زمینه افزایشی مجدد را فراهم کنند. به هرحال نتیجه بازی موش و گربه قیمت خودرو طی چندماه گذشته وزارت صمت و سازمان حمایت را وادار کرد تا شرایط فعلی را برای قیمت خودرو پیشنهاد نمایند. اینکه این جریان تا چه میزان میتواند صنعت خودروسازی کشور را از مشکلات موجود نجات دهد در یک جمله میتوان گفت که این نسخه جدید نیز درمانی برای تسکین دردهای کهنه این صنعت نیست. واقعیت این است که دلسوزیهای مهربانتر از مادر مسئولین در حق صنعت خودروسازی باعث شده که این صنعت بسان یک طفل نابالغ باقی بماند و امکانی برای رشد و موفقیت نداشته باشد.
در حالی که براساس شاخصهای توسعهای در اقتصاد چهار شاخص مهم قیمت، کیفیت، خدمات پس از فروش و مشتریمداری از اصول مهم موفقیت هر بنگاه اقتصادی محسوب میشوند، اما این اصول به شکل مناسب و همزمان در این صنعت آنچنان که باید نهادینه نشده است و هر یک از این مقولهها در حد یک دغدغه باقی مانده است. صنعت خودروسازی کشور طی سالیان متمادی حمایتها و مداخلات دولتی امکانی برای هدفگذاری مناسب برای رسیدن به این اصول را به شکل جدی فراهم نکرده است اگرچه تلاشهایی در حوزه خدمات پس از فروش انجام شده است ولی عدم ارتقای کیفیت عملاً این اقدامات را (به سبب حجم مراجعات چندباره مشتریان ) غیر موثر نشان میدهد.
به نظر میرسد که مدیریت وابسته در این صنعت آثار مخرب خود را بسیار بیشتر از حمایتهای دولتی از خود به جای گذاشته است و این امر با راهبردهای اقتصاد مقاومتی ابلاغی مقام معظم رهبری در استفاده مناسب از منابع و افزایش بهره در مغایرت آشکاری قرار دارد.
بیانضباطی مالی و عدم مدیریت هزینهها، افزایش نیروهای غیرمولد، استفاده غیر بهینه از منابع، عدم توجه بایسته به تحقیق و توسعه و انجام سرمایهگذاری غیرهدفمند در سایتهای تولیدی داخلی و خارجی از نتایج مخرب این نوع نگاه به این صنعت تعبیر میشود.
سهامداران و دلسوزان این صنعت باید بدانند که افزایش ناگهانی قیمت فقط میتواند بخشی از مشکلات اعتباری آنها را برای مدت محدودی مرتفع کند ولی درمانی قطعی برای بیماری های مزمن مبتلا به این صنعت نیست و این صنعت با این شیوه و روش، عملاً به جز اتلاف منابع و امکانات نتیجهای عاید کشور نخواهد کرد. اگرچه ممکن است منافعی مقطعی را عاید کشور نماید ولی در نگاه کلاننگر و ملی خسارتبار جلو میکند. عدم حاکمیت تفکر ملی و توسعهای در این صنعت و نگاهی گذرا و کوتاهمدت به این صنعت زمینههای ناکارآمدی آن را بیش از پیش فراهم خواهد کرد. برای حل این مشکل علاوه بر مردم و مصرفکنندگان متولیان اصلی این صنعت باید قیود و بندهای خواسته و ناخواسته را از پای این صنعت باز کنند و اجازه دهند تا شرایط تولید رقابتی توام با حمایت موثر از این صنعت در کشور با محوریت مردم فراهم شود، چرا که ماهیت انقلابی نظام اسلامی ما نشان داده است که هر کجا مردم ورود کنند حتما موفقیت نیز همراه خواهد بود. لذا استفاده از دیدگاههای انحصارگرایانه و نیابتی همواره به عنوان تهدیدهایی اصلی ماهیت وجودی این صنعت را نشانه گرفته است؛ دغدغهای که بسیاری از کارشناسان، صاحبنظران و فعالان این عرصه بر آن مهر تایید میزنند. استفاده از اصل شایستهسالاری در مدیریت کلان این صنعت، انضباط مالی و توسعه R&D و صرفهجویی در منابع و امکانات و سازماندهی مناسب ساختارها و استفاده بهینه و مناسب از امکانات نرمافزاری و سخت افزاری در کنار ایجاد فضای رقابت سالم تنها راهکارهای نجات این صنعت مهم و استراتژیک کشور محسوب می شود.
کارشناس اقتصادی*