سرمایهگذاری موفق در یک جمله ساده به معنای داشتن ایدهای احمقانه، متفاوت بودن و کم اشتباه ظاهر شدن است. اما مهمتر از اینها قدرت «ریسکپذیری» است. پیش از خواندن این مطلب اطمینان پیدا کنید که با ریسک کردن قلبتان از کار باز نمیایستد! احمقانه فکر کنید! ایدههای احمقانه بهویژه در کسبوکار یک بازی برنامهدار برای کسانی است که میخواهند روند بازی در دنیای کسبوکار را تغییر دهند. ما در دنیایی زندگی میکنیم که عصر رقابت و شکست دادن است. به قول یکی از نوابغ تگزاسی که نامش معلوم نیست: «اگر الان همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام دادهاید، بعدا دقیقا همان چیزی را برداشت خواهید کرد که پیش از این برداشتهاید.».
ایدههای احمقانه برای سرمایهگذاری اغلب ترکیبی از تناقض، گذر از سنتها و نگاهی فراتر از مفاهیم موجود و شناخته شده هستند. نتایج ایدههای احمقانه میتواند مثبت یا منفی باشد اما بیشترین طلب ایدههای احمقانه از آدمها، داشتن قدرت ریسکپذیری و دوست داشتن خطر کردن است. ایدههای احمقانه برای به نتیجه رسیدن باید با یک روند یا پروسه احمقانه همراه شوند تا بیشترین میزان موفقیت را داشته باشند. البته فراموش نکنید که ایدههای احمقانه، برخلاف نام گول زنندهشان، خیلی هم احمقانه نیستند و باید بر پایه یک سری اصول ساخته و پرداخته شوند.در این مسیر و برای اطمینان یافتن از اینکه ایدهتان به درد میخورد و میتواند در چارچوب ایدههای احمقانه جای گیرد، این چند پرسش زیر را از خود بپرسید:
1- آیا ایده چاره یک مشکل است یا آرزویی را برآورده میکند؟
ضرورت مادر اختراع است. ایدههایی که با نیازهای انسانی همخوانی ندارند، با تقاضای کامل شدن و رفع نقص در درون خود مواجه میشوند. خیلی سخت است چیزی را به کسی فروختن در حالیکه نیازی به آن ندارد.
2- آیا ایده من قابلیت اجرا دارد؟
به این فکر کنید که چگونه ایدهتان میتواند به مرحله اجرایی برسد. آیا منابع لازم را در اختیار دارید؟ آیا زمان، سرمایه و سایر ضروریات برای رسیدن به موفقیت فراهم است؟ چالش پاسخ دادن به این پرسشها را به جان بخرید تا در نهایت «آبدیده و متفاوت» شوید.
3- آیا ایده من قابلیت عرضه در بازار و فروش را دارد؟
بهترین ایدهها آنهایی هستند که خودشان، خودشان را در بازار میفروشند. آنها همچنین یک «وای عجب چیزیه» و «چرا به فکر خودم نرسیده بود» در خود پنهان دارند. این نوع ایدهها سر مشتری را به نشانه احترام خم میکنند. اگر ایدهای ویژگی سورپرایز کردن را داشته باشد، احتمال موفقیتش بسیار زیاد است.
4- آیا ایده من عمر مفید دارد؟
خیلی از ایدهها در زمان ظهور بسیار خوب و درخشان به نظر میرسند اما مهم این است که گذر زمان از درخشندگی آنها نکاهد. ایده احمقانهای میتواند به یک کسبوکار بزرگ ختم شود که مثلا شش ماه یا دو سال بعد هم بهتروتازگی روز اول باشد. خوب درباره اینکه بازار الان چه وضعیتی دارد و به سمت چه شرایطی خواهد رفت، فکر کنید. آیا ایده احمقانهای که به ذهنتان رسیده است در ماهها و سالهای آینده همچنان چارهساز مشکلات است یا تاریخ انقضا دارد و بهزودی از حرکت بازمیایستد؟
5- آیا ایده من ارزش سرمایهگذاری و کار را دارد؟
ایدههای احمقانه هم میتوانند یک هوشمندی احمقانه باشند و هم زبالهای که فقط به درد سطل آشغال میخورد. از خود بپرسید آیا نتیجهای که به دست خواهد آمد ارزش سرمایهگذاری اینچنینی را دارد یا خیر؟ آیا ایده احمقانه محترم به اندازه کافی برای مشتری ارزش خواهد داشت؟ آیا ایدهای که قرار است به نام احمقانه روی آن سرمایهگذاری شود، جیبم را پرپول میکند؟
اگر پاسختان به پرسشهای بالا مثبت، قانعکننده و قاطع است میتوانید سراغ یادگیری اصول کار بروید:
اصول سرمایهگذاری احمقانه
1- داشتن طرز تفکر میلیونری
2- ارزان خریدن و گران فروختن
3- از دست ندادن پول
4- صبوری کردن و نهراسیدن
5- شناخت یا تلاش برای شناخت صنعت هدف یا کسبوکار موردنظر
نحوه اجرای اصول
1- داشتن طرز فکر میلیونری
- ذهن خود را آماده جذب و پذیرش پول و شادی کنید.
