شاید به نظر برسد کسانی که پیش فالگیر میروند قطعا پولشان زیادی کرده است. اما هر کس که برای دیدن آیندهاش در قطره آخر لیوان قهوه پول میدهد نمیگوید که نمیدانستم با پولهایم چه کار کنم بلکه میگوید: «آینده ارزشش را دارد که برایش هزینه کنی.» ظاهر بسیاری از فالگیرها و دعانویسها بیشتر شبیه درویشهاست تا آدمهای مرفه. اما وقتی سر از رازهای کار و کاسبیشان در میآوری میبینی که نه، اوضاع مالی خیلی هم خوب است. جالب اینجاست که اکثر فالگیرهایی که در خانه و کافیشاپها رمالی میکنند بچه ندارند و بیشتر درآمدشان را صرف تزیینات منزلشان به شکلهای عجیب و غریب یا جراحیهای زیبایی میکنند.
فالگیری در بغداد اثر کمال الملک
در خارج از ایران هم اوضاع فالگیرها همین است. زندگی بیدغدغه از ویژگی بارزشان است. فالگیرهایی که در کشور هند در کنار خیابان فالگیری میکنند درآمد روزانهشان از رمالهای ایرانی خیلی بیشتر است و تنها دلیلش هم این است که حداقل پنج تا بچه دارند که تکتکشان راه کفبینی را ادامه میدهند و درآمدشان را دو دستی در اختیار خانواده قرار میدهند. یکی از فالگیرهایی که در خیابان هروی خانه کوچکی را اجاره کرده خبر از تغییر فصل میدهد. اسمش زهرا است ولی مشتریانش مهناز صدایش میکنند. در هروی خانه 60 متری اجاره کرده و یک اتاقش را با مجسمههایی نهچندان قشنگ مثل استخوان شتر و شاخ فیل تزیین کرده. از طرز رفتار و لباس پوشیدنش میشود فهمید که آدم عجیبی است. به بهانه گرفتن فالم سعی میکنم از میزان درآمدش سر دربیاورم. فال قهوه 50 هزار تومان. کف بینی بستگی به موضوعی که مطرح میشود از 25هزار تومان تا 75هزار تومان متغیر است. فال ورق را هم دارد یاد میگیرد و هنوز قیمتی برایش تعیین نکرده. دانشجوی انصرافی رشته روانشناسی است و از بچگیاش عاشق کارهای جادوگری و رمالی بوده است. احضار روح هم دوست دارد اما میترسد. از درآمد ماهانهاش میگوید: «من چهار سال است که این کار را شروع کردم. اول در کافه یکی از دوستانم که فالگیری را از او یاد گرفتم کار میکردم. هر کف بینی پنج هزارتومان. کافه را پلمب کردند. من هم تقریبا دستم آمده بود باید چه کار کنم. با پساندازی که داشتم توانستم این خانه را اجاره کنم.»
میپرسم خانوادهات با شغلت مشکلی ندارند؟ میگوید خیلی راحت با این موضوع کنار آمده و وقتی خانوادهاش تهدید کردهاند که اگر سراغ این کار برود دیگر حمایتش نمیکنند خوشحال هم شده!
میگوید: «تعدادی مشتری ثابت دارم که هر دو هفته یکبار میآیند تا فالشان را بگیرم. همیشه تا 100هزارتومان برایشان فال میگیرم. اگر قهوه با بستنی هم سفارش بدهند پولش جدا حساب میشود. بهجز مشتریهای ثابتم. تقریبا هر سه روز دو سه تا مشتری دارم. کسی که میآید اینجا کمتر از 60 هزارتومان فال نمیگیرد. همه این هارا جمع کنم ماهی 2 میلیون تومان میشود. خرج خودم و اجاره اینجا در بیاید کافی است. مردم خوششان میآید از اینجور چیزها. ما هم نانی در میآوریم دیگر. . .»