به قلم: راسر ریوز
گروه ترجمه فرصت امروز: بررسی پروفایل صدها کمپین نشان داد که اکثر کمپین های تبلیغاتی معتبر در آمریکا، صرفا بر نمایش ویترین تمرکز دارند.
در این تبلیغات، ویترین و مغازه بسیار بزرگ، درخشان، رنگارنگ و غالبا دارای اجناسی زیبا هستند.
ولی این تبلیغات فقط محصولات را نمایش می دهند. آنها محصول را به مشتری ارائه می کنند و سپس در انتظار فروش می نشینند.
خود را در جلوی ویترین یکی از بزرگ ترین مغازه های دنیا فرض کنید. نورها و رنگ ها در پیش چشمان شما می درخشند، پس زمینه ها به دست ماهرترین هنرمندان طراحی شده اند و محصولات در پشت شیشه ها با شکوه و جلوه ای خاص خودنمایی می کنند. اینجا مکانی عالی برای به نمایش گذاشتن لباس ها و جواهرات گران بها است. دستبندهایی شیک که به دست هنرمندان شرکت شلومبرگ، یا کارتیر، یا فان کلیف و آرپلز ساخته شده اند و در دستان دستکش پوش مانکن ها مانند ستاره می درخشند. احتمالا ویترین برای نمایش محصولاتی مثل صنایع دستی، قالیچه، جواهرات، لباس، کفش و عطر کافی است.
این محصولات لوکس و گران قیمت، در نظر اکثر ما «کالا» محسوب نخواهند شد. تمایل به خرید این محصولات تقریبا ذاتی است؛ آنها برای افرادی خاص ساخته می شوند و مردم عادی به ندرت توان خرید چنین کالاهایی را دارند.
حالا تمام این محصولات لوکس و گران قیمت را کنار بگذارید و در پشت شیشه همین ویترین، محصولاتی ساده و ارزان مثل قرص و شربت سرماخوردگی، بطری های شامپو، پودینگ، پودر کیک، خمیر ریش تراش، خمیردندان، سیگار و مواد غذایی قرار دهید.
اکنون 50 نفر را در جلوی این ویترین قرار دهید.
نکته به قدری واضح است که شاید نیازی به توضیح نباشد.
چنانچه این برندهای رقیب همگی یکسان باشند، چه چیزی باعث خواهد شد که مردم آنها را یکسان فرض نکنند؟ اگر مردم از مزایای محصول اطلاعی نداشته باشند، چه چیزی مزایا را به آنها نشان خواهد داد؟ چنانچه مردم از قبل به محصولی علاقه مند باشند، چه چیزی آنها را مجاب به خرید محصولی متفاوت خواهد کرد؟
آیا هنر طراح ویترین جایگزینی برای کمپین است؟ آیا مردم را متقاعد خواهد کرد؟ بررسی های ما نشان می دهد که چنین تبلیغاتی مؤثر نخواهد بود.
مشتری جذب نخواهد شد.
به زبان ساده، هنر طراح ویترین شاید هنری نمایشی باشد، ولی هنر تبلیغات نیست.