- اهداف ثروت اندوزی و شادی را برای خود تعریف کنید. این اهداف باید به دو صورت بلندمدت (5، 10 و 20 سال) و سالانه باشند.
- برای خود تعریف کنید که چرا میخواهید پولدار شوید و با پولتان قرار است چکار کنید.
- بر هدفهای سرمایهگذاری سالانهای که برای خود تعریف کرده اید، تمرکز کنید.
- فرصت، رشد و پاداش، واژههایی کلیدی هستند. تعریف این واژهها بهصورت دقیق در سبک سرمایهگذاری شما امری بسیار مهم است.
- عمل همیشه بهتر از بیعملی است. سرمایهگذاریتان را کلید بزنید به جای اینکه فقط بخوانید و الهام بگیرید.
- موقعیتهایی را که میتواند در طول روند سرمایهگذاری بر آنها تکیه کرده یا تمرکز کنید، برای خود تعریف کنید.
2- ارزان بخرید و گران بفروشید
این یک متد از بنجامین گراهام است:
- ارزش کسبوکارتان را بسنجید. اگر به تنهایی نمیتوانید این کار را انجام دهید، میتوانید از برنامههایی که در اینترنت برای این کار هست، استفاده کنید.
- از زمان غافل نشوید. اگر بشود کلی خرج کنید تا زمان بخرید، حتما این کار را انجام دهید.
- از شاخصهای گوناگون ارزش برای بخشهای مختلف کار خود استفاده کنید. ضریبها و نسبتهای به دست آمده کمک بزرگی خواهند کرد.
- به تنوع در سرمایهگذاری بسته به میزان اعتمادی که به تحقیقات دارید و تجربهای که از بازار کسب کردهاید بهشدت توجه کنید.
- همیشه دستکم 25درصد از سرمایه خود را در بورس نگاه دارید، صرفنظر از اینکه وضع و اوضاع بورس چه باشد.
- بحران بازار یک رویداد طبیعی در مسیر سرمایهگذاری است. در این شرایط اگر بتوانید هیجانهای خود را کنترل کنید، دستاورد در پیامدش میآید.
3- پولتان را از دست ندهید
- خرجهای بیخودی برای خود نتراشید.
- تنها وقتی دست به خرج کردن پولتان بزنید که هدف مشخصی برای خود تعریف کرده باشید.
4- صبوری کنید و نهراسید
- از اینکه مدیر یا صاحب کسبوکاری شوید نهراسید.
- ایده احمقانهای که به ذهن دارید باید باوجود احمقانه بودن دارای سودی مشخص باشد.
- از تکنولوژی و تبلیغات برای قانع کردن مشتریها استفاده کنید.
- در برابر ریسک و خطر صبر پیشه کنید.
- به یاد داشته باشید ابهام بخشی از ذات ایدههای احمقانه است پس خطر این تفاوت را به جان بخرید.
5- شناخت یا تلاش برای شناخت صنعت هدف یا کسبوکار موردنظر
- هر خلاقیتی باید بر یک پایه مشخص استوار شود. هر چیزی نامش خلاقیت نیست و هر حرف احمقانهای هم ایده نیست.
- شناخت صنعت یا کسبوکاری که میخواهید دربارهاش ایده بدهید، ولو اینکه این ایده احمقانه باشد، بسیار مهم است.
- شناخت هر چه بیشتر باشد، احتمال به نتیجه رسیدن احمقانهترین ایدهها هم بیشتر میشود.
بال و پر دادن به ایدههای احمقانه فرصتی برای جهش به سمت ناشناختهها است. بری مولتز، نویسنده حوزه کسبوکار و کارآفرینی در این باره میگوید: «اگر کسی در سرمایهگذاری فقط به منطقی بودن فکر کند و دنبالهرو سرمایهگذاری امن و امان باشد، احتمالا هرگز چنین جهشی را تجربه نخواهد کرد.